او در مورد زندگي تحصيلي و كارياش ميگويد: «من در دانشگاه هنر، دانشجوي كارشناسي عكاسي هستم. بههرحال دانشجوهاي هنر اينطورند. كساني كه صنايعدستي ميخوانند نقاشي هم ميكشند، آنهايي كه عكاسي ميكنند