امروزه شاهد هستيم كه افراد زيادي، خسته از نمادها و صنايع مدرن در پي استفاده از صنايعدستي پررنگ و لعاب ايراني هستند؛ سند اين ادعا هم افزايش روزافزون بازارهاي صنايعدستي در محلهاي عمومي و استقبال گسترده از آنهاست. اما اين صنايع واقعا چه جايگاهي دارند و صاحبان آنها با چه مشكلاتي مواجه هستنديا چقدر با صنايعدستي ميشود كار ايجاد كرد؟ براي پاسخ به اين سؤالات سراغ بهمن نامورمطلق، معاون صنايعدستي سازمان ميراث فرهنگي رفتهايم و پاي صحبتهايش نشستهايم.
- آقاي دكتر! در ابتدا ميخواهيم بدانيم اقتصاد ما چقدر به صنايعدستي وابسته است؟
تاريخ ما نشان ميدهد كه صنايعدستي بهويژه در گذشته نقشي اساسي و تعيينكننده داشته؛ در واقع، هم در اقتصاد داخلي، هم در اقتصاد خارجي و هم در صادراتمان نقش مهمي داشته است. مهمترين رقمهاي صادراتي ما هم همين صنايعدستي بودند. اما امروزه متأسفانه به چند دليل، نه فقط در ايران بلكه در همه كشورهاي صاحب صنايعدستي، نقش اين صنايع كاهش پيدا كرده است. يكي از اين دلايل بهخاطر صنعتي شدن اقتصاد است كه بعد از انقلاب صنعتي انجام شدكه در نتيجه، گروه بزرگي از اقتصاد تحتتأثير صنايع سنگين و توليد انبوه قرار گرفت و صنايعدستي محدود شد به برخي كشورهاي اروپايي و آسيايي. بعد يكسري اتفاقات در كشور خود ما افتاد، يعني در كشور ما بعد از اينكه موضوع نفت مطرح شد، متأسفانه سهم زيادي از اقتصاد به صادرات مواد نفتي اختصاص پيدا كرد بهويژه آن هم بهصورت نفت خام، كه با اين رويه ضربه جدياي به اقتصاد صنايعدستي و فرش وارد شد. غير از ضربه اقتصادي، ضربه فرهنگي است كه فرهنگ، سبك زندگي و سبك مصرف ما بسيار عوض شد؛ خصوصا در دوره پهلوي توجه مردم به سبك زندگي غربي زياد شد. مردم از داشتههاي خودشان استفاده نميكردند و نقش صنايعدستي هر لحظه كمتر شده بود و فقط يك نقش تشريفاتي داشت. بعد از انقلاب كه قرار بود يك بازگشت و يك بازجست هويتي انجام شود، سعي شد تا دوباره به صنايعدستي توجه شود. خصوصا در 2دهه اخير، شاهد تغيير ذائقه جهاني هستيم؛ يعني بحث محيطزيست، بحث زندگي سبز، صنايع سبز و صنايع خلاق باعث شده كه در دوران پستمدرن كمكم توجهات دوباره به سمت صنايعدستي افزايش پيدا كند. امروزه ما در دنيا و بهخصوص در ايران ميبينيم كه اين سهم در حال اضافه شدن است؛ يعني اگر ما 5 سال پيش كل صادراتمان از اين حوزه 100ميليون دلار بوده، الان به نزديك250ميليون دلار رسيده است و اين نشان ميدهد كه هم صادراتمان و هم فروش داخلي در نمايشگاههايمان افزايش يافته است. ميتوان گفت دوباره صنايعدستي دارد ميآيد تا نقش مهمي را در اقتصاد، در اشتغالزايي، در ارزآوري و همينطور هويتدهي ايفا كند.
- اين صنايع بهطور كلي در كجاي بازار تعريف ميشوند و چقدر ميتوانند در كارآفريني مؤثر باشند؟
شايد هيچ صنايعي به اندازه صنايعدستي نتواند كارآفريني كند و حتما هم اينگونه است زيرا همانطور كه از نامش مشخص است اينها صنايع«دستي» هستند؛ يعني انسان بايد در آنها دخالت كند. يك بخش گسترده از فعاليتها بايد توسط خود انسان، دست انسان و خلاقيت انسان انجام شود. بنابراين ما با يكي از صنايعي سر و كار داريم كه بيشترين حجم فعاليتهاي نيروي انساني را در اختيار ميگيرد؛ بهطور مثال در گذشته كشاورزي و دامداري ميتوانستند اشتغالزايي كنند، امروز هم ميتوانند، اما بهخاطر مكانيزهشدن كشاورزي و دامداري، اين صنايعدستي است كه ميتواند حجم بزرگي از اشتغال را بهخودش اختصاص دهد چون هيچ وقت صنعتي نميشود زيرا اگر صنعتي شود ديگر صنايعدستي نخواهد بود. بنابراين صنايعدستي مهمترين و اصليترين صنايع نيروبر و اشتغالزا هستند كه در كارآفريني ميتوانند نقش بزرگي ايفا كنند و از نظر جايگاه صنايع هم، صنايعدستي جزو صنايع فرهنگي و صنايع خلاق محسوب ميشوند؛ يعني صنايعي هستند كه به واسطه خلاقيت، هويت توليد ميكنند. بنابراين باز هم ميبينيم كه صنايع مهمي هستند و در ايران كه بهويژه با مسئله بيكاري مواجه است، بايد توجه ويژهاي به آن داشته باشند تا بتوانند بخشي از مشكلات بيكاري، بهخصوص بيكاري جوانان را برطرف كنند. اين نكته را هم درنظر بگيريد كه صنايعدستي امروزه مثل گذشته نيست كه صنايع كهن حساب شود، بلكه بهعنوان صنايع خلاق در دنيا معروف است. يونسكو صنايعدستي ما را صنايع خلاق ميشناسد. يكي از هفت رشته خلاق يونسكو، صنايعدستي است؛ بنابراين صنايعدستي ميتواند در اشتغالزايي فارغ التحصيلان دانشگاهها نقش مهمي ايفا كند. ما نياز به توجه بيشتر و سرمايهگذاري بيشتري از سوي نظام و دولت داريم. امروزه در بسياري از نقاط دنيا، تحصيلكردگان به صنايعدستي روي ميآورند چون جزو صنايع خلاق و فاخر جهاني محسوب ميشود.
