البته در گذشته اين حقيقت تلخ، خيلي عادي و بهصورت علني انجام ميگرفت؛ مثلا در مغرب زمين، زن از حق مالكيت برخوردار نبود و اصولا مالي را كه بهدست ميآورد، صاحب نميشد. البته بعد از انقلاب صنعتي در اروپا، براي اينكه زنان انگيزه پيدا كنند و بهعنوان كارگر با مزد كم در كارخانهها مشغول كار شوند اين قانون ملغي شد.
با گذر زمان و رشد سطح فكري مردم جامعه، به ظاهر قوانين ظالمانه نسبت به زنان برداشته شد اما ظلمهاي ديگري با عناوين جديد و البته زيبا سر برآورد؛ مثلا امروز غرب با شعار آزادي زنان، آنها را وسيلهاي براي چشمنوازي و تلذذ مردان معرفي ميكند، درحاليكه اسلام ميگويد لطافت و ارزش زن بهگونهاي ست كه اگر مرد ميخواهد از او بهره ببرد بايد محترمانه از او خواستگاري كند و حتي بتواند دل پدر دختر را نسبت به خود نرم كند و درصورت گرفتن جواب مثبت، هنگام خطبه عقد، با جمله «قبلت» عهد كند كه تا آخر پاي او مسئولانه ميماند. لذا حضرت رضا(ع) به شخصي توصيه كردند كه دختر خود را به عقد جوان مومن درآورد تا اگر در زندگي با يكديگر به تفاهم نرسيدند، دختر او مورد ظلم جوان مومن قرار نگيرد.
نمونه ديگر ظلم به زنان، چيزي است كه در رسانهها به ازدواجسفيد معروف شده است و مدتي است كه در بخشي از جامعه رخ ميدهد؛ يعني دختر و پسر بدون هيچ تعهدي مدتي را زير يك سقف سر كنند و در پايان، پسر جوان پس از لذت بردن حداكثري، تازه سراغ تشكيل خانواده ديگري برود يا به زندگي مجردي ادامه دهد اما دختري كه بينهايت عاطفي است بايد در حسرت عشقي جاودان، دلتنگ بماند.
ظلم ديگر به زن اين است كه او را از تحصيل علم و هنر محروم كنيم درحاليكه بعضي از روايات ما توسط بانواني مثل حضرت معصومه(س) نقل شده است. اينكه تنها كاركرد زن را خدمتگزاري در خانه بدانيم، اين هم جفاست، درحاليكه مولا علي(ع) ميفرمايند: زن همچون گل ميماند نه اينكه خدمتگزار تو در خانه باشد.