اگر فکر ميکني، همهچيز درهم برهم است و زيادي سرت شلوغ است، پس فرصت زيادي براي نظمدادن به کارهايت نمانده است. تا چشم برهم بگذاري فصل درس و مدرسه از راه ميرسد و تو هنوز از تابستان سير نشدهاي.
پس بيا و فکر کن! به فعاليتهايي فكر كن که ناچاري انجامشان بدهي. مثل کارهاي خانوادگي يا کلاسهاي فوق برنامهي درسي. خب دربارهي اينها کار چندان خاصي از دست ما برنميآيد.
حالا به فعاليتهايي فکر کن که اجباري در انجامشان نيست. مثل تفريح با دوستان و...؛حالا از خودت بپرس.
- آيا آنها را مشتاقانه انجام ميدهم؟
بياييد بپرسيم آيا مشتاق كارهايي هستيم كه ميخواهيم آنها را انجام دهيم؟ شايد، شايد هم در ابتدا اشتياقي نداشته باشيم و وقتي اين فعاليتها را شروع ميکنيم، مشتاق ميشويم.
شايد هم فقط وقتي آنها را انجام ميدهيم که دوستان يا والدين از ما ميخواهند. اگر اينطور است و لذتي از انجام آنها نميبري از خودت بپرس چه مدت است که چنين احساسي دارم؟
- يك وقفه لازم است؟
اگر در مورد كارهايي كه ميكني احساس خوبي نداري و فقط به اصرار ديگران اين طور فعاليتها را انجام ميدهي، وقتش است براي مدتي از اين کارها دست بكشي؛ مثل عضويت در يک تيم ورزشي يا رفتن به کلاس نقاشي.
بايد به خودت زماني براي استراحت و زماني براي فکرکردن بدهي. اگر مدتي از اين فعاليتها فاصله بگيري و خوب در عمق وجودت جستوجو کني، ميفهمي که آيا واقعاً ميخواهي آنها را ادامه بدهي يا نه.
- به علاقهمنديهاي ديگرت فكر كن!
وقتي از كاري كه ميكني كمي فاصله بگيري و مدتي استراحت کني، ميتواني بفهمي چيز ديگري را دوست داري؟ يا مثلاً مدتها آرزويت بوده تا کار ديگري را شروع کني و نشده؟ يا نه؛ به همين كارهايي كه ميكني علاقه داري. اين وقفه ميتواند راه تازهاي جلوي پايت بگذارد.
شايد هم به اين نتيجه برسي که اصلاً دلت نميخواهد هيچ فعاليت جديدي را شروع کني و فقط دلت مي خواهد استراحت کني. تصميم درستي است، يک استراحت کوتاه ميتواند ذهن و روح تو را براي شروع يک سال تحصيلي عالي، آماده کند.
- انتخاب كن!
انتخابهايت را روي کاغذ بياور و جلوي هر کدام علامتي بزن تا احساست را نشان دهد.
مثلاً اگر از کلاس فوتبال لذت ميبري جلوي آن علامت صورتک خندان بگذار.
اگر ميخواهي آن را ديگر ادامه ندهي و فعاليت ديگري را به جايش شروع کني، کنار آن يک علامت سؤال بگذار.
اگر از آن لذت نميبري و فقط براي اينکه دوستانت ميروند، آن را انتخاب کردهاي، يک صورتک غمگين کنارش بکش!
چند روز به خودت زمان بده و دوباره به يادداشتت نگاه کن و يک تصميم قطعي بگير.
- يك تصميم مهم!
اگر تصميم به قطع يک فعاليت گرفتي، چند لحظه صبر کن. بايد ديگران را از اين تصميم آگاه کني. اين کار نياز به مهارت خاصي دارد، چون ممکن است ديگران (دوستان يا خانواده) از اين تصميم ناراحت شوند.
اگر اين فعاليت به اصرار پدر و مادرت است، وقتي را تعيين و با آنها صحبت کن.
1. در مرحلهي اول از احساست دربارهي فعاليت صحبت کن. مثلاً بگو: من هيچ لذتي از اين کار نميبرم و احساس ميکنم ادامهي اين فعاليت ميتواند اضطراب و استرس در من بهوجود بياورد.
2. حالا يک جايگزين يا راهحل برايش پيدا کن: مدتي است که اين فعاليت را انجام دادهام و احساس ميکنم اگر وقتم را صرف کار ديگري کنم که بيشتر دوستش دارم، موفقتر هستم.
3. با آنها همدلي کن و بگو: ميدانم خيلي دوست داريد كه من در اين فعاليت موفق باشم، اما من براي آن خلق نشدهام. ادامهي آن، هم وقت و هم هزينهي همهي ما را تلف ميکند و چيزي جز سرخوردگي ندارد. بهتر نيست کاري را شروع کنم که دوستش دارم؟ يا بهتر نيست فقط کمي استراحت کنم تا براي مدرسه آماده شوم؟
به همين سبك ميتواني با دوستانت گفتوگو كني. مثلاً وقتي آنها بر فعاليتي اصرار دارند که تو آن را دوست نداري. البته در هر كدام از اين گفتوگوها متناسب با طرف گفتوگو کمي تغيير لازم است.