آریا تولایی: تابستان وقت گردش و تفریح است. بعضی‌ها کوله‌پشتی‌شان را بر‌می‌دارند و می‌روند سفر. ما هم بار و بندیلمان را برداشتیم و رفتیم سفر؛ اما سفری در قلب تهران!‌

با 12نفر از خبرنگاران افتخاري هفته‌نامه‌ي دوچرخه، از جلوي شهرداري منطقه‌ي 12 راه افتاديم و رفتيم در دل تاريخ! سفري به محله‌هاي قديمي منطقه‌ي 12.

اين سفر تاريخي با همكاري روابط‌عمومي شهرداري منطقه‌ي 12برنامه‌ريزي و اجرا شد. گشتاسب فروزان، مدير هنري دوچرخه، سرپرستي گروه را برعهده داشت و چند تن از مسئولان شهرداري منطقه و پدرها و مادرها هم، گروه را همراهي كردند.

 

دلارام‌سادات باقري، زهرا خورشيدي، نازنين حسن‌پور، مريم خالقي‌هرسيني، صبا عدالتي‌مغرور، متينا عروجي، فرشته محمود‌نژاد، مليکا نادري، فاطمه نباتي، نگين سردارنژاد، مريم زنده‌بودي و کوثر مزيناني 12 نفري بودند که با ما به قلب طهران سفر کردند./ عكس‌ها: فاطمه صديقي

 

  • سلفي در شاه‌نشين

سفرمان از محله‌ي «چاله‌ميدان» شروع مي‌شود. محله‌اي با کوچه‌هاي تنگ و خانه‌هاي آجرنما. خانه‌اي قديمي‌، با حياطي دل‌باز و حوض‌دار در ميانه‌ي راه خودش را به ما نشان مي‌دهد. اين‌جا «سراي کاظمي» است.

«ميرزا سيدکاظم» از مردان دولتي ناصرالدين‌شاه قاجار بوده و خانه‌ي او در محله‌ي چاله‌ميدان، با قدمتي 100ساله، از شاهکار‌هاي معماري ايراني است‌. ويژگي خاص خانه‌ي او، ايواني با 9 در است که به آن «9دري» مي‌گويند.

محمد پيري، راهنماي گروه به ما مي‌گويد: «خانه‌ي کاظمي يک خانه‌ي کامل در معماري ايراني است که علاوه بر ايوان و شاه‌نشين، بخش‌هايي مثل اصطبل‌، رخت‌شوي‌خانه، مطبخ، بادگير و ... دارد.»

شاه‌نشين، جايي بوده که جز صاحب‌خانه و خانواده‌اش كسي به‌ آن‌جا نمي‌رفته و خدمت‌گزاران خانه هم حق ورود به آن‌جا را نداشتند. اما حالا دوچرخه‌اي‌ها دارند در شاه‌نشين سلفي مي‌گيرند!

 

  • چنار 800 ساله

روبه‌روي خانه‌ي کاظمي، گنبد هشت‌گوش مقبره‌ي «امام‌زاده يحيي» با رنگ فيروزه‌اي مي‌درخشد. بناي كنوني در سال 1320 بازسازي شده، ولي بناي قديمي آن به 800 سال پيش باز مي‌گردد. در حياط امام‌زاده، چناري 800 ساله هم جا خوش كرده.

زير درخت مي‌ايستيم و سايه مي‌گيريم.به اين فکر مي‌کنم که چه كساني در اين همه‌سال، زير اين درخت ايستاده‌اند و دل و جانشان خنك شده‌است!

 

  • معماري پيچ در پيچ

در کوچه‌هاي تنگ و بافت قديمي تهران پيش مي‌رويم. مغازه‌هاي کوچک، نانوايي‌هاي سنتي و جنب‌و‌جوش مردم توجه ما را به خود جلب مي‌كند. اين‌جا محله‌ي «عودلاجان» است و ما سفرمان را در تاريخ ادامه مي‌دهيم تا به حمام «نواب» برسيم.

در فرهنگ ايراني، حمام‌رفتن آداب خاصي داشته. به‌خاطر‌همين،‌ حمام‌ها بخش‌هاي مختلف و معماري خاص و منحصر به‌فردي داشتند. پيري مي‌گويد: «ماجراي استفاده‌ي حداکثري از انرژي در ساختمان‌هاي آن دوره، خيلي مهم بود. به‌همين دليل حمام‌ها، راهروهاي تنگ و پيچ‌درپيچ و سقف‌هاي کوتاه داشتند.»

 

  • خانه‌ي سرزنده

به کوچه‌ي تنگي مي‌رسيم. کوچه آن‌قدر تنگ است که بيش‌تر از دو نفر نمي‌توانند در كنار هم راه بروند. به اين کوچه‌ها مي‌گويند «کوچه‌ي آشتي‌کنان». بر روي سردر چوبي خانه‌اي، اين حديث معروف نوشته شده: «انا مدينة العلم و علي بابها». اين‌جا خانه‌ي آيت‌الله شهيدمدرس است.

حياطي کوچک با حوض و گلدان‌هاي شمعداني، اين‌جا منتظرمان هستند. از دري كوچك، وارد حياطي بزرگ شديم که دورتادور آن، اتاق‌ است. خانه هنوز سرزنده است. گل‌ها سرحال و فواره‌ي آب، شادي‌بخش. انگار هنوز ساكنان آن روزهاي اين خانه، به گل‌ها آب مي‌دهند. انگار اين خانه هيچ روز سختي را به خود نديده و از تاريخ، هيچ نمي‌داند!

خانه‌ي شهيد مدرس، به موزه تبديل شده و جدا از معماري چشم‌نواز آن، برخي وسايل زندگي و دست نوشته‌هاي آيت‌الله را هم در اين‌جا مي‌توانيم ببينيم.

 

  • پايان سفر

دلمان مي‌خواهد باز هم در محله‌ي عودلاجان بچرخيم و بچرخيم. سر راهمان از خانه‌ي«نان و نمک» و خانه‌ي«دبيرالملک»، از دولت‌مردان ناصرالدين شاه، ديدن مي‌کنيم.

عودلاجان پر از خانه‌هاي قديمي است و پر از خاطره‌هاي ماندگار! شايد اگر موتورسيكلت‌هاي پرسر و صدا از کوچه‌هاي محله، بالا و پايين نمي‌رفتند، احساس مي‌كرديم واقعاً به دل تاريخ سفر کرده‌ايم و الآن است که يکي از درباريان با خدم و حشم و کالسکه، از کنارمان رد شود.