يعني شما پول ميدهي و مجوز ورود به طرح ترافيك دريافت ميكني. در برخي از ساعات شبانهروز تهران به مفهوم واقعي كلمه قفل ميشود. طوري كه تردد در خيابانها و حتي بزرگراها مصادف با فرسودن روح و جسم شهروندان است. تازه اگر اين بزرگراهها نبودند يا مترو وجود نداشت كه ديگر تهران منفجر ميشد. وقتي در اوج ترافيك به اطرافت نگاه ميكني متوجه ميشوي كه اغلب اتومبيلها تكسرنشين هستند.
با اين همه خودروي تكسرنشين و اين همه اتومبيلي كه روزانه شمارهگذاري شده و به انبوه خودروهاي تهران ميپيوندند چگونه ميتوان انتظار خيابانهايي خلوت را داشت؟ نهادينهكردن فرهنگ استفاده از وسايل نقليه عمومي راهي است كه كشورهاي پيشرفته دنيا آن را پيموده و نتيجه هم گرفتهاند. اين موضوع البته پيشنيازي هم دارد. ابتدا بايد وسايل نقليه عمومي به اندازه كافي وجود داشته باشد و بعد از مردم خواست كه با اتومبيل شخصي بيرون نيايند.
با اين وضعيتي كه در حال حاضر اتوبوسها و مترو در ساعات پرتردد دارند چگونه ميشود از شهروندان خواست سراغ وسايل نقليه عمومي بروند؟ اجراي طرحهايي چون زوج و فرد كردن اتومبيلها هم حكم مسكن را دارد.ضمن اينكه در اجراي اين طرح نبايد استثنا قائل شد و نبايد گروه كثيري به دلايل مختلف از رعايت آنچه شهروندان عادي ملزم به تبعيت از آن هستند، معاف شوند.
با اين ترافيك، اين آلودگي هوا، اين ميزان سر و صداي مزاحم و اين كوچههاي تنگ و ساختمانهاي مرتفع، زيستن در تهران بسيار دشوار شده است. حالا كه قرار است نحوه اداره شهر تغيير كند، كاش فكري هم به حال فرسايندههاي روح و جسم پايتختنشينان بشود.
كارگردان سينما