اما اگر سرمايه چنداني نداريد از اين فكرها بيرون بياييد؛ ما به شما پيشنهاد ميكنيم سراغ كارهايي برويد كه سرمايه چنداني نياز ندارند و در دسترسترين آنها هم صنايعدستي است؛ كاري كه هم طرفداران فرهيخته و خوبي دارد و هم در كل كاري است دلي و متكي به ذوق. اما اين كار چه نيازهايي دارد و در كل صنايعدستي ما با چه كاستيهايي مواجه است؟ براي شنيدن پاسخ اين سؤال سراغ مصطفي خوشابي، مديرعامل تعاوني كاركنان صنايعدستي رفتيم كه ماحصل آن را در اين گفتوگو ميخوانيد.
- بهنظر شما امروزه صنايعدستي ما چه كاستيهايي دارد؟
صنايعدستي در پروسه توليد دچار مشكلات بسيار زيادي است. در مراحل اوليه توليد، بحث تأمين مواد اوليه را داريم؛ بخشي از اين مواد داخلي است و بخش اعظمي از آن وارداتي. از طرف ديگر وقتي وارد پروسه توليد ميشويم نبود استاندارد مناسب براي رشتهها معضلي است كه متأسفانه امروز گريبان صنايعدستي را گرفته است. درست است كه صنايعدستي محصولي ذهني است و به واسطه دست توليد ميشود ولي اين قابليت را بايد داشته باشد كه براي آن استانداردي تعريف شود تا بتوانيم با ساير محصولات مقايسهاش كنيم. وقتي هم كه توليد تبديل به محصول ميشود، مشكل بازار فروش و مباحث مربوط به مشكل صادرات و فروش داخلي را داريم. به قدري امروز در كشور محصول چيني زياد است و آنقدر در دسترس هستند كه صنايعدستي متأسفانه ديده نميشوند و طبيعتا آنقدر كه محصول چيني در دسترس است صنايعدستي نيست. اين وظيفه دولت است كه فروشگاههاي زنجيرهاي را براي صنايعدستي ايجاد و از هنرمندان اين صنايع حمايت كند. هنرمندان ما امروز مشكل توليد ندارند و توليد ميكنند اما اگر اين توليدات به فروش برسد و بازده آن سرمايهگذارياي كه هنرمند براي مواداوليه كرده و زماني كه پشت خلق يك اثر گذاشته است بتواند بازگردد، اين حائز اهميت است. متأسفانه دولت كمترين نگاه را در بحث فروش دارد و هميشه با اين جمله كه تصديگري بهعهده دولت نيست و به بخش خصوصي واگذار شده است، همه چيز را از سر خودش باز ميكند و مسير را براي خودش هموار ميبيند و نتيجهاي هم حاصل نميشود.
