ايشان سال 1391 را هم سال توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني نامگذاري كردند تا به اين ترتيب عزمي ملي براي هر چه بهتر سامان گرفتن توليد داخل به راه بيفتد. از آن سال به بعد هم در سخنرانيها و ديدارهاي خود با گروههاي مختلف جامعه،همچنان بر اقتصاد مقاومتي تأكيد داشته و آن را جهادي در دنياي تجاري،تجملگراي امروز دانستهاند. اما حمايت از توليد داخل تنها حمايتي يكجانبه از سوي نهادهاي اقتصادي و صنعتي كشور نيست بلكه در سطح وسيع، همراهي تكتك اعضاي جامعه را ميطلبد. اقتصاد مقاومتي و در كنار آن مصرف كالاي توليد داخل، فرهنگي است كه از درون خانوادهها بايد به كل جامعه تسري پيدا كند و خانم فاطمه مطلق يكي از زنان و مادراني است كه براي ترويج اين فرهنگ كارهاي مؤثري انجام د اده است. او نزديك به 2 سال است كه با شناسايي توليدكنندههاي داخلي و خريد محصولات آنها، فروشگاه خانه ايراني را با هدف عرضه محصولات تمامايراني مديريت ميكند و در اين راه به موفقيتهايي رسيده است كه در ادامه ميخوانيد.
- از خانه من به خانه شما و به جامعه
«داستان از شهريورماه 94 و خريد لوازمالتحرير براي پسرم شروع شد. وقتي به بازار رفتم تصميم داشتم فقط كالاي داخلي خريد كنم و بههمين دليل وقت و انرژي بيشتري گذاشتم تا بتوانم بين انبوه لوازمالتحرير خارجي، همان وسيلههايي كه مدنظرم بود را تهيه كنم. در همين حين بود كه با خودم فكر كردم شايد خانوادههاي ديگر هم به فكر حمايت از توليد داخل و تهيه لوازمالتحرير فرزندشان از كالاي ايراني باشند اما مثل من فرصت چرخيدن در بازار و پيداكردن وسيله مورد نظرشان را نداشته باشند. تصميم گرفتم تا از سرمايه شخصي و پولي كه پسانداز داشتم تا اندازه يكميليون تومان لوازمالتحرير بخرم و با فروش آنها به ديگر خانوادهها، قدمي در راه حمايت از توليد داخل بردارم.»؛ اينها را خانم مطلق در توضيح چگونگي شروع كارش ميگويد و ادامه ميدهد: «وقتي پسانداز شخصيام را در راه خريد لوازمالتحريرايراني سرمايهگذاري كردم به تنها موردي كه فكر نميكردم سود بود.
ميدانستم كه اين سرمايه، اندك است و فقطميخواستم تجربه وقت و انرژياي كه براي شناسايي توليدكنندههاي داخلي گذاشته بودم را به ديگران منتقل كنم. به خانه آمدم و تصميم گرفتم آگهي فروش لوازمالتحرير خريداريشده را در گروههاي تلگرامي پخش كنم. شب اول هيچ درخواستي براي خريد نداشتم و كمي نگران شدم. با خود گفتم شايد اشتباه كردهام و اگر كسي بخواهد لوازمالتحرير براي فرزندانش بخرد چرا از تلگرام و خريد آنلاين اين كار را انجام دهد؟ اما درست فرداي آن روز پيامهاي مختلف خريداران به دستم رسيد و در مدت چند روز همه لوازمالتحرير به فروش رفت. خوشحال بودم و ميدانستم بهخاطر نيتي كه دارم خدا هم در اين راه به من كمك خواهد كرد. مدت كمي گذشت ونزديك به ايام محرم و اربعين شد. با توجه به پيادهروي در ايام اربعين ميدانستم كه زائران نيازهاي خاصي، مخصوصا در زمينه كفش و كولهپشتي دارند و اينبار با شناسايي توليدكنندههاي داخلي كيف و كفش به فروش محصولات ويژه اربعين اقدام كردم. خدا را شكر اين محصولات هم در زمان كوتاهي به فروش رفت و من بيشتر از قبل براي حركت در مسير فروش كالاي ايراني مصمم شدم».
