شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی، شورایی است زیر نظر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که بیشتر به نقد و بررسی کتابهای درسی، کمکدرسی و منابع درسی میپردازد. در این نشست علیرضا نیکویی، عضو هیات علمی دانشگاه گیلان، مهدی محبتی، عضو هیات علمی دانشگاه زنجان و داوود عمارتیمقدم، نویسنده کتاب و عضو هیات علمی دانشگاه نیشابور حضور داشتند.
کتاب بلاغت، از آتن تا مدینه بر اساس رسالهی دکتری نویسنده تدوین شده است. وی در این کتاب شکلگیری بلاغت اسلامی از آغاز تا امروز بررسی کرده و دربارهی تأثیرپذیری بلاغت اسلامی از دیگر نظامهای بلاغی، خاصه نظام بلاغی یونان و رم باستان بحث کرده است.
داوود عمارتیمقدم در ابتدای نشست گفت: در این کتاب دو پرسش در حوزه بلاغت اسلامی مطرح و بررسی شده است: آیا این بلاغت نشأت گرفته از غرب باستان است یا برآمده از مطالعات قرآنی و اشعار شاعران عرب؟ کسانی که بلاغت اسلامی را متأثر از یونان باستان میدانند، آن را در چارچوب کارهای ارسطو، فن شعر و فن خطابه بررسی کردهاند. بلاغت یونان و رم باستان محدود به آثار ارسطو نیست. اگر بررسیهای ما نشان داد که ارسطو تأثیر مهمی در بلاغت اسلامی نداشته، نمیتوان منکر شباهت بلاغت اسلامی با بلاغت یونان شد. بیشتر اصول بلاغت غرب باستان در کتابهای فن خطابه مطرح شده و بلاغت و نحو ادبی در غرب هم بسیار در هم آمیخته است. در این کتاب کوشیدهام برای این مدعا که بلاغت اسلامی تحت تأثیر بلاغت یونانی است، شواهدی پیدا کنم افزون بر آنچه که کسانی چون طه حسین و محققان عرب و ایرانی صرفاً دربارهی تأثیر ارسطو بر بلاغت اسلامی گفتهاند.
مهدی محبتی در آغاز سخنانش با اشاره به کثرت منابع بررسیشده برای نوشته شدن این کتاب گفت: مؤلف ۱۸۰ منبع انگلیسی و عربی را دیده که بسیاری از این منابع برای ما شناخته شده نیست. وی در موارد بسیاری چکیدهی نگاههای بزرگان کلاسیک یونان و مسلمان را نقل کرد که فهم این نظریهها و بیان هر یک از آنها در یکی دو صفحه کار دشواری است و نویسنده به خوبی از عهدهی آن برآمده است. نویسنده استقلال رأی بالایی دارد و نمیخواهد در برابر مشهورات سر خم کند. اغلب قضاوتهایش منصفانه است. نکات مفید بسیاری هم در کتاب هست، مانند توجه به متنمحور شدن بلاغت اسلامی.
محبتی افزود: نویسنده میگوید جرجانی و همسلکانش با متنمحور کردن بلاغت، هارمونی متن را به فراموشی سپردند. توجه بیش از حد به نظم و معانی ثانویهی نحو، سبب نوعی غفلت از هارمونی متن شد که همین نکته از نکات کمتر مطرح شده در بررسیهای ما است. بین مسلمانان چه تفاوتهای نگرشی در حوزهی بلاغت هست؟ این تفاوتها به حدی است که میتوان گفت برخی از این تفاوتها گاه باعث ایجاد دو نگرهی متفاوت شده است.
محبتی به نکات چالشبرانگیز کتاب نیز اشاره و خاطرنشان کرد: مشکلات این کتاب برخی درباره موضوع کتاب و برخی درباره متن است. مسألهی اول موضوع رساله است که تقریباً فضای هشتصدسالهی تمدن یونان و فضای پانصد سالهی تمدن اسلامی را دربر میگیرد. جمع این فاصله میشود 1200 سال. ناچار موضوع باید در یک بازهی زمانی 1200 ساله بررسی شود. بررسی ۸۰۰ سال تمدن یونانی به انضمام ۵۰۰ سال تمدن اسلامی با شاخههای بسیارش کار دشواری است. وقتی ما میگوییم بلاغت یونان، با امری یکپارچه مواجه نیستیم.
