اين بحران بلافاصله پس از سفر ترامپ به عربستان شروع شد و بعد به فهرست شروط سيزدهگانه عربستان، امارات، مصر و بحرين رسيد. بعد از آنكه قطر اين شروط را نپذيرفت اين فهرست به ۶ مورد كاهش پيدا كرد. با وجود اين هنوز هم چشمانداز روشني در جرياني كه شايد عربستان و متحدانش تصور ميكردند خيلي زود با تسليم شدن قطر به پايان ميرسد ديده نميشود. اين ماجرا اما درسهاي مهمي درباره خاورميانه داشته است.
عربستان پس از آنكه طي سفر ترامپ ميزبان دهها نفر از سران كشورهاي عربي و اسلامي بود انتظار پيروزي سريع در مقابل قطر و افزايش حمايت منطقهاي از خود را داشت. اما كار به هيچ وجه اينطور پيش نرفت. تلاش براي نشان دادن تسلط عربستان و امارات بر شوراي همكاري خليجفارس و كشورهاي عربي به جايش اختلافهاي گسترده در اين منطقه را مشخص كرد.
عربستان و متحدانش توانايي خود را دست بالا گرفته بودند و تصور ميكردند كه ترس و واهمه قطر از كنار گذاشته شدن از شوراي همكاري خليجفارس بسيار بيشتر باشد. تحريم اقتصادي هم ضرر محدودي به قطر بهعنوان يكي از ثروتمندترين كشورهاي جهان زد؛ كشوري كه ميزبان بزرگترين پايگاه نظامي آمريكا در خاورميانه است. تهديدها عليه قطر پس از آن اثرشان بسيار كمتر شد كه ارتش آمريكا اعلام كرد كه هيچ علاقهاي به پيشنهاد امارات براي انتقال پايگاه خود از قطر ندارد. درخواست بسته شدن الجزيره هم با واكنش منفي و شديد جامعه بينالمللي بهعنوان سركوب آزادي بيان مواجه شد.
هر چند شكست تلاش براي تسليم قطر قابل پيشبيني بود اما مسئله مهمتر اين بود كه عربستان و امارات نتوانستند ائتلاف ضدقطر را فراتر از همان گروه ۴ كشوري ببرند. بحرين كه كشوري با سياست خارجي مستقل بهحساب نميآيد. مصر هم بهخاطر اخوانالمسلمين مسئله قطر را به نوعي در امور داخلي خود مرتبط ميبيند و عربستان و امارات نياز به انجام كاري براي پيوستن قاهره به گروه نداشتند. به غيراز اين كشور قابل توجه ديگري از اقدام اين كشورها حمايت نكرد.
در مقابل شوراي همكاري خليجفارس دچار تفرقه بيشتري شد. كويت و عمان نشان دادند كه تنها ميخواهند نقش ميانجيگري داشته باشند. كشورهاي شمال آفريقا و حتي كشور وابستهاي مانند اردن تلاش كردند كه بيطرف و خارج از بحران باقي بمانند.تلاش براي منزوي كردن قطر در مقابل، فضا را براي بازيگران منطقهاي ديگر باز كرد؛ تركيه نظاميان خود را به قطر فرستاد تا بار ديگر معيارهاي امنيتي حوزه خليجفارس به چالش كشيده شود. ايران هم از فرصت براي بهبود و گسترش روابط خود نهتنها با قطر بلكه با كويت و عمان به خوبي استفاده كرد.
عربستان و امارات اكنون در حال نابود كردن شوراي همكاري خليجفارس هستند چون ديگر ابزار «ترس از ايران» خريداري ندارد. جنگ قدرت و رقابت سياسي در ميان كشورهاي عربي و همچنين اعتراضهاي مردمي تهديد بسيار جديتري در حوزه خليجفارس برخلاف آنچه عربستان درباره ايران وانمود ميكند بهحساب ميآيد.
دولت آمريكا هم درباره اين بحران برخورد چندگانهاي داشته است. ترامپ در ابتدا با نشان دادن حمايت از اين ۴ كشور به قطر تاخت. اما پنتاگون نشان داد كه هيچ تمايلي به انتقال پايگاه خود از قطر ندارد. تيلرسون هم روي ميانجيگري متمركز بود و در نهايت در سفر به قطر توافق مبارزه با تروريسم را امضا كرد. خيليها انتظار داشتند كه سفر ترامپ به عربستان، بازگشت رياض به اتحاد و شراكت بسيار نزديك با آمريكا را نشان دهد.
بحران قطر اما مشخص كرد مشكلاتي كه ميان آمريكا و متحدان عربي اين كشور در خليجفارس فاصله مياندازد بيشتر ساختاري است تا اينكه مرتبط به اشخاص و تفاوت روساي جمهور آمريكا باشد. ماجراي بحران قطر نشان داد كه ديناميك سياسي ميان آمريكا و كشورهاي حوزه خليجفارس مشابه دوران اوباماست. كشورهاي عربي نشان دادند كه مسائل منطقهاي و اختلافهاي داخليشان همچنان به اولويتهاي آمريكا ترجيح دارد. بحران قطر ثابت كرد كه اختلافها ميان كشورهاي عربي هنوز بسيار شديد است و كشورهاي اين حوزه بهصورت مستمر در پيشبيني نتيجه سياستها و اقداماتشان دچار اشتباه محاسباتي ميشوند.
- منبع: واشنگتنپست