شايد به اين دليل كه در گذشته رسانههاي جمعي مثل امروز نسبت به اين مسئله واكنش نشان نميدادند و امروز اطلاعرساني در كنار فرهنگسازي باعث رشد و آگاهي جامعه نسبت به مسئله مهم و حياتي محيطزيست شده است. براي فرهنگسازي و تصحيح رفتار مردم، يكي از كاربرديترين راهكارها، كاهش تصديگري دولت و بردن كار به سمت نهادهاي مردمي است.
اين تجربهاي اثباتشده است كه در اين سرزمين آگاهي عمومي بهندرت با صدور دستورالعمل و بخشنامه بهدست ميآيد. بهخصوص اينكه ما يك سابقه تاريخي هم در اين زمينه داريم. در گذشته نوعي مقاومت عمومي در برابر هر تصميمي كه نظام حاكم ميگرفت ازسوي مردم وجود داشت.
زياد هم فرقي نميكرد كه اين تصميم تا چه اندازه به نفع جامعه است يا برعكس اثرات زيانباري دارد. گويي اين نفس مقاومت در برابر تصميم رسمي بود كه اهميت داشت. طوري كه مردم مقابل تصميم دولت در بهترين حالت سكوت ميكردند. اين زمينهاي تاريخي است كه سابقهاش به سالهاي دور ميرسد.
با تغيير گسترده شرايط سياسي- اجتماعي در 4دهه پيش، بخشي از اين ذهنيت تصحيح شد ولي آن مقاومت عمومي در برابر تصميمات دولت به كلي از بين نرفت. بماند كه برخي دولتها هم با تصميمگيريهاي اشتباه و نابخردانه تيشه به ريشه منافع ملي زدند. حالا شايد هم با نيتهاي خوب، عملكردهاي بدي از خود به يادگار گذاشتند.
جداي از اين مسئله كه بحثي مفصل را ميطلبد، بهطور كلي هيچ نظام سياسي يا حزب حاكمي در حوزه خدمات عمومي نميخواهد به جامعه آسيب برساند. هيچ جاي دنيا حزبي بر سركار نميآيد كه مثلا علاقهمند افزايش ترافيك شهري باشد. همه جاي دنيا دوست دارند مردم راحت به مقصد برسند. حالا اينكه سياستهاي اعمالشده چقدر ميتواند اين مسير را تسهيل كند يا برعكس به مشكلات دامن بزند، مسئله ديگري است.
يكي از دلايل مهم مراجعه به آراي عمومي همين مسئله است كه بتوان با ايجاد تغيير در نهاد قدرت، رفتار را تصحيح كرد. براي رسيدن به فردايي بهتر، گريزي از اين مسئله نداريم كه تجربههاي موفق كشورهاي توسعهيافته را مدنظر قرار دهيم. در كنار افزايش اعتماد عمومي به دولت، ميتوان انتظار داشت در حوزههايي چون محيطزيست، گروههاي مردمنهاد سهم بيشتري ايفا كنند و اين مسئله مشاركت عمومي را بالاتر ميبرد. وقتي پاي منافع ملي به ميان ميآيد، از هرگام مثبتي بايد استقبال كرد.
- نويسنده و فيلمنامهنويس