ننهسيمين و غرغرهايش و توپهايي كه اگر در آن حياط قديمي ميافتاد، تكهپاره تحويلمان ميداد، يادش بهخير...!
درست حدس زدي؛ من از همان روزي كه با هم وارد حياط پيرزن شديم و چشممان به آن عمارت جادويي افتاد، عاشق معماري شدم. البته خيلي چيزها دستبهدست هم داد تا من از دانشكدهي معماري سردربياورم؛ اردوي اصفهان مدرسه، معلم هندسه و قضيههاي هندسهي فضايي، علاقه به هنر و خوشنويسي و... اما جرقهي اول، همان عمارت ننهسيمين بود.
آن كاشيكاريهاي سردر خانه و پيچوخم آجرها كه يادت هست؟ آجرهايي كه با من حرف ميزدند؛ همانپيچوخمها هوش از سرم برد و مسير زندگي مرا تغيير داد.
- معجون هنر و فن
آقاي هندسه، رشتهي معماري را توي سرم انداخت؛ تازه فهميده بودم تنها رشتهي هنري كه از شاخهي رياضي دبيرستان سردرآورده، معماري است و همين موضوع حتي در رشد درس رياضي من هم اثر گذاشته بود.
يادم هست كه آقاي هندسه گفت براي ساختن يك بنا، سه مهندس درگير هستند:
1. مهندس نقشهبرداري كه وظيفهاش رسم نقشهي كف ساختمان است. تعيين شيب زمين، محاسبهي خاكريزي يا خاكبرداري و... از ديگر وظايف اوست. درس اصلي اين رشته، رياضي است.
2. مهندس عمران در يك پروژهي ساختماني، مسئول محاسبهها، اجرا و نظارت با اوست. مثلاً مهندس عمران محاسبه ميكند كه در ستونهاي يك ساختمان، چه تيرآهنهايي بايد بهكار رود تا تحمل وزن كل سازه را داشته باشند.
3. مهندس معماري: طراحي نقشهي نماي ساختمان، مكانيابي اتاقها و در يك كلمه، مسئول زيبايي و كاربردي كردن يك ساختمان، تخصص رشتهي معماري است. حتي اينكه در نماي يك ساختمان، چه نوع سنگ با چه رنگي بهكار رود، پيشنهاد اوست.
- شبزندهداري عين روز روشن!
ويژگيهاي ذاتي من كاملاً با اين رشته هماهنگ بود. من عاشق هنر بودم و در طول دوران دبيرستان، براي آموزش هنر وقت گذاشته بودم؛ معماري هم هنريترين رشتهي شاخهي رياضي بود. اصلاً بعدها فهميدم كه يكي از هفتهنر شناختهي جهان، معماري است.
ديگر اينكه در دوران دانشگاه، تازه فهميدم كه چرا دانشجويان رشتهي معماري، از ميان بچههاي رشتهي رياضي انتخاب ميشوند؛ آخر براي رسم دقيق نقشهي نماي ساختمان، بايد با دقت آنها را محاسبه ميكرديم و رياضي دوران دبيرستان، اينجا خودي نشان ميداد و بهچشم ميآمد.
البته خبر خوب براي مني كه از رياضي فراري بودم، اين بود كه در رشتهي معماري، تنها سهچهار واحد ديگر، درس رياضي محض ميخوانديم و ديگر از اين درس شيرين خبري نبود!
بعد اينكه من عاشق كتابهاي تاريخي و جامعهشناسي و فرهنگ بودم و در دوران دانشگاه، فهميدم كه يك مهندس رشتهي معماري، با توجه به شناخت علمي خودش از فرهنگ و آداب و رسوم مردم يك منطقه، به طراحي يك نقشهي ساختماني ميپردازد؛ واحدهايي مثل «مباني سواد بصري»، «ايرانشناسي»، «انسان، طبيعت و محيط» و... چشمهاي از درسهاي علوم انساني اين رشته است.
يك نكتهي ديگر هم وجود داشت؛ در طول دوران دبيرستان، من عاشق نقاشي و رسم بودم و وقتي وارد اين رشته شدم، فهميدم كه اصليترين كار اين رشته، كشيدن رسم و نقشه و ساخت ماكت است و چه شبهايي كه بايد براي انجام پروژههاي دانشگاهي و رسم نقشههاي مختلف، بيدار ميماندم.
بد نيست بداني انجام همين پروژهها، نمرهي پايانترم ما را مشخص ميكرد و برخلاف خيلي از رشتهها، شبهاي امتحاني ما در اين رشته، ديگر مفهومي نداشت.
- فقط علاقه!
از ننه سيمين چه خبر؟ از مادر... پدر... اميدوارم همه سلامت باشند. ممنون كه مرا هم طرف مشورت خودت قرار دادي. ميدانم كه انتخاب رشتهي تحصيلي چهقدر مهم است و اين را هم ميدانم كه براي انتخاب رشته، نميشود به اطلاعات مدرسه اكتفا كرد؛ اميدوارم بتوانم به تو كمك كنم.
يادت كه هست، پدرم دلش ميخواست من مهندس هوافضا شوم؛ ولي من عاشق هنر و ادبيات بودم؛ اما از پس پدر برنيامدم و مثل خيلي از بچهها، مجبور شدم در دبيرستان، مطابق سليقهي بزرگترها به رشتهي رياضي بروم. واقعاً حالم بههم ميخورد؛ معادلهي يكمجهولي و دومجهولي، سينوس و كسينوس، قانون نيوتن و جاذبه! اينحرفها نه براي من نان ميشد و نه آب!
