يكي از معيارهايم در انتخاب منزل در سالهاي نسبتا دور خلوتي و دنجي و خوش آب و هوايياش بود. حالا كه سالها از آن روزگار ميگذرد با وضعيتي مواجه شدهايم كه اگر بخواهيم با اتومبيل از منزل خارج شويم و با گذر از كوچه به خيابان اصلي راه يابيم براي اين كار بايد نيمساعت و در مواردي 45 دقيقه وقت صرف كنيم.
حالا ديگر محل زندگي ما، مثل خيلي جاهاي ديگر نه دنج است، نه خلوت و نه خوشآب و هوا. كافي است در يك كوچه يك مدرسه وجود داشته باشد تا در ساعات ورود و خروج دانشآموزان، با ترافيكي سرسامآور مواجه شوي. كافي است كمي بداقبال باشي تا در كوچهتان ساختماني به يك شركت تجاري يا ادارهاي دولتي اختصاص يابد. آنقدر اتومبيل در كوچهها به چشم ميخورد كه ساكنان نميتوانند بهراحتي از در خانهشان خارج شوند.
اين را به مثابه يك جزء از كل بگيريد: تمام كوچههاي روبهروي پارك ملت در خيابان وليعصر بهشدت با مشكل شلوغي و ازدحام اتومبيل مواجهند. در بسياري از نقاط ديگر شهر نيز وضعيت به همين ترتيب است.هر روز هم كه كلي اتومبيل پلاكگذاري و به انبوه خودروهايي كه در پايتخت وجود دارند اضافه ميشوند.
واقعا اين كلانشهر چقدر به اتومبيل نياز دارد؟ با اين وضعيت ترافيك چرا بايد اين همه خودرو به خيابانها اضافه شوند؟ البته در اين وضعيت ناگواري كه گرفتارش هستيم فقط سهم دولت را برجسته كنيم. خود ما شهروندان هم با رعايت نكردن قوانين به مشكلات دامن ميزنيم؛ از شيوه پارك كردن گرفته تا رعايت نكردن اصل بديهي رانندگي بين خطوط.
متاسفانه فرهنگ غلطي در زمينه رانندگي شكل گرفته و اين فرهنگ آنقدر گسترده شده و روزانه بارها نمودهاي بارزش را ديدهايم كه بهنظر ميرسد با پديدهاي عادي مواجهيم. كافي است دوستي و آشنايي پس از چند سال دوري به وطن بيايد و از آنچه براي ما عادي شده شگفتزده شود. اين ترافيك سرسامآور، اين ميزان وقتي كه هر روز در شلوغي و ازدحام هدر ميرود و اين اعصاب ويران، محصول روشهاي غلطي است كه در اين سالها بهكار گرفته شده است. در آنچه امروز آزارمان ميدهد هم نهادهاي مسئول سهم دارند و هم شهروندان. براي تغيير شرايط نيز نيازمند عزم جدي مسئولان در تصحيح سياستهاي غلطشان و شهروندان در رعايت جدي مقررات هستيم.
- بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون