نگاه که بیندازی، مطالبش که خوانده یا مرور شد، عمرش هم تمام شده، میشود کاغذباطله.
گاهی بهترین وسیله است برای شفاف کردن شیشههای دوده گرفته خانه. گاهی جای سفره و گاهی.... اما گاهی روی هم تلانبار میشود و بعد میشود بابت آن پول گرفت!
کاغذ حکایت عجیبی دارد. وقتی سفید است و آماده برای هر تجربهای حکم خون سیاوش را دارد. برای خرید هر بند یا رول آن باید نقد بپردازی و به قیمت روز. اما از وقتی سفید است و آماده تا وقتی سیاه شد و باطله تجارتش داغ است و پر رونق.
حکایت یک کالای قابل بازیافت همین است. کاغذ به زحمت به دست میآید و گران است و گرچه حالا آن قدر قابل دسترس است که فکر نمیکنیم ممکن است روزی با محدودیت آن مواجه شویم.
تجارت داغ کاغذ از سفید و تمیزش تا باطله و سیاهش همه از یک ویژگی نفع میبرند: چرخه قابل برگشت. میپرسید چگونه؟ خیلی ساده به همین روزنامهها یا انواع محصولاتی از جنس نشریات توجه کنید.... آنچه پیش رو دارید داستان چرخه کاغذ است.
شاید اگر این رونق و داغی بازارش را بهتر لمس کنید آن وقت کمتر حاضر شوید آن را همراه دیگر زبالهها راهی آشغالها کنید.
از زبان آمار در کشور ما حدود 8 هزار ناشر مجوز فعالیت دارند و عناوین مختلفی از کتابهای درسی و غیردرسی، عام و تخصصی را منتشر میکنند.
بر اساس آخرین اعلام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در چهاردهمین نمایشگاه مطبوعات، 2 هزار و 138 نشریه در کشورمان مجوز فعالیت دارند. این بخش به جز کانونهای تبلیغاتی ریز و درشتی است که در سرتاسر ایران کارشان طراحی و چاپ پوستر، تراکت و انواع محصولات تبلیغاتی کاغذی است.
علاوه بر این ما همه ساله تعداد زیادی دانشآموز داریم که باید برای آنها کتاب درسی تهیه کنیم. کتابهایی که فقط برای یک سال آنها قابل استفاده است و کمتر میتوان انتظار داشت از آن دانشآموز دیگری استفاده کند.
حکایت دفتر و کاغذ نوشتاری و اسناد اداری و بانکی را هم به این بخش اضافه کنید آن وقت میبینید عجب بازار بزرگی میشود. این بازار بزرگ نیز تابع قواعد همه بازارها از عرضه و تقاضا پیروی میکند و بر همین اساس شما میتوانید جابهجایی پول را درآن مرور کنید و بر همین اساس در قالب یک تجارت پر سود براندازش کنید.
هر محصولی بر گرفته از نیاز، بازار خاص خود را دارد و همین سبب تمایز در قیمت و رونق خریدش میشود. حالا برگردیم به همان بحث اول و آنچه بیشتر به چشم میآید ولی کمتر از بقیه محصولات کاغذی تلفات ندارد.
نگاهی به وضعیت تولد تا مرگ محصولات کاغذی بیشتر این بحث را قابل لمس میکند. شما به تناسب شغل و جایگاه اجتماعیتان با بانک سر و کار دارید. از خود اسکناس و چکهای مسافرتی گرفته تا برگههای ثبت و انجام عملیات بانکی، همه کاغذهایی با جنس متفاوت دارند. اسکناسها با دوامترند چون تعریف ویژهای دارند ولی کاغذهای عملیات بانکی آن هم در نظام بوروکراتیک ما که برای هر حرکتی نیاز به کاغذبازی دارد خیلی خیلی کمتر از اسکناس عمر میکنند.
در بقیه موارد هم از همین جنس وضعیت میتوان مثال زد. در ادارات و به ویژه در دادگستریها آن هم با رویه پر تلفات «اطاله دادرسی» طرفین مرتب انواع و اقسامی از دعاوی و ماجراها را روی کاغذ ترسیم میکنند تا به هدف خود برسند و خب در همه اینها هر کدام از انواع کاغذ عمر و دورهای از زندگی دارد.