اما از آن سالي كه با درس هندسه آشنا شدم، بهخصوص هندسهي فضايي، ورق برگشت. گاهي براي كشيدن رسمهاي كتاب، ساعتها وقت ميگذاشتم و با چهوسواسي آنها را رنگ ميكردم؛ آقاي محمدي هم خيلي تشويقم ميكرد.
يكبار وسط كلاس فيزيك، نقشهي سردر خانهي ننهسيمين را كشيدم، اگر بداني آقاي ابراهيمينژاد، چه المشنگهاي راه انداخت؛ نزديك بود كارم به اخراج كشيده شود، اما آقاي مهربان هندسه كه الآن اسمش از ذهنم پريد، بهدادم رسيد.
نقشه را پسنديد و كلي تشويقم كرد. فرداي آن روز يكساعتي با او حرف زدم. مهمترين توصيهاش اين بود كه براي ادامهي تحصيل، سراغ رشته اي بروم كه به آن علاقهدارم و حاضرم براي آن شب و روز، وقت بگذارم.
- شاخوبرگهاي چهارفصل!
امين عزيز! اگر بخواهم رشتهام را خيلي خلاصه معرفي كنم، ميتوانم به اين عبارت اشاره كنم:
رشتهي معماري= علم مهندسي+ذوق هنري+فرهنگ و آداب و رسوم
يك نكتهي جالبتر؛ رشتهي معماري فقط در طراحي نماي يك بنا خلاصه نميشود. در مقطع كارشناسي ارشد، يك دانشجو با هفتگرايش متفاوت مواجه است كه هركدام براي خودش، جذابيتهاي ويژهاي دارد:
1. مهندسي معماري (خودش شامل گرايشهايي مثل طراحي مسكن، طراحي فضاهاي آموزشي، طراحي فضاهاي درماني و... است.)
2. مهندسي معماري منظر (طراحي فضاي طبيعي اطراف بناها و ايجاد تغيير در فضاهاي طبيعي مثل بوستانهاي جنگلي يا نماهاي طبيعي شهري.)
3. مهندسي معماري اسلامي (پژوهش در تاريخ معماري اسلامي در جهان و الهامگرفتن از اين معماري در طراحيهاي مدرن.)
4. مهندسي معماري ايران (پژوهش در تاريخ معماري ايران و حفظ آن.)
5. مهندسي معماري داخلي (طراحي فضاهاي داخلي منازل، شركتها، هتلها و...)
6. مهندسي معماري بازسازي پس از سانحه (طراحي و نظارت بر ساخت سرپناههاي موقت، سازههاي اسكان موقت و...)
7. معندسي معماري مرمت و احياي ابنيه و بافتهاي تاريخي
مسجد جامع شهر نطنز با گنبدي آجري و هشتضلعي كه قدمتي تقريباً هزارساله دارد/ عكس: آرشيو دوچرخه
- آرزوي مرمت خانهي ننهسيمين!
امينجان، خيلي سرت را درد آوردم. اميدوارم اين حرفها در انتخاب مسير تحصيل به تو كمك كند. دوباره يادآوري كنم كه بيشتر درسهاي اين رشته بهشكل عملي ارائه ميشود و وقت زيادي را براي انجام پروژهها بايد صرف كني.
يادم رفت بگويم در اين رشته هم، مثل همهي رشتههاي تحصيلي، براي كساني كه باعلاقه تحصيل كنند و در پروژههاي عملي، حوصله و دقت بهخرج دهند، كارپيدا ميشود؛ آن هم با درآمد خوب و موقعيت اجتماعي مناسب؛ اما اگر درسهاي تئوري و عملي اين رشته را فقط پاس كني، زندگي هم تو را به اينور وآنور پاس خواهد داد و بعيد است بتواني از طريق اين رشته، آيندهي شغلي مناسبي را براي خودت رقم بزني.
خيلي دلم برايت تنگ شده؛ اميدوارم بتوانيم با هم قراري بگذاريم و همديگر را ببينيم. راستي؛ امسال در شاخهي مرمت آثار تاريخي فارغالتحصيل شدم و در اين سالها يكي از آرزوهايم اين بوده كه بتوانم عمارت زيباي ننهسيمين را بازسازي كنم؛ البته اگر اجازه دهد و دوباره توپمان را پاره نكند!
- بازار كار در رشتهي معماري
1. طراحي نقشهي يك بنا يا نقشههاي شهرها و شهركها
2. فعاليت در دفاتر معماري و شهرسازي
3. طراحي دكوراسيون داخلي بنا
4. همكاري با شهرداريها براي طراحي بوستانها و فضاهاي شهري
5. تدريس در هنرستانها، دانشگاهها (با مدرك دكتري) و ديگر آموزشگاههاي هنر معماري
قدم به قدم تا رسيدن به معماري
از مسير هنرستان هم ميشود در اين رشته تحصيل كرد. بعد از تحصيل در مقطع متوسطهي اول، ميتوانيد وارد هنرستان شويد و در رشتهي معماري تحصيل كنيد.
پس از سهسال، در آزمون داخلي هنرستانها شركت ميكنيد و اگر قبول شديد، در مقطع كارداني رشتهي معماري ادامهي تحصيل ميدهيد و از همينطريق، ميتوانيد تا مقطع دكتري هم ادامهي تحصيل دهيد.
آزمون علاقه