بر اساس آخرین آمار دولتی، جامعه دروزیهای ساکن اسرائیل با یکصد و 18 هزار نفر جمعیت عمدتاً در شهرها و روستاهای کوچک ناحیه جلیله زندگی میکنند و 2 درصد کل جمعیت اسرائیل و 3/8 درصد جمعیت اعراب این کشور را تشکیل میدهند.
فرقه دروزی در زمان حکومت فاطمیان در مصر در قرن 11 میلادی به صورت جنبشی اصلاحی در درون مذهب اسماعیلی به وجود آمد.
پیروان این فرقه برخلاف دیگر فرقههای اسلامی بهجای 5 رکن به 7 رکن معتقدند و تناسخ را قبول دارند. در حال حاضر پیروان این فرقه جزو اقلیتهای مهم سوریه، لبنان و شمال اسرائیلاند.
پروفسور کائیس فیرو، کارشناس جامعه دروزی در دانشگاه حیفا، میگوید: از همان سال 1948 مقامات اسرائیل سعی داشتند دروزیها را از دیگر اعراب ساکن این کشور جدا کنند و تصویب قانون خدمت اجباری برای اعضای این جامعه در سال 1956 نیز در همین راستا بود.
از جمله این تلاشها میتوان به جداسازی نهادهای دروزیها و دیگر اعراب اسرائیلی، ایجاد نظام آموزشی جداگانه برای دروزیها و تغییر ملیت این افراد در اوراق هویتشان از عرب به دروزی اشاره کرد، که این روند تا به امروز ادامه دارد.
به موازات تلاشهای مستمر برای ایجاد شکاف بین دروزیها و دیگر اعراب ساکن اسرائیل، کوششهای پیگیری نیز به منظور کشاندن دروزیها به درون ساختار امنیت ملی و حوزه سیاسی صهیونیسم صورت گرفته که تا حدودی هم موفقیتآمیز بوده است.
فیرو میگوید: امروز شاهدیم که حدود 25درصد از دروزیهای شاغل، در استخدام نیروهای نظامی، پلیس و دیگر نهادهای امنیتیاند، در حالی که این رقم در میان جمعیت یهودی حدود 10 الی 12درصد است.
وی میافزاید: دروزیها بهشدت با قانون خدمت اجباری مخالفت کردند، ولی اسرائیلیها به زور این قانون را بر آنها تحمیل کردند و دروزیها را در مقابل عمل انجامشده قرار دادند.
فیرو میگوید: البته هنوز هم میتوان افرادی را دید که با خدمت اجباری مخالفاند، ولی کلیت جامعه دروزی میخواهد زندگی کند و پول در بیاورد و درنتیجه دروزیها امروز در درون نیروهای امنیتی اسرائیل ادغام شدهاند.
با توجه به مخالفت روزافزون قبایل بدوی ساکن صحرای نِقِب با فرستادن پسرانشان به ارتش، هماکنون دروزیها تنها جمعیت عرب و عمدتاً مشغول به کار در نیروهای امنیتی اسرائیل را تشکیل میدهند.
سربازان دروزی به دلیل تسلطشان به زبان عربی نقش مهمی را در واحدهای رزمی مستقر در کرانه باختری و نوار غزه و منطقه انتظامی شمال اسرائیل ایفا میکنند.
در انتخابات ملی نیز دروزیها از دیرباز جزو حامیان اصلی هر 2حزب کارگر و لیکود بودهاند، ولی به گفته فیرو تعمیم قضایا بر اساس وابستگی سیاسی گروهها صحیح نیست.
اگرچه روند تدریجی ولی مستمر تمایل اعراب ساکن اسرائیل به همسویی نمادین هرچه بیشتر با فلسطینیان تاثیر چندانی بر این علقههای سیاسی نداشته است، طی ماههای اخیر نشانههایی از شکلگیری یک شکاف روبهگسترش مهم به چشم میخورد.