باید پرسید کدام برهه از بلاغت یونان، کدام شخصیتاش و کدام کتابش؟ این اشکال هست که نویسنده از بلاغت غرب باستان صحبت میکند و آن را یک کل یکپارچه فرض میکند؛ اما نه بلاغت اسلامی امری یکپارچه و کامل است، نه بلاغت یونان. نکته دیگر این است که مبنای ما در بررسی شباهتها چیست؟ اساساً ما در تمدن اسلامی بلاغت به چه میگوییم؟ آیا بلاغت مساوی فن خطابه است؟ در تمدن اسلامی خطابه مقدم است یا شعر؟ باید بررسی کنیم و بدانیم در تمدن اسلامی چند خطیب داریم و چند شاعر؟ باید آمار کتابهای خطابی و شعری را هم پیدا کنیم. بعد باید دید قرآن بیشتر متمایل به خطابه است یا شعر؟ قرآن هدف نهایی بلاغت اسلامی است.
جهت و غایت بلاغت در تمدن اسلامی با غایت بلاغت در یونان یکی نیست. مؤلف بارها آورده است که هدف بلاغت یونانی اثبات دعاوی در دادگاهها بود؛ اما میدانیم که اصلاً مناظره در اسلام کمی مکروه دانسته شده است؛ زیرا در مناظره هدف اثبات حق نیست، اسقاط خصم است. هدف اهل بلاغت اسلامی این بوده است که بگویند قرآن بهترین کتابی است که میتواند باشد.
محبتی تصریح کرد: مقداری هم از نظر منبعشناختی باید بیشتر روی کتاب کار میشد. در این کتاب از ایرانیها فقط دو کتاب در فهرست منابع آمده و از منابع عربی هم آنطور که باید استفاده نشده است؛ مثلاً از جمع آثار عبدالرحمن بدوی فقط به دو مورد ارجاع داده شده است. البته الزاماً نمیشود گفت با کثرت منابع نظر محقق تغییر میکرد؛ زیرا او آنچه را میخواست بگوید بر اساس منابعی که به آنها مراجعه کرده، سامان داده است. اما تز اصلی کتاب چیست؟ اثبات شباهت یا عدم شباهت بلاغت در دو تمدن اسلامی و یونانی. این رویکرد با سه متد قابل پیگیری است: یک اینکه بگوییم شباهت و دیگر هیچ؛ یکی دیگر شباهت به قصد تعامل و سومی شباهت به قصد تأثیر. مؤلف میخواهد بگوید بر اساس شباهت، بلاغت اسلامی از بلاغت یونان تأثیر پذیرفته است. کتاب میخواهد بگوید که بین این دو شباهت هست و دلیل این شباهت تأثیرگذاری است.
محبتی تأکید کرد: ما در تمدن اسلامی سه نوع علم داریم. یکی علوم کاملاً وارداتی مثل ریاضیات و منطق و تا حدی فلسفه. تعدادی ازعلوم کاملاً بومی هستند و از دل قرآن و حدیث درآمدهاند، مثل تفسیر و فقه. یک سری علوم مناقشهبرانگیز هم داریم، مثل عرفان و بلاغت. آیا میشود گفت بلاغت علمی کاملاً وارداتی است یا علمی کاملاً بومی؟ دربارهی عرفان هم همان موارد مربوط به بلاغت را میشود گفت. اشکال اصلی هم ما در زمینهی بلاغت چند مورد است. بعد از قرن دوم و سوم تفکر فلسفی از تمدن اسلامی بیرون رفت و فلاسفه مطرود شدند، خاصه از طریق تفکر اعتزالی. هر جا اندیشه بیرون برود، آرامآرام بنای آن علم نابود خواهد شد. آوردههای بلاغت یونانی هم بومی نشد. اما نکته اینجا است که کدام یک از شاهکارهای ادبیات اسلامی تحت تأثیر آرای یونانیان سروده شده است؟ علمای ما بحث میکردند، اما در سرودن شعر کار خودشان انجام میدادند.
محبتی در پایان به مواردی هم اشاره کرده که چون مؤلف به آنها اشراف داشته، ضرورتی بر تبیینشان احساس نکرده، اما آگاهی یافتن از چندوچون آن مباحث برای مخاطب ضروری است و مؤلف باید در ویرایشهای آتی به توضیح این موارد بپردازد.
علیرضا نیکویی گفت: کتاب بلاغت، از آتن تا مدینه چهار فصل دارد و رویکردش به یک معنا تطبیقی است. عنوان آن تطبیقی نیست، ولی عملاً کار تطبیق انجام شده و یک نگاه تقریباً تاریخی هم در آن دیده میشود. فصل اول فصل مهمی است که در آن از چارچوب بلاغت هلنیستی به موضوع نگاه شده. این بخش یکی از امتیازات کتاب است، زیرا پیشتر چنین چیزی به فارسی نداشتهایم. وقتی میگوییم یونان، سایهی اسطورهای ارسطو طوری گسترده است که بقیه محو میشوند، در حالیکه جایگاه روم و دورهی هلنیستی بسیار مهم است. از امتیازهای این کتاب، چهرهمند کردن این دوران است.