- به سرمايهگذاري اشاره كرديد. بهنظر شما ما چقدر نيازمند سرمايهگذاري در اين بخش هستيم و اين سرمايهگذاري به چه صورتي بايد انجام شود؟
خوشبختانه يكي ديگر از ويژگيهاي صنايعدستي اين است كه هم سرمايه كم ميخواهد، هم زودبازده است و هم ارزشافزوده بسيار بالايي دارد؛ يعني اينكه اگر ما بتوانيم با اندك سرمايهاي در اين حوزه اشتغالزايي كمك كنيم، سود سريع و سرشاري خواهيم داشت؛ براي مثال بعضي از رشتههاي ما ميتوانند با 20 تا 50ميليون تومان اشتغالزايي كنند درحاليكه در رشتههاي ديگر مثل پتروشيمي بايد چندصد ميليون بلكه بيشتر از يك ميليارد سرمايهگذاري شود تا اشتغال صورت بگيرد. پس در حوزه توليد ما ميتوانيم با اندك سرمايهاي در زمينه صنايعدستي، اشتغال ايجاد كنيم. اما مسئله مهمتر ما مسئله فروش و صادرات است كه در آنجا بايد جديتر عمل شود. ما ميبايست هم هماهنگيهاي مناسبي با دنيا داشته باشيم براي اينكه بتوانيم مواظبت اقتصادي كرده و هم سرمايهگذاريهاي خوبي كنيم؛ يعني اينكه به تاجرين كمك كنيم تا بتوانند نقاط فروش در كشورهاي ديگر را راهاندازي كنند و با واسطه نقاط فروش، كالاهاي ايراني را در آنجا بفروشند.
- براي صادرات چقدر فكر شده و نيازمند چه زيرساختهايي هستيم؟
ما خوشبختانه در اين 4-3 سال، صادراتمان بيش از 2/5 برابر افزايش پيدا كرده است. پس اين نشاندهنده رشد صادرات ماست يا نشاندهنده فضايي است كه باز شده اما به سرمايهگذاريهاي بيشتري نياز داريم. ما به مشوقهاي صادراتي براي صادركنندههايمان نياز داريم و بايد كمك شود تا هزينههاي حملونقلشان كم شود.
- آقاي دكتر! بهنظر شما يك خانواده ميتواند به صنايعدستي بهعنوان يك شغل درآمدزا نگاه كند؟
الان خيلي از خانوادهها به صنايعدستي اينگونه نگاه ميكنند. بهطور مثال در بيستوهشتمين نمايشگاه صنايعدستي خودمان زوجي از آمل آمدند كه در 3روز اول نمايشگاه تمام محصولات سفالشان را فروختند و اينها بهطور خانوادگي، نهتنها خودشان يك شغل پايدار داشتند بلكه اعلام كردند نزديك به 10تا خانواده و زوج جوان و تحصيلكرده را جمع كرده و براي آنها شغل پايدار ايجاد كردهاند. يا در يك نمونه ديگر در همين نمايشگاه يك كريستالساز سنتيدستي بود كه براي 600نفر شغل ايجاد كرده بود؛ بهويژه براي خانوادههايي كه بدسرپرست يا بيسرپرست هستند و بانوان آن را سرپرستي ميكنند، در همه اين موارد ما شغلهاي پايدار خانوادگي داريم.
- و سؤال آخر اينكه اگر كسي بخواهد با صنايعدستي كارآفريني كند بايد از كجا شروع كند؟
اول بايد آموزش ببيند و در اين زمينه تبحر داشته باشد چون اگر آموزش نبيند مطمئنا مثل بقيه حوزهها موفق نخواهد شد. او بايد حرف تازهاي داشته باشد و از نوآوري و خلاقيت بهرهمند باشد چون كارهايي است كه بايد هر سال تغيير كند و كار جديد بيايد. مردم از هنر انتظار دارند كه دائم زندگيشان را نو كند. امروزه مردم ما انتظار دارند كه با صنايعدستي منزلشان را زيباتر، امروزيتر، هويتيتر و ايرانيتر كنند، بنابراين ما نيازمند آدمهايي هستيم كه در اين حوزه تخصص پيدا كنند و آموزش ديده باشند و اين آموزشها را ميتوانند در مراكز فني حرفهاي و دانشگاهها ببينند و بعد به ما مراجعه كنند تا انشاءالله خط توليدي خودشان را راهاندازي كنند؛ البته به شرطي كه حرفهاي تازه براي اين رشته داشته باشند.