محمد خیر، رئیس شورای پکیعین، با اشاره به احزاب کادیما، کارگر و لیکود میگوید: دروزیها مسلما خیلی کمتر از گذشته به احزاب بزرگ رای خواهند داد. دروزیهای داخل و خارج پکیعین دیگر اعتمادی به احزاب بزرگی که فقط حرف میزنند و عمل نمیکنند ندارند.
مصادره اراضی
دروزیها کماکان از تبعیضهای شدید علیه اعراب در زمینههایی مثل برنامهریزیهای رسمی، اشتغال در مشاغل غیرامنیتی، صدور مجوز و تخصیص منابع رنج میبرند.
این مسئله برای دولت شناختهشده است و در کانون مباحث جاری در خصوص نقش صندوق ملی یهودیان در مدیریت اراضی قرار دارد. از شواهد و قراین پیداست که کاسه صبر دروزیها لبریز شده است.
در نزدیکی حیفا اداره حفاظت از پارکها و اماکن طبیعی اسرائیل با اهالی دالیت الکرمل و عاصفیه بر سر وضعیت جنگلهای اطراف درگیر است.
این درگیری در تابستان سال جاری ابعاد تازهای به خود گرفت، و به چندین مورد حریق عمدی و بستن جاده با تنه درخت از سوی ساکنان و توقیف وسایل و تجهیزات ساکنان توسط اداره حفاظت به اتهام قطع غیرقانونی درختان منجر شد.
فیرو در این باره میگوید: مسئولان میخواستند بخشی از اراضی شخصی دروزیها را به این قسمت از الکرمل منضم کنند. در حال حاضر رابطه مردم دالیت الکرمل و عاصفیه با مسئولان اصلا خوب نیست و میبینیم که دروزیها برای توقف این سیاست کمیتههای محلی تشکیل دادهاند.
فهمی حلبی، رئیس انجمن حفاظت از اراضی کرمل، در سخنانی که در روزنامه هاآرتص بازتاب یافت، گفت: مسئولان اداره حفاظت میخواهند آخرین تکه گوشت تن مردم را بکنند. آنها دشمن ما هستند و ما به آنها توصیه میکنیم که وارد شهر نشوند.
گسترش آبادیهای یهودینشین در جولان
حدود 20 هزار نفر از اهالی 4 روستای دروزینشین در بلندیهای جولان که تحت کنترل اسرائیل است از حق اقامت ثابت اسرائیل برخوردارند، گرچه بسیاری از آنها تابعیت یا هویت سوری خود را حفظ کردهاند و انضمام این ناحیه به اسرائیل در سال 1981 را به رسمیت نمیشناسند.
اعضای این جامعه با خانوادههای گسترده خود در سوریه رابطه دارند، گرچه این روابط تا حد زیادی کاهش یافته و بسیاری از دانشجویان برای ادامه تحصیل روانه سوریه میشوند.
به هر حال پس از اشغال این منطقه توسط اسرائیل و حاکم شدن فضای نظامی، از میزان ازدواج بین ساکنان این سو و آن سوی مرز و روابط سنتی اجتماعی- اقتصادی آنان بهشدت کاسته شده است.
درگیریهای پکیعین
اخیرا روند تشدید تنشها بین دولت و دروزیها با ناآرامیهای پکیعین ابعاد تازهای به خود گرفت. در عرض یک روز پس از این اغتشاشها بیش از 30نفر مجروح شدند؛ از جمله چند افسر پلیس و 3نفر از روستاییان که هدف تیر جنگی قرار گرفتند.
ناآرامیها زمانی آغاز شد که در پی آتش گرفتن یک برجک تلفن همراه در آبادی یهودینشین پکیعینِ نو تعداد زیادی پلیس در ساعات اولیه روز 30 اکتبر وارد روستای پکیعین شدند.
روستاییان دروزی وجود این برجک را عامل افزایش تعداد مبتلایان به سرطان در روستا میدانستند و بارها خواستار برچیده شدن آن شده بودند.
متعاقب این اتفاق پخش فیلمی که چند مرد نقابپوش را در حال تخریب اموال عمومی در یک یهودینشین ـ ظاهرا پس از عقبنشینی پلیس ـ نشان میداد به تنشهای نژادی دامن زد، به طوری که مطبوعات اسرائیل این تنشها را با شورشهای نژادی سال 2000 در شمال این کشور مقایسه کردند.