- توسعه اين صنايع به چه ابزاري نيازمند است؟
ببينيد حدودا 2 سال پيش رشتههاي تلفيقي توسط سازمان ميراث فرهنگي از رشتههاي صنايعدستي حذف شد و اين معضل بزرگي است. متأسفانه اين حذفشدن باعث شد كه خيلي از هنرمندان ما دچار مشكل شوند و كارتهاي صنعتگري اينها ابطال شد؛ درصورتي كه يكي از معضلات بزرگ ما براي توسعه صنايعدستي بحث طراحيهاي نوين و طراحي جديد مطابق با سليقه بازار است كه متأسفانه اين عملكرد سازمان ميراث فرهنگي مسير را كاملا عوض كرد و خيلي از هنرمندان دوباره شروع به توليد معمول خودشان كردند و آن را به فروشگاههاي معمولي فروختند. اين مسئله طراحي، يكي از مباحث اصلي توسعه صنايعدستي است. بحث بعدي بحث بستهبندي است كه متأسفانه با توجه به اينكه ما ابعاد متغيري در صنايعدستي داريم، همچنان بعد از گذشت سالها شعاردادن دولت در اين زمينه كه ما داريم روي بستهبندي سرمايهگذاري و حمايت ميكنيم، هنوز نتيجه نداده است. نكته بعدي اين است كه قيمت تمامشده محصولات بايد قيمت قابل رقابت باشد؛ ما نبايد صرفا به اين نگاه كنيم كه چون كالاي ما يك كالاي هنري و دستي است بايد قيمت خيلي بالايي داشته باشد؛ اين باعث ميشود كه ما بخش گستردهاي از مشتريان را كه به لحاظ درآمدي و تمكن مالي در سطح متوسط هستند از دست بدهيم و همانطور كه در سالهاي گذشته صنايعدستي بهعنوان كالاي لوكس شناخته ميشده است همچنان هم تجملاتي شناخته شود؛ درصورتي كه صنايعدستي يك داشته تاريخي- فرهنگي ماست. مردمان ما در ادوار مختلف با همين صنايعدستي زندگي كردهاند و بهعنوان وسايل روزمره زندگيشان به اين صنايع نگاه ميكردهاند. متأسفانه امروز صنايع دستي از اين قالب خارج شده و اين نوع وسايل را در خانهها خيلي كم داريم. بايد اين مسئله مديريت شود كه مردم عادي هم بتوانند اينها را براي استفاده روزانهشان بهكار ببرند.
- صنايعدستي ما نسبت به ساير كشورها چه برتريهايي دارد؟
صنايعدستي ما به لحاظ تعدد رشته و گستره جغرافيايي توليد نسبت به همه جاي دنيا رتبه نخست را دارد. ما ۳۶۰رشته داريم و از اين ۳۶۰ رشته معتقديم كه ۲۷۰ رشته زنده وجود دارد. خيلي از رشتهها ديگر توليد نميشود يا منسوخ شده است. به لحاظ تعدد آثار، ما در دنيا رتبه نخست را داريم ولي به لحاظ آمار صادرات، بهشدت رتبه پاييني داريم. هند را ببينيد كه با 11رشته، رتبه نخست را در دنيا دارد، چين با حدودا 7رشته رتبه دوم را دارد و ما رتبه پنجم را داريم. عدد صادرات ما بهشدت پايين است و اصلا عددي نيست كه بشود روي آن برنامهريزي كرد. درحاليكه اعتقاد ما اين است كه اين داشته فرهنگي ما ميتواند بهترين جايگزين براي نفت باشد. مصداق واقعي و ناب توليد ملي و اقتصاد مقاومتي همين صنايعدستي است.
- بهنظر شما صنايعدستي ما از گذشته تا الان چه تغييري كرده است؟
به لحاظ رنگها با توجه به سليقه روزمره جامعه تغييراتي داشته است. ما در گذشته به هيچ عنوان ميناي قرمز نميديديم ولي الان ميبينيم زيرا سليقه روز اروپا ميناي قرمز را ميپسندد و ميناي آبي به لحاظ مباحث زيباييشناسي و روانشناسي رنگ در اروپا خيلي طرفدار ندارد؛ به جهت اينكه اروپا رطوبت دارد و رنگ آبي هم رنگ سردي است و از تلاقي اينها حس خوبي به آدم دست نميدهد ولي ميناي قرمز، سبز، قهوهاي خيلي خوب جواب ميدهد. اين بهروزآوري توسط خود هنرمندان هم اتفاق افتاده؛ يعني اينطور نيست كه سازمان خاصي مديريت كرده باشد.كما اينكه در همين حوزه هم سازمان بايد مديريت كند؛ يعني سازمان متولي صنايعدستي بايد در طراحي صنايعدستي قدم بردارد و مسيرهاي جديد را براي هنرمندان باز كند و روش بازرگاني و بازاريابي پيشنهاد دهد. متأسفانه ضعف بهشدت بزرگي در اين حوزه داريم كه سالهاي متمادي حرف از اصلاح آن بوده ولي ما نتيجهاي نديدهايم.