متأسفانه بسياري از ما بهترين مربي و خيرخواه براي ديگران هستيم و خيلي خوب بلديم ديگران را به انجام كارهاي نيك سفارش كنيم اما خودمان از انجام آن كارها غافليم؛ مثلا از بركات و شيريني نماز اول وقت براي جوانان حرف ميزنيم اما وقت اذان، سرگرم كارهاي مورد علاقه خود هستيم. اثرگذارترين مرتبه از مراتب امر به معروف و نهي از منكر، عمل بهكار نيك و عدمارتكاب كار زشت توسط خود فرد است؛ براي نمونه اگر معضل امروز جامعه، عدمرعايت قوانين راهنمايي و رانندگي از سوي مردم است، بزرگترين اقدام در راستاي فرهنگسازي، رعايت اين مقررات از سوي نخبگان فرهنگي ميتواند باشد. لذا مولا علي عليهالسلام در سفارشي به نخبگان علمي و فرهنگي جامعه ميفرمايند: «هر كه خود را در مقام پيشوايي مردم قرار دهد بايد پيش از تعليم ديگران، به تعليم خود بپردازد و پيش از آنكه به زبانش تربيت كند، با رفتار خود، مردم را تربيت كند».
يكي از راههاي افزايش تربيت انسانهاي اخلاقمدار و فرهنگدوست در جامعه، بهكارگيري مربيان و اساتيد عامل به علم و فرهنگ در مدارس است. در همان مثال قبل، استفاده از معلمان بيتفاوت نسبت به قوانين راهنمايي و رانندگي، برداشتن گام در جهت هنجارشكني در جامعه است.
راه ديگر اصلاح جامعه از ناهنجاريهاي اجتماعي اين است كه ما داعيهداران دينداري، پيش از اصلاح ديگران، درصدد خودسازي برآييم. همانطور كه حضرت امير عليهالسلام ميفرمايند: «كسي كه آموزگار و مربي خود باشد بيشتر سزاوار بزرگداشت است تا آنكه آموزگار و مربي ديگران است». جناب حافظ هم با اشعاري دلنشين به اين حقيقت اشاره ميكند كه مربي و معلمي سزاوار عزت و احترام است كه خود عامل به كارهاي پسنديده باشد:
اي بيخبر بكوش كه صاحب خبر شوي
تا راهرو نباشي، كي راهبر شوي؟
دست از مسِ وجود، چو مردانِ ره بشوي
تا كيمياي عشق بيابي و زَر شوي!