نخستين پرونده مربوط به زن جواني است كه اواخر سال 84در آلمان به قتل رسيد. عامل اين جنايت كه شوهر وي بود در آن زمان دستگير شد و به زندان افتاد و حالا كه در شرف آزاد شدن از زندان است، خانواده مقتول با مراجعه به دادسراي جنايي تهران خواهان رسيدگي به اين پرونده شدهاند.
بررسيها نشان ميدهد مقتول و شوهرش در يكي از شهرهاي آلمان زندگي ميكردند اما دچار اختلاف شده و كارشان به دادگاه كشيده شده بود. در آخرين شكايتي كه زن جوان پيش از مرگ خود در دادگاه آلمان مطرح كرد، گفته بود كه شوهرش او را به باد كتك گرفته و وي را زخمي كرده است.
با اين شكايت شوهر وي دستگير شد و دادگاه حكم داد كه وي نبايد در اطراف خانه همسرش ديده شود. به اين ترتيب مرد آزاد شد اما نقشه هولناكي كشيد. او با تهيه چاقو، به كمين همسرش نشست و پشت درختي پنهان شد. وقتي همسرش از محل كارش خارج شد تا به خانه برگردد، در يك كوچه خلوت او را گير انداخت و با ضربات چاقو او را از پا درآورد. زن جوان كه بهشدت زخمي شده بود به بيمارستان منتقل شد اما بهدليل شدت جراحات جانش را از دست داد. بهدنبال اين حادثه پروندهاي در دادگاه آلمان تشكيل شد و گروهي از كارآگاهان به جست وجو پرداختند و چندماه بعد متهم را دستگير كردند.
ضمن اينكه خانواده زن ايراني همان سال شكايت خود را در دادسراي جنايي تهران مطرح كرده و خواستار قصاص داماد خود شده بودند. متهم در دادگاه جنايي آلمان محاكمه و طبق قانون آنجا به اتهام قتل درجه يك به 11سال زندان محكوم شد و همچنان در زندان بسر ميبرد. حالا با گذشت 11سال از زمان حادثه و با نزديك شدن به پايان دوران محكوميت متهم در زندان آلمان، خانواده مقتول خواهان محاكمه متهم در ايران هستند.
در چنين شرايطي قاضي محسن مديرروستا، بازپرس شعبه ششم دادسراي جنايي تهران از پليس بينالملل خواست تا وضعيت اين پرونده بررسي شود و اگر دوران محكوميت شوهر اين زن در كشور آلمان تمامشده از طريق اينترپل پرونده جنايي و متهم به قتل به ايران بازگردانده شود تا مرد جنايتكاردر ايران بازجويي و محاكمه شود.
- قتل در هامبورگ
دومين پرونده كه بازپرس جنايي تهران رسيدگي به آن را از سر گرفته، مربوطه به جنايتي است كه 2ماه قبل در هامبورگ آلمان رقم خورد و در جريان آن زني سالخورده به طرز مرموزي به قتل رسيد. متهمان اين پرونده پسر و عروس قرباني هستند. چند روزپيش دختر مقتول با مراجعه به دادسراي جنايي تهران گفت كه مادرش بر اثر ضرب و جرح در خانهاش در هامبورگ جان باخته و پليس آلمان اعلام كرده كه وي به قتل رسيده است.
دختر جوان گفت: برادرم حدود 20سال پيش براي كار و زندگي به آلمان رفت. او در يك شركت مواد غذايي در هامبورگ كار ميكرد و زندگي خوبي داشت. من خواهر ديگري دارم كه او ساكن دوبي است و من به همراه مادرم در تهران زندگي ميكردم.
وي ادامه داد: پس از مدتي شنيدم كه برادرم در آلمان با زني به نام سحر آشنا شده است.
اين زن از همسرش طلاق گرفته و 3فرزند داشت و ما مخالف اين ازدواج بوديم تا اينكه شنيديم برادرم او را به عقد خود در آورده است. از طرفي مادرم دچار بيماري شد و چون سالها برادرم را نديده بود، از او خواست كه به ملاقاتش بيايد. اما از همان زمان تهديدهاي عروسمان شروع شد. سحر در واتس آپ براي من و خواهرم پيامهاي تهديدآميز ميفرستاد و ميگفت اجازه نميدهد شوهرش پيش ما بيايد.
از طرفي آرزوي مادرم ديدن تنها پسرش بود و در چنين شرايطي ما حدود 20ميليون تومان خرج كرديم تا براي مادرم ويزا و بليت بگيريم و او را راهي كشور آلمان كنيم. دختر جوان گفت:مادرم 64سالش بود و پس از رسيدن به آلمان، هر روز با او در تماس بودم. ميگفت عروسش اذيتش ميكند تا حدي كه براي مادرم خانهاي كوچك اجاره كرده و برايش پرستار گرفته بودند. به مادرم گفتم هرچه زودتر به ايران برگردد اما بهدليل اينكه دچار معلوليت شده بود، قادر نبود تنهايي به ايران بيايد. آخرين تماس من و مادرم يكي از روزهاي خردادماه بود كه خيلي سرحال بود و مشكلي نداشت. او ميگفت كليد خانهاش را پسر و عروسش هم دارند و هرروز به او سر ميزنند.
فرداي آن روز خبر مرگ مادرم را به من دادند. برادرم ميگفت صبح وقتي پرستار به خانه رسيده ديده او روي زمين افتاده و جان باخته است. حتي از او خواستم عكس صحنه را برايم در واتس آپ بفرستد اما برادرم بهانه آورد و گفت حالش خراب ميشود.
من نميدانستم ماجرا از چه قرار است تا اينكه پس از تحقيق بيشتر پي برديم كه پليس آلمان وپزشكي قانوني اعلام كردهاند كه او به قتل رسيده است. پس از پرس و جويهاي بيشتر شنيديم كه برادرم و عروسمان توسط پليس آلمان به اتهام قتل مادرمان دستگير شده و در زندان هستند. براي همين من و خواهرم از آنها شكايت داريم و درخواستمان اين است كه به پرونده قتل مادرم در ايران رسيدگي شده و آنها قصاص شوند.با دستور قاضي پرونده، تحقيقات اينترپل درخصوص اين پرونده نيز آغاز شده است.