نکتهاش در این است که اگر شما یک اسباببازی پلاستیکی خریدید و بعد شکست باید آن را روانه زباله کنید ولی اگر یک برگ کاغذ را سیاه کردید و از آن برای نوشتن یا هرچیز دیگر بهره بردید میشود از باطلهاش هم بهره برد.
خصوصیت طبیعی بودن کاغذ و قابلیت برگشت آن به طبیعت، سبب پر رونق شدن چرخههای استفاده از آن شده و در سادهترین شکل از کاغذهای باطله میتوان مقوای جعبه شیرینی، مقوای جعبههای کفش و بسیاری از محصولات کاغذی تهیه کرد.
البته این کار به تناسب توانمندی در عملیات بازیافت محصولات متنوع و مهمتری را روانه بازار میکند که ما در ایرانمان از کارخانهها و دستگاههای کمتری برای بازیافت کاغذ بهرهمندیم و همین موضوع سبب شده تا بخشی از رونق بازار خرید کاغذهای باطله ناشی از نیاز خارجی و کشورهایی باشد که توانایی تولید کاغذ خوب از کاغذ باطله را دارند.با این اوصاف کاغذ میتواند هم وقتی سفید است مشتری داشته باشد و هم وقتی سیاه.
توجه کنید وقتیکه کوهی از کاغذ باطله را به خریدارش میدهید پول اندکی به شما میدهد. نکتهاش همین جاست که هیچ زباله ای جز آهن و مشتقاتش را نمیتوان با پول معاوضه کرد. شاید از نظر اقتصادی برای من و شما رقمی بزرگ در هزینهها و درآمدمان نباشد اما همین موضوع کمک میکند تا هم عدهای شغل و درآمد داشته باشند و هم طبیعت کمتر از زندگی پر دردسر ما آسیب ببیند!
روزنامه باطله و بازارش
شاید بحث درباره کاغذباطلههای ناشی از عملیات بانکی خیلی ممکن نباشد یا نتوان تصور کرد که این کاغذها چه بازاری ممکن است داشته باشند. اما نشریات مصرف عمومی دارند و در عین حال که کمتر از انواع دیگر، کاغذ باطله دارند به سبب جنس کار و عمر آن قابل لمستر میتوان دربارهاش حرف زد.
روزنامه و نشریات هر کدام عمر مشخصی دارند و بعد از آن به تناسب سلیقه یا نیاز عمومی قابل آرشیو و نگهداریاند اما این موضوع عمومیت ندارد و در قالب استفاده هر نشریه به تناسب تاریخش از رده خارج میشود. از طرفی اموال دولتی و سند هم محسوب نمیشود. به عبارت دیگر روزنامه به وسیله مردم خریده میشود و به وسیله عامه مردم هم باطل میشود.
آنها که هر روز مشتری کیوسکهای مطبوعاتی هستند به خوبی میدانند که حجم باطلهها در پایان هفته و ماه چه فضایی از خانه یا محل کار را به خود اختصاص میدهد.
تنها مشکل قضیه در این است که خرید کاغذ باطله مثل خرید کاغذ آماده برای چاپ روزنامه، کیلویی صورت میگیرد و اگر بخواهید کاغذباطلهها را بفروشید تا وزن آن قابل توجه نباشد اسکناس قابل توجهی در پی نخواهد داشت.
بنابراین از یک طرف نمیتوان هر روز منتظر خریداران شد و نمیتوان جایی از خانه یا محل کار را به انبار نگهداری باطلهها اختصاص داد.
با این حال باید گفت این بازار یک بازار انحصاری است. به این معنا که فقط آنهایی درآن میتوانند نقش بازی کنند که یا خریدار نشریات هستند یا دستاندرکاران نشریات.
میپرسید چگونه؟ خب تا وقتی شما روزنامهای نخرید و آن را نخوانید صاحبش نمیشوید و تا وقتی آن روزنامه از نظر زمانی باطل نشده نمیتوان با آن وارد چنین بازاری شد چون مصرف خاص دارد. پس باید خریدار روزنامه و سایر نشریات باشید تا بتوانید به بازار مورد نظر وارد شوید.
دستاندرکاران نشریات نیز یک پای قضیهاند. به این عبارت که اگر شما بهعنوان خریدار محصولات فرهنگی پای کیوسک نروید محصولات فرهنگی نظیر روزنامه، هفتهنامه و سایر نشریات پس از دوره زمانی انتشارشان باطل میشوند و بهاصطلاح برگشتی نام میگیرند.