خیر میگوید: حادثه پکیعین یکی از بدترین وقایع این کشور است. پلیسها ساعت 3 و نیم بعد از نیمه شب میآیند و 12 کودک را به خاطر خراب کردن یک آنتن بازداشت میکنند. آنها از گاز اشکآور و نارنجکهای گیجکننده استفاده کردند. پلیس مردمی که بیدار شده بودند و آمده بودند ببینند چه خبر است را به باد کتک و لگد گرفت.
به دنبال یورش ناشیانه پلیس، نمایندگان عرب پارلمان خواستار اخراج رئیس پلیس منطقه شدند. ایهود اولمرت، نخستوزیر اسرائیل، برای جلوگیری از شروع دور جدیدی از خشونتها بلافاصله با رهبران دروزی و فرماندهان پلیس وارد گفتوگو شد.
دولت او با انجام یک تحقیق دولتی رسمی در کنار تحقیقات جاری پلیس موافقت نکرد.
به عقیده ایلان شکتر، از یهودیان پکیعین که میگوید خانوادهاش از قرنها پیش ساکن این روستا بودهاند، پلیس میبایست سران جامعه دروزیها را فرا میخواند و از آنها میخواست که مسببان آتشسوزی را تحویل دهند.
او میگوید: باید مسئله را به این صورت حل میکردند ولی نمیخواستند. میخواستند با زور حلش کنند و این جای تاسف است.
انگیزههای پنهان
رفتهرفته مشخص میشود که در پس شورش پکیعین عامل پنهان نگرانکنندهتری وجود دارد که میتواند حاکی از آغاز روندی جدید در الگوی اسکان یهودیان در ناحیه جلیله باشد و به تنشهای نژادی دامن بزند.
دروزیها مسببان اصلی درگیریهای اخیر را تعدادی یهودی تازهوارد میدانند که طبق ادعای دروزیها دستراستیها آنها را با هدف اجرای برنامهای تهاجمی در پکیعین اسکان دادهاند.
به گزارش روزنامه هاآرتص، 2 گروه یهودی دستراستی که روابط نزدیکی با جنبش اسکان یهودیان در کرانه باختری دارند املاک مجاور یک کنیسه باستانی واقع در مرکز روستا را با هدف اسکان تعدادی خانواده یهودی تندرو خریداری کردهاند.
این روزنامه نام 2 تشکل مزبور را انجمن جلیله سفلا و پکیعینِ جاوید ذکر کرده است. تشکل اول ظاهرا ارتباطاتی با موشه فیگلین دارد.
فیگلین نماینده پارلمان و فعال طرفدار احداث یهودینشینهاست که جناح راست افراطی او با عنوان رهبری یهود در انتخابات داخلی احزاب رقیب حزب لیکود بود.
شکتر درباره این تازهواردان میگوید: آنها با ذهنیت و فرهنگ دیگری اینجا آمدهاند. متاسفانه آنها مدام اینور و آنور میرفتند و از لزوم آزادسازی پکیعین حرف میزدند.
شکتر میافزاید: این قضیه مردم محلی را خیلی عذاب میداد. میگفتند مگر ما چکارشان کردهایم که آمدهاند و اینطور با ما رفتار میکنند.
به گفته او این ساکنان جدید، یهودیان قدیمی روستا را تحویل نمیگرفتند و میخواستند کنترل کنیسه باستانی روستا را در دست بگیرند. او میگوید: رفتار آنها با منی هم که از خودشان هستم خوب نبود. آنها میخواستند کنترل املاک یهودیان قدیمی را به دست بگیرند.
خیر نیز در اینباره میگوید: «آنها چشمشان دنبال املاک یهودیان و حتی چشمه وسط روستاست. این چشمه همیشه متعلق به همه مردم پکیعین بوده و حالا یکدفعه میخواهند آن را جزو املاک یهودیان کنند.»
