در واقع سايه بيماري ارتباطی بر سر حکومت به معنای عام آن تا نهادهای تخصصی ارتباطات (انواع رسانهها، فنآوريهاي نوين اطلاعاتي-ارتباطي، روابطعمومیها، تبلیغات و...) و مردم مشاهده میشود.
در اين شرايط تنها راه صحيح آن است که دلایل و عواقبش را باید پزشک متخصص تشخیص دهد و درمانش را هم بايد از او طلب کرد. اجازه دهید روشنتر بگویم: اگر دکتر محمدحسین ماندگار، فوق تخصص جراحي قلب ايران را در حوزه قلب داريم، بايد مشابهش را در حوزه ارتباطات ايران پیدا کنيم و بيمار يا مشکوک به بيماری را به او بسپاريم.
بايد علاوه بر تشخیص به او اجازه دهيم که راههای درمان را با مشورت همکارانش شناسایی و شیوههای درمان و داروی مورد نیاز را تجویز کند. آيا تا کنون اینگونه عمل کردهايم؟ بیمارمان را نزد پزشک حاذق بردهایم یا فقط از سر «اعتماد بهنفس افراطي» و بر اساس دانستههای خود، آن هم به صورت آزمون و خطا، دارو تجویز کردهایم؟ شواهد آنچه در حال حاضر در حوزه ارتباطات جامعه ايران ميگذرد مؤید آنست که غیرمتخصصها نسخه نوشتهاند و به نظر میرسد تا قصه پر غصه دخالتهاي سلیقهای مدیریتی و عدم توجه به مطالعات کارشناسی -چه در سطح وضع قوانین رسانهاي و چه در سطح تصمیمگیریها- ادامه يابد، وضع بدتر و بیمار، نحیفتر میشود. خطاست اگر بیمار ارتباطات را نزد استادان ارتباطات نبریم، به شناختشان احترام نگذاریم و به تجویزشان عمل نکنیم.
دکتر «ماندگار»های حوزه ارتباطات پرشمار نبوده اما کم تعداد هم نیستند. اگر مراجعات به مطبشان زیاد شود، حتماً بهروزتر شده و برای حل مشکلات ارتباطي و رسانهاي جامعه، راهحل خواهند داد. آنگاه خواهيم توانست همراهی بیشتر مردم را برای اجراي مراحل پیشگیری، شناخت و درمان جلب کنيم. مشروط به آنکه حتي اگر تجویز پزشک حاذق بر خلاف میل و سلیقه مدیریتی ما بود، آن را پذیرفته و عمل کنیم.
اگر چنین شد، تیرها در تاریکی رها نشده و نیروهای تخصصی این حوزه سرخورده نمیشوند.
كارشناس ارتباطات