این حالت حکم مرگ را برای یک محصول فرهنگی دارد. نتیجه اینکه باید راهی قبرستان مطبوعات شود. قبرستان مطبوعات همان سولههایی است که در اطراف شهر یا کنار دفاتر نمایندگی نشریات قرار دارد و برگشتیها را ساماندهی میکند.
این برگشتیها که حجمش کم نیست خوراک خوبی برای بازیافت محسوب میشود. پس یک لقمه آمده است! اما آنچه شما خریدهاید در سطح شهر پخش شده و باید از درخانه و محل کار شما جمع شود و بعد به لقمه بزرگ و آماده، تبدیل شود.
به هر حال در هر 2صورت مشتری دارد و یا شما یا دستاندرکاران نشریات فروشندهاش هستند.
مشاغل کاغذ باطله و درآمدش
شاید فکر کنید جمعآوری کاغذ باطله شغل خوبی نیست، اما اصلا فکر نکنید کمدرآمد است. از سوی دیگر شاید کمتر چرخهای از چرخههای اقتصادی قابلیت اشتغالزایی گسترده تا این حد را داشته باشد.
یک بخش آن قابل رویت است و فعالانش همانهایی هستند که ما میبینمشان و اصلا ظاهر خوبی هم ندارند ولی بخش دیگرش از دلال گرفته تا تاجر و بعد کارخانهدار بازیافتکننده همه وضع خوبی دارند. در واقع هر کس قدر این کالای قابل بازیافت را بیشتر دانسته وضع درآمدی بهتری دارد!
در یک بخش از کار عده زیادی در قالب شرکتهای توزیعکننده مطبوعات مسئولیت جمعآوری و ساماندهی برگشتیهای مطبوعات را بر عهده دارند. دراین بخش عده زیادی میتوانند مشغول کار شوند. افرادی که باید برگشتیهای مطبوعات را بررسی و پس از دستهبندی و شمارش، آنها را آماده وزنکشی برای فروش به خریدار اصلی کنند.
در بخش دیگر آن که کار سختی است عدهای در سطح شهر میچرخند ؛ آنهایی که سری در زبالهها دارندو مشغول جدا کردن کاغذ باطلهها از بقیه زبالهها هستند، زیرا آنها به خوبی میدانند که برای این نوع بهاصطلاح زباله عدهای پول میپردازند.
پس به هر قیمتی شده از زبالههای ما در سطح شهر جدا میکنند و به خریدارش میفروشند.
اما عدهای در سطح شهر هستند که خریدار کاغذ باطلهها هستند و از جمعآوریکننده خرد تا من و شمایی که روزنامه و کاغذ باطله داریم منتظر هستند تا آنچه جمع کردیم را بخرند. اینها هم به نوعی دلال و واسطه این بازارند زیرا پل میان خریدار اصلی و دارندگان کاغذ باطله شدهاند.
برای همین شما وقتی کاغذ باطله میفروشی حدود 40 تا 45 تومان در هر کیلو برایت بازگشت اسکناس دارد. بعد این کاغذباطلهها در مرحله بعدی که به شکل کلانتری قابل جابهجایی و مصرف است تا کیلویی 80 تا 90 تومان قابل خرید و فروش است و در نهایت قیمت کاغذباطله در مقصد اصلی به کیلویی 100 تا 120 تومان هم میرسد.
جالباینکه تقریبا یک دهم قیمت کاغذ به هنگام فروش اولیه بهعنوان محصول مرغوب و همان کاغذ آماده چاپ بهعنوان بهای کاغذ سیاه و باطله پرداخت میشود. قیمت هر کیلو کاغذ مناسب چاپ روزنامه در ابتدای کار 800 تا 950 تومان است و معمولا به جز نقدی راه دیگری برای پرداخت آن وجود ندارد.
بنابراین چرخهای که کاغذ شکل داده عده بسیاری را درگیر کرده است که به تناسب از این چرخه درآمد دارند.
متأسفانه ما به درستی نمیدانیم با چه محصولی سر و کار داریم وگرنه اگر با توجه به ارزش این جنس آن را از زبالههایمان جدا میکردیم عده بیشتری در چرخه کاغذ و بازیافت آن میتوانستند مشغول به کار شوند.