گفته میشود انجمن پکیعین سفلا برای آنکه این 4 ملک را تصاحب کند حاضر شده آنها را به 5برابر قیمت واقعیشان بخرد؛ تاکتیکی که یادآور تاکتیک مورداستفاده گروههای طرفدار اسکان یهودیان در کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی است.
یک مامور تحقیق که گفتوگوهایی با ساکنان روستا از هر دو جناح صورت داده و خواسته هویتش پنهان بماند میگوید: دروزیها پس از بیرون راندن پلیس از روستا 2 خانه از 4 خانهای را که 2تشکل یادشده از مالکان مسیحیشان خریده بودند را به آتش کشیدند.
روستاییان میگویند در جریان بالا گرفتن تنشها در روستا چندین بار با نارنجکهای گیجکننده به ساکنان یهودی روستا حمله شده است.
یک فعال عضو انجمن پکیعین سفلا که خانهاش در جریان شورشها دچار آتشسوزی شده در گفتوگو با روزنامه هاآرتص ضمن بیان این مطلب که در منزلش میزبان چند گردشگر و چند جوان اهل یهودینشین کفر تاپوواچ بوده، روستاییان را به راه انداختن کشتوکشتار متهم کرد.
ساکنان یهودینشین کفر تاپوواچ به داشتن مواضع راست افراطی معروفاند و جوان یهودی تندرویی نیز که در اوت 2005، 4 عرب اسرائیلی را در اتوبوسی در نزدیکی شفارام به قتل رساند و سپس خودش هم به دست اعراب کشته شد قبل از اقدام به این کار مدتی را در تاپوواچ گذرانده بود.
با توجه به پشتیبانی علنی دولت از تلاشهایی که در حمایت از جمعیت یهودی ساکن جلیله و نِقِب صورت میگیرد، بروز درگیریهای مشابه در شهرها و روستاهای عمدتا عربنشین شمال اسرائیل حتمی به نظر میرسد و بعید نیست که هرگونه عقبنشینی نیروهای اسرائیلی از یهودینشینهای کرانه باختری در آینده به این درگیریها دامن بزند.
پشتیبانی قاطع رهبران دروزی از مردم پکیعین و ابراز تردیدهایی در مورد تعهد دروزیها به نیروهای نظامی و انتظامی در پی شورش اخیر نشانههای روشنی است از اینکه رابطه دولت و دروزیها بیشازپیش به خطر افتاده است.
خیر میگوید: به خاطر رفتار نامناسب دولت و مسئولان فضای اعتماد آسیب دیده است. اوضاع بحرانی است ولی ما انگار در یک مملکت دیگر زندگی میکنیم.
خیر در پاسخ به این سوال که با این شرایط آیا دروزیهای کمتری وارد ارتش خواهند شد، میگوید: من از این بابت مطمئنم.
وی میافزاید: یهودیها کشور اسرائیل را به کمک ما برپا کردند. حالا چی شده است؟ 60 سال نگذشته و یهودیها میخواهند به دروزیها خیانت کنند.
شایان ذکر است که تلاش برای تماس با 2 تشکل یهودی فعال در پکیعین بینتیجه ماند.
تبلیغات دلاری برای مهاجرت یهودیان
دولتهای مختلف اسرائیل تصمیم گرفتهاند روند احداث آبادیهای یهودینشین را در جای دیگری پی بگیرند، اما به نظر میرسد تخلیه نوار غزه در سال 2005 و جنگ لبنان در سال 2006 نقطه عطفی در این زمینه بوده است.
هدف از تلاشهای اخیر افزایش جمعیت حدودا 20 هزار نفری یهودیان ساکن جولان به 2برابر ظرف دهه آینده است.
به دنبال جنگ لبنان، رهبران یهودینشینها برای کشاندن یهودیان به جولان 250 هزار دلار صرف تبلیغات کردند و به نوشته روزنامه واشنگتنپست هرساله قریب به 400 خانواده یهودی به جولان نقلمکان میکنند.
با وجود مخالفت شدید رهبران دروزی محلی با وجود و توسعه یهودینشینها در جولان، این موضوع بازتاب چندانی در رسانهها و در میان جنبشهای طرفدار صلح در اسرائیل نداشته است.