ايلنا طي گزارشي در باره دپوي زبالهها در مازندران مينويسد: «این سبز سلامتی نیست، سبز سرطان است» این جملهای است که اهالی مازندران میگویند و نتیجه یک فاجعه زیستمحیطی است که سالهاست گربیان شمال کشور را گرفته است؛ دپوهای غیراستاندارد و کوههای زباله، که شیرهشان همچون سمی در رگهای گیلان و مازندران جاری است و نتیجه سالها بیتوجهی و مدیریت ناکارآمد در مقیاس شهری و استانی است.
مسافران تهرانی که از جاده سرسبز هزار میگذرند؛ شاید ندانند، اما مازندرانیها با پوست و استخوان حس میکنند که سبزی جنگلها و آبی خزر در حال مسموم شدن است. در مازندران روزانه ۱۳۰۰ تن زباله تولید میشود. یکی از خطرناکترین محلهای دپوهای زباله در جاده هراز قراردارد که جدای از یک فاجعه زیستمحیطی در درون خود فاجعه انسانی را نیز رقم زده است. دپو زباله جاده هراز نزدیک به ۳۰ سال قدمت داشته و همچون یک غده سرطانی در طول ۳ دهه اطرافش را آلوده کرده است و تا شعاع چند کیلومتری از آن خالی از سکنه است.
نقطه سیاهی را تصور کنید که هر روز گستردهتر میشود و سرراهش همه چیز را نابود میکند، این خلاصهای از تراژدی فاجعهبار دپویهای زباله در استان مازندران است. بارش باران از میان کوه زباله عبور کرده و شیره جانش؛ سم سیاهی به نام «شیرابه» میشود. سمی که با نفوذ در خاک، سفرههای زیرزمینی و رودخانه هراز همه را آلود کرده و همچون سرطان آرام آرام جان طبیعت و هر موجود زندهای که در راهش قرار دارد را میمکد.
سهیل اولادزاد، کارشناس محیط زیست که خود اهل مازندران است، معتقد است؛ دپو زباله جاده هراز با این حجم شیرابه، همچون یک بمب ساعتی است و در این باره میگوید: «نزدیک به ۳۰ سال است، شیرابه زیر این کوه جریان دارد، اگر این روند ادامه یابد، ممکن است؛ کوه ریزش کرده و این حجم شیرابه وارد رودخانه هراز شود. در این صورت کار از کار گذشته است. جالب است که با این حال دو کیلومتر پایینتر از این غده سرطانی سد هراز در حال ساخت است! جای سوال دارد که با این دریاچه شیرابه که اکنون شاهد هستیم، سلامت آبی که پشت سد است را چه کسی تضمین خواهد کرد؟»
این بمب ساعتی در جاده هراز یک راز سر به مهر نیست و دردی آشکار است، فقط ۵ دقیقه از جاده فاصله دارد. کافی است چند دقیقه از جاده بالا بروید و بعد تپههای زباله یکی پس از دیگری جلوی رویتان صف میکشند و کم کم تبدیل به کوهی از زباله میشوند. پشت هر پیچ، افرادی بدون هیچ گونه لباس و تجهیزاتی، با دست خالی میان زبالهها مشغول به تفکیک آنها هستند و شبها در بیغولهای در کنار دریاچه شیرابه میخوابند.
بینشان کودکان ۱۲ ساله هم پیدا میشود که با همه سختی باز هم به روی غریبهها لبخند میزنند، اما وضعیت آنها از زندگی تلخی حکایت میکند که در سیاره زباله بر آنها میگذرد. شبهایشان کنار دریاچه شیرابه میگذارد و همه در آلونکی که ۱۰ متر هم نیست، میخوابند.
با اینحال دپو زباله هراز برای هر کس سود نداشته باشد به ادعای اولاد زاد برای مافیای پسماند، روزی ۶۰ میلیون تومان درآمد دارد. مافیای پسماند با خیال راحت از سکوت افکار عمومی و مسئولان تعداد زیادی از کارگران را با حقوق ناچیز و بدون امکانات اولیه به داخل زبالهها میفرستند. از قرار سود این طلای کثیف فقط نصیب تعداد انگشتشماری میشود، اما سمش برای کل استان و کشور است!
البته از نظر سهیل اولادزاده محل دپو بزرگ آمل فقط یک نمونه کوچک از بحرانزیست محیطی است که در حال حاضر در مازندران حاکم است. بحران زباله در مازندران به جای آنکه حل شود هر آن شکل جدیدی به خود میگیرد و اکنون شاهد هستیم شهرهای ساحلی که به جنگل دسترسی ندارند، محل دپوی زباله را به نزدیکی دریا منتقل کردند. دپو زباله محمود آباد ۵ الی۱۰ متر و دپو زباله بابلسر هم فقط ۲۰۰ متر با دریا فاصله دارد و شیرابه حجم گستردهای از زباله با هر باران به سرعت وارد خزر شده و مسموش میکند. در این میان نابودی گونههای آبزیان و حیوانات فقط بخش کوچکی از پیامدهای زیست محیطی نفوذ شیرابه به داخل دریا است.
با وجود عمق بحران، نگاه کوتاهی به آرشیو خبرها نشان از وعدههای بیسرانجام برای حل این بحران دارد، در حال حاضر در کل استان فقط یک کارخانه زبالهسوز در شهر ساری در حال احداث است، که با هزینه گزاف فقط ۷۰ درصد پیشرفت داشته است. هرچند اولادزاد کارخانه زبالهسوزی را راه حل این بحران نمیداند و معتقد است با سوزاندن زباله نوعی خاکستر سمی تولید خواهد شد که سلامت مردم را تهدید خواهد کرد.