- اول استفاده از ظرفيتها و بعد پيشرفت
خانم مطلق ۳۵ ساله و مهندس نرمافزار است. او چندسالي به معلمي مشغول بوده است اما با بهدنيا آمدن فرزندانش تصميم ميگيرد تمام وقت خود را براي تربيت آنها صرف كند. اما از آنجا كه خانهداري و تربيت فرزندان مانعي براي كار و مشغوليتهاي فرهنگي نيست، او تصميم ميگيرد تا از ظرفيتهايي كه دارد براي رسيدن به اهدافش كمك بگيرد، بههمين دليل هم كار فروش محصولات ايراني را ابتدا بهصورت اينترنتي آغاز ميكند و اكنون با گذشت 2سال توانسته فروشگاههاي خريد حضوري را در كنار فروش آنلاين در تهران و شهرستانها داير كند. وقتي از نحوه گسترش كار و مسيري كه فروشگاه خانه ايراني براي پيشرفت طي كرده است از او ميپرسيم اينطور پاسخ ميدهد: «همانطور كه گفتم، ابتدا خريد محصولات را در حجم كم و با تنوع اندك آغاز كردم. در ابتدا تنها هدفي كه داشتم كمك به ديگران براي شناسايي محصولات باكيفيت ايراني بود و به مرور زمان متوجه شدم افراد زيادي تمايل به خريد كالاي ايراني دارند كه بهدليل تبليغات كم و در دسترس نبودن كالاهاي باكيفيت ايراني، دستشان از خريد آنها كوتاه است. ازطرفي توليدكنندههايي هم بودند كه تمام سرمايه خود را براي توليد گذاشته بودند و در بازاري كه رقيبهاي زيادي وجود دارد، توانايي تبليغ و معرفي محصولاتشان را نداشتند. اينطور شد كه بهطور جدي تصميم گرفتم پل ارتباطي بين توليدكنندههاي ايراني و خريداران محصولات داخلي باشم».
- فقط كالاي باكيفيت ايراني
«بخش مهم و سخت كار، شناسايي توليدكنندههاي داخلي است كه محصولاتشان باكيفيت باشد چرا كه اين ذهنيت در جامعه وجود دارد كه كالاي ايراني كيفيت مناسبي ندارد. البته اين ذهنيت غلط است، به اين دليل كه تا الان هر مشترياي كه از ما خريد كرده بدون اغراق از كيفيت بالاي محصول تعجب كرده است.»؛ اين جملهها را خانم مطلق در توضيح چگونگي شناسايي توليدكنندههاي داخلي ميگويد و اينطور ادامه ميدهد: «ما براي انتخاب محصولات فروشگاهمان از يك ارتباط دوطرفه با توليدكنندهها بهره ميبريم. برخي از آنها را خودمان شناسايي ميكنيم و برخي هم خودشان با ما ارتباط برقرار كرده و محصول خود را معرفي ميكنند. ما يك نمونه از هر محصول را در ابتداي كار دريافت ميكنيم و بعد از بررسي استانداردهاي كيفيت آن، درباره فروش يا عدمفروش تصميم ميگيريم. معيارهاي ايراني و اسلامي را خصوصا در پوشاك، لوازمالتحرير و اسباببازي مدنظر قرار ميدهيم و مهمترين اصلي كه به رعايت آن پايبند هستيم قيمت تمامشده مناسب است. ما در فروشگاه خانهايراني سود محصولات را بسيار پايين و حداقلي درنظر گرفتهايم چرا كه ميدانيم قيمت يك كالا عامل مهمي در انتخاب يا عدمانتخاب آن است. البته سود كم شايد در درازمدت ما را به اهداف مالي نرساند اما رضايت مشتري را جلب ميكند و هيچ هدفي از آن بالاتر نيست».
- به بركت كارهاي فرهنگي ايمان داشته باشيم
وقتي براي ترويج يك فرهنگ كار ميكنيم بايد صبور باشيم و حساب و كتاب را كنار بگذاريم. در كارهاي فرهنگي نگاه اقتصادي جايي ندارد اما اگر بهكار خود ايمان داشته باشيم خداوند سود زيادي را نصيبمان ميكند.»؛ اينها جملاتي است كه خانم مطلق در پاسخ به سؤال،مبني بر كمبودن سود اجناس فروشگاه و نگرفتن حق نمايندگي از شعبههاي شهرستان ميگويد. «از هيچ كدام از شعبههاي شهرستان سود نميگيريم و هيچوقت از آنها نخواستهايم كه درصدي از فروش خود را به شعبه اصلي اختصاص دهند. به اين دليل كه هدف ما ترويج فرهنگ خريد كالاهاي ايراني است تا به اين وسيله دست توليدكنندهاي را در گوشهاي از ايران گرفته و چرخ كارگاهي را براي روزيرساندن به كارمندانش به گردش درآورده باشيم. در مجموع،سود اجناس فروشگاه خيلي پايين است و اگر نمايندگي شهرستان بخواهد درصدي از آن را هم با شعبه تهران شريك شود ممكن است در پايان ماه از اين كار دلسرد و نااميد شود.»
