حضور در اين شهر براي يك تهراني قديمي مثل ورود يك غريبه به جايي است كه هيچ نسبتي نميتواند با آن داشته باشد. موضوع فقط نوستالژيك نيست؛ اينكه هرچه در گذشته بوده خوب و دلنشين بوده و هر آنچه در «حال» ميگذرد نامطلوب و ناپسند است. چنين ديدگاهي نميتواند منطقي باشد. قطعا در اين سالها تحولاتي رخ داده كه دستكم برخي از آنها مطلوب بوده است؛ مثلا كدام عقل سليمي است كه مترو را انكار كند؟ بدون توسعه و پيشرفت هيچ شهري نميتواند پويايي خود را حفظ كند.
جداي از اين اما، وقتي توسعه، روندي لجامگسيخته پيدا ميكند نتيجهاش اين ميشود كه هرچه به عنوان ميراث يك شهر ميبايد حفظ و حراست ميشده، از بين ميرود. در اين شهر، كوچه و خيابانها و ساختمانهايي بودند كه بخش مهمي از هويت تهران بودند. اين هويت به دلايل مختلف و متنوع مخدوش شده است. شهر بيش از اندازه بزرگ شده و در اين توسعه نامتوازن، محلهها و ساختمانهاي قديمي هم آسيب ديدهاند.
از بين رفتن مفهوم محله در بسياري از نقاط پايتخت براي تهرانيهاي قديم حكم فاجعه را دارد. معماري زشت و بيهويتي كه در اين سالها بر تهران تحميلشده، فقط ساختمانها و محلههاي قديمي را دچار دگرديسي نكرده. با به هم ريختن محله، مفاهيم و ارزشهاي دلپذير گذشته هم تغيير كرده است. از هر تغييري اگر مثبت باشد بايد استقبال كرد ولي در اين مورد چگونه ميتوان تحولات را با نگاهي خوشبينانه ارزيابي كرد؟
اين ساختمانهاي مرتفع و اين برجها با خود فرهنگي را آوردهاند كه ديگر همسايهها يكديگر را نميشناسند، با هم كاري ندارند و بعضي وقتها حتي از يك سلام و عليك ساده هم پرهيز ميكنند. گويي عدهاي غريبه از سر اجبار در يك ساختمان گردهم آمدهاند و ناچارند در مجاورت يكديگر زندگي كنند.
آن مناسبات ريشهداري كه محصول محلههايي شناسنامهدار بود از بين رفته و جاي خود را به ساختمانهايي به ظاهر مدرن داده كه در آن خبري از آن علقهها و مهرورزيهاي سابق نيست. نميخواهم حكم صادر كنم كه همه جاي تهران به اين وضعيت دچار شده ولي شهروندان خودشان ميتوانند قضاوت كنند كه اين شهر با آن همه خاطره و ريشه، چقدر با گذشتهاش فاصله گرفته است. فاصلهاي آنقدر عميق كه در گذشته براي بچه محلهات جان هم ميدادي اما امروز ممكن است از كنار همسايهات عبور كني و سلام هم ندهي.
- بازيگر و كارگردان تئاتر و تلويزيون