اين كتاب هم بعد از چاپ ملاكي بود براي نقد و مباحثه اما اكنون كتاب شعر ديگر مرجع نقد و نظر نيست. اين روزها فضاي مجازي روزگار چاپ را دگرگون كرده است. شاعران جوان هم بيشتر كتابهايشان را براي جمعآوري آثار و البته داشتن رزومه بهدست چاپ ميسپارند. البته بايد اعتراف كرد كه تكثر چاپ كتاب شعر نبايد باعث بروز نگراني شود، چون بهخاطر شرايط زمانه بهاصطلاح هر كسي امكان چاپ كتاب شعر دارد و ميتوان در فضاي مجازي با يك شبهشعر و يك رايانه فالوور و خواننده يافت.
قديمها چاپ كتاب زيرنظر صاحبنظران بود اما اين مجاري تنگ و مملو از سختگيري حالا به كل تغيير كرده است. الان حتي ناشران هم دنبال چاپ كتابهاي شعري هستند كه نويسندهاش در فضاي مجازي لايك بيشتري دارد. البته اگر بگوييم شاعران جوان حق ندارند آثارشان را چاپ كنند هم نوعي ديكتاتوري در پيش گرفتهايم و به همين دليل من حس ميكنم شعر و كتاب شعر اين روزها به سمت هويتيابي جديدي در حركت است.
شعر امروز در فرم، قالب، نحوه عرضه و حتي شمايل چاپ با فضايي تازه مواجه است. من بيشمار كتابهاي شعري را ميبينم كه با عكسهاي جذاب چاپ ميشوند و دفاتر شعر بيشتر بدل شدهاند به مجموعههاي خوشرنگ و لعاب. ما هم چون با نوستالژيهايمان زندگي ميكنيم، معمولا از اين تغيير شرايط هراس داريم اما بايد پذيرفت كه در دوران گذار هستيم و بايد بدون نكوداشت صرف گذشته و ترس از آينده، در امروز زندگي و شعر را قضاوت كنيم.
آخرين نكته كه بهانه تقويمي نوشتن اين يادداشت هم هست، اينكه بنده جزو مخالفان نامگذاري روز شعر و ادب پارسي بهخاطر تقارن با نام يك شاعر هستم. در فرهنگي كه تحولات فكري از مهرپرستي تا شيعه اثنيعشري در تاريخش هويداست و با اقوام مختلف و البته چهرههاي جهاني متعدد در حوزه شعر شهره جهانيان است، انتخاب يك شاعر براي نامگذاري روز شعر چندان مناسب نيست.