يكبار خواستم با او شوخي كنم، قرآني به دستش دادم و از او خواستم جاي يك آيه را در آن نشانم دهد. خيلي فوري، صفحهاي از قرآن را باز كرد و انگشتانش را دقيقا روي همان آيه مدنظر گذاشت. به مزاح گفتم اشتباه است! عصباني شد و با طعنه گفت: مگر كوري نميبيني؟!
اين ماجراي زندگي ماست. به ظاهر، چشمهاي بينا و روشن داريم اما خيلي وقتها نميتوانيم باطن دنيا را ببينيم. همه مشكل ما به اين برميگردد كه به كوربيني و تاريكي باطن دچار شده و نگاهمان به دنيا، غلط يا ناقص است. چارهاي نداريم مگر آنكه عينك درست به چشم بزنيم و زاويه نگاهمان را اصلاح كنيم. براي اين مهم، بايد اهل تقواورزي شويم، سوي چشمها و بصيرتهايمان را زياد كرده و به سراغ كساني برويم كه دنيا را خوب ميفهمند و دقيق روايت ميكنند.
يكي از شاهكارهاي موجود و از پرعظمتترين گنجينههاي عالم هستي، در روايت صحيح دنيا، دعاي عرفه امامحسين(ع) است. گرچه مرسوم است اين دعا را فقط عصر روز عرفه (نهم ذيحجه) بخوانيم، اما عاقلانه آن است كه مدام و هميشه به روح بلند اين دعا پناه ببريم و جهت زندگيمان را از طريق آن اصلاح كنيم.
امام در اين دعا، خدا را مكرر و به زبانهاي مختلف حمد ميكند؛ چيزي كه ما بهشدت از آن غافليم، از همه قدرداني ميكنيم الا خدا، با همه انصافورزي ميكنيم و از همه حساب ميبريم مگر از خدا. سيدالشهدا(ع) در اين دعا خدا را ميشناسد و ميشناساند و اين همان چيزي است كه ما در زندگي روزمره از آن غفلت ميكنيم؛ براي شناخت هرچيزي، وقت و زمان ميگذاريم، دانشجويي ميكنيم، پرسوجو و گشتوگذار ميكنيم، مگر براي دست يافتن به معرفت خدا. سبط پيغمبر(ص)، فرزند علي(ع) و فاطمه(س) و شهيد كربلا، در اين دعا ميكوشد همه تاريخ زندگياش را در نسبت با خدا تشريح و تصوير كند؛ يعني مبدأ و مقصد نگاهش و محور همه لحظات زندگياش خدايي است كه خوب او را ميشناسد و برايش جان ميدهد. از گنجينه عرفه غافل نشويم كه سخت بدان محتاجيم.