اولینبار كه این کتاب را خواندم، آرزوهای مبهمی در ذهنم شکل گرفت که جالبترینش قدمزدن در جای مهیجی مثل کوچهی دیاگون و خریدکردن از مغازههایش بود. چند سال گذشت تا روزی که برای خرید کتاب درسی به خیابان انقلاب رفتم و با ديدن این خیابان دراز و شلوغ، حال و هوای کوچهی دیاگون برایم تداعی شد.
اگر اهل کتاب و مطالعه باشید، خیابان انقلاب سرزمین آرزوهاي شما خواهد بود. هزارانهزار کتاب فضای اين خیابان را از بوی کاغذ نو پر کردهاند. فرقی نمیکند که طرفدار کدام طیف از کتاب هستید: علمی، فلسفی، دانشگاهی، رمان، نمایشنامه، شعر و... همهشان اینجا پیدا میشود.
اینجا پر از کتاب فروشیهایی است که دیوارشان از کف زمین تا سقف، مملو از کتاب است. علاوه بر این، در پیادهروهای انقلاب بساط کتابهای دست دوم برپاست. اگر دنبال کتابی گشتهاید و آن را پیدا نکردهاید، حتماً در اين كتابفروشيها پيدا ميكنيد.
در این خیابان چيزهاي ديگري هم پيدا ميشود؛ آبمیوه، بستنی و خاکشیر. آبمیوه و بستنی كه بازارش در گرماي تابستان بسیار داغ است.
به غیر از اینها در اینجا شغل دیگری هم وجود دارد که به نظر قانونی نیست. این شغل، خرید و فروش انواع مقاله، پایاننامه، تحقیقات دانشگاهی و دانشجویی است. این كار آنقدر عادي و متداول است که حتی یک لحظه هم بدون شنیدن صدای تبلیغات آن نمیگذرد.
قدمزدن در خیابان انقلاب با تمام شلوغیها و سروصداها و کتابهایی که در دل خود جای داده، برای هرکسی و با هرسنی جذابيت دارد.
عكس و متن: سیدمحمدصادق کاشفیمفرد، 16ساله از كرج