- خود را محتاج خارجيها نكنيم
«درباره خريد كالاي ايراني به جاي كالاي وارداتي بايد مسير فكري خود را مشخص كنيم و به اين سؤال پاسخ دهيم كه اصلا چرا لازم است از توليد داخل حمايت كنيم؟ ابتدا بايد درنظر بگيريم كه مصرف بيرويه كالاهاي خارجي حجم واردات آنها را بيشتر ميكند. اين موضوع به يك چرخه معيوب منجر ميشود كه باعث از كار افتادن كارگاههاي توليد داخل و بيكارشدن مردم كشورمان ميشود. بيكاري علاوه بر آسيبهاي اجتماعي، ما را به كشورهاي ديگر وابسته ميكند و اين وابستگي اقتصادي درنهايت به وابستگي سياسي و ضعيف شدن قدرت داخلي منجر ميشود. شايد فكر كنيم كه چطور ممكن است خريد يك وسيله تزئيني خارجي ساده،ميتواند وابستگي سياسي به كشورهاي ديگر را بهدنبال داشته باشد؟ اما اگر از همين كالا، نمونه داخلياش وجود داشته باشد و ما نخريده باشيم، در حقيقت چرخه بيكاري از همينجا آغاز شده و ما شروعكننده آن بودهايم. شايد در كالاهاي لوكس و غيرضروري اين موضوعكماهميت جلوه كند اما اگر جلوي آن را نگيريم، به كالاهاي ضروري و اساسي مثل گندم هم منجر ميشود و آن زمان است كه مجبور ميشويم در مقابل قدرتهاي ديگر سر خم كنيم.»؛ اينها تمام استدلال روشني است كه خانم مطلق براي حمايت از توليد داخل دارد و براساس آن در راستاي ترويج مصرف كالاهاي داخلي تلاش ميكند. خانم مطلق اما فقط نگران واردات كالاهاي خارجي نيست، دغدغه اصلي او، براي كارگري است كه اگر واحد توليدياش از پس فروش محصولات برنيايد، مجبور به تعديل نيرو ميشود و به اين ترتيب خريد هر كالاي خارجي روند بيكارشدن يك سرپرست خانواده را تسريع ميكند. اميدواري خانم مطلق هم اين است كه در آينده نزديك تعداد فروشگاههاي عرضه محصولات ايراني بيشتر شود و همين حالا در هر مغازهاي در كنار اجناس خارجي، توليدهاي باكيفيت داخلي هم وجود داشته باشد تا حداقل اين محصولات در معرض ديد و سنجش قرار بگيرند و در آينده نزديك شاهد رونق گرفتن بيشتر بازار محصولات ايراني باشيم.
- كارگاهي كه جان دوباره گرفت
حمايتهاي فروشگاه خانه ايراني از توليد داخل بيشتر از هر چيز توليدكنندهها را شگفتزده كرده است. آنها در ابتداي كار باور نميكنند كه خريداري با هدف ترويج فرهنگ مصرف داخلي به سراغشان آمده و بعد از آن هم آنقدر خوشحال ميشوند كه انگار روح تازهاي به مجموعه توليديشان دميده شده است. اما ماجراي يكي از اين توليديها كمي متفاوت است. آقاي ازقندي 25ساله است و از كودكي همراه پدر و خانواده به شغل خياطي در تهران مشغول بودهاند. او و همسرش يك سال پس از عقد بهخاطر خدمت سربازي عازم همدان شده و مجبور به تشكيل زندگي جديدي در اين شهر ميشوند. اين زندگي جديد نيازمند شغل هم بوده است كه آقاي ازقندي با توجه به سابقه كاري، تصميم ميگيرد با همسرش كارگاه 2نفرهاي تاسيس كرده و در آن مانتودوزي را ادامه دهند، اما بهدليل اينكه در شهر جديد ناشناخته بودند كسبوكارشان رونق زيادي نميگيرد و درآمد كافي از اين شغل بهدست نميآورند تا اينكه همسر آقاي ازقندي پيشنهاد توليد كارهاي جديدي در زمينه كيفهاي پارچهاي ميدهد. اين پيشنهاد يك تغيير از مانتودوزي به كيفدوزي بود كه با توجه به وضعيت زندگيشان نوعي ريسك محسوب ميشد. اما اين ريسك را انجام ميدهند و با توليد تعداد كمي كيف، كار جديد خود را آغاز ميكنند، تا اينكه زمان كوتاهي پس از توليد كيفها، آقاي ازقندي با كانال تلگرامي فروشگاه خانهايراني آشنا ميشود و نمونه توليداتش را براي خانم مطلق ارسال ميكند. اين آشنايي زمينه پيشرفت خانم و آقاي ازقندي را فراهم ميكند، تا جايي كه همه توليداتشان را براي فروشگاه خانه ايراني و شعبههاي آن در شهرستان ميفرستند. حالا كارگاه 2 نفره خانم و آقاي ازقندي در همدان گسترش پيدا كرده و علاوه بر افزايش درآمدشان كه پاسخگوي هزينههاي زندگي است، تعداد كارگران كارگاه به 12نفر افزايش پيدا كرده است. حالا با حمايت خانه ايراني از يك كارگاه توليد كيف، نهتنها زندگي 2 جوان در سالهاي ابتدايي ازدواج رونق گرفته بلكه آنها چندين خانواده ديگر را هم مشغول بهكار كردهاند.