نیکویی در ادامه افزود: فصل دوم به بررسی فضائل و رذائل سبکی، خاستگاه علم معانی، بیان و بدیع یا همان بلاغت میپردازد. فصل سوم سخنور ایدهآل را معرفی میکند و این بخش خیلی مهم است و بعدها در نقد دیدگاههای بلاغت عربی، ایرانی، اسلامی به کار خواهد آمد. کتاب بسیار فشرده نوشته شده است و میتوان موضوعهای آن را بسیار بسط داد؛ چنانکه نویسنده نیز بعدتر برخی از مباحث را به مقاله بدل کرده است. فصل پایانی هم به منافرات میپردازد. به نظر من نویسنده از پس اثبات ادعاهایش برآمده است. کتاب شباهتهای نظاممند و سیستماتیک دو طرز بلاغت را نشان داده و به شباهتهای تصادفی نپرداخته است. نویسنده دنبال تواردها و تصادفها نیست. حجم و مقدار و اندازهی شباهتهایی که در فصلهای مختلف نشان داده شده است، بهقدری زیاد است که ما را وارد شباهتهای نظاممند میکند. نویسنده نشان داده صورت روشمند چیزهایی که در بلاغت اسلامی شکل گرفته، در بلاغت هلنی دیده میشود. کتاب از آنجا که تطبیقی است، رویکرد انتقادی هم دارد.
نیکویی به تأکید کتاب بر درسنامههای کهن اشاره و تصریح کرد: نویسنده درسنامههایی را که در بلاغت در جهان اسلام نوشته شده معرفی کرده و نشان میدهد که اینها بعد از نهضت ترجمه نوشته شدهاند. وی هم ایجاب قضیه را دیده است و هم سلب قضیه را. چرا قبل از دوران ترجمه درسنامه نداشتهایم؟ همین نکته میتواند نشانهای محکم باشد که پیش از نهضت ترجمه در جهان اسلام با درسنامههای منسجم بلاغی روبهرو نبودهایم. شباهتها هم در تعاریف و طبقهبندیها دیده میشود. در سه دههی اخیر چنین کتابی در حوزهی بلاغت در ایران منتشر نشده است. نکته دیگر تأکید بر وجه ارسطویی و غیرارسطویی بلاغت است. این بخش نیز بهطور جداگانه میتواند به کتاب بدل شود. البته بلاغت سوفسطاییها در این کتاب مغفول مانده است.
وی با اشاره به اینکه پرداختن به بلاغت در جریان تکوین در جهان اسلام کانون اصلی توجه مؤلف است، افزود: این جریان هم در حال تکوین و هم در حال تأثر بوده است؛ چه در جریان نهضت ترجمه و چه پیش و چه پس از آن. تفکیک وجه گفتار از نوشتاری در این کتاب مطرح شده که در نقد بلاغت کاربرد بسیاری دارد. بلاغت مشایی از بلاغت ارسطویی نیز در این کتاب تفکیک شده و این هم از ویژگی مهم کتاب است. تأکید مؤلف بر تأثیر در حوزهی خطابه است، نه در عرصهی شعر. اساس بحث سوفسطاییها هم در این بخش بوده است. آنها از نمایشنامههای پیش از خود عنصر فریب را میگیرند و آن را در خطابه تجویز میکنند. نویسنده میگوید ما از بلاغت سه تعبیر داریم و مشخصترین آنها خطابه است. به باور من وزن کتاب بیشتر روی خطابه است، هرچند به بحث شعر و استعاره و مجاز هم پرداخته است. در حوزهی مناسبات قدرت کاش نویسنده تمرکز بیشتری میکرد. در این کتاب به ژانرهای خطابی با گفتارهای سیاسی هم اشاره شده، اما چندان تمرکزی روی این بخش نشده است. این مباحث در حوزهی مناسبات قدرت هم میتوان مؤثر باشد.
نیکویی در پایان پیشنهاد کرد: امیدوارم بعدتر نویسنده تصویری از ساختار سیاسی و زیستجهان یونانی ارائه کند. هیچ اصطلاحی امر تکافتاده نیست. رتوریک وجه ظاهراً نافذتری در حیات اجتماعی یونانیان داشته است. به عنوان شبکهی مفهومی رابطهی رتوریک با تخنه باید بررسی شود. دربارهی عرب جاهلی جای کار زیادی هست. اتفاق سادهای نیست که فردی با نام نابغه در میدان شهر مینشیند و نقد شعر انجام میدهد. مؤلف نشان داده است که در بخشی از شبهجزیرهی عربستان با جهان روم شرقی و بیزانس ارتباط بوده است. به نظر من باید سعی کنیم این خط ارتباط را پیدا کنیم؛ زیرا یافتن این خط ارتباطی به پرسشهای بسیاری پاسخ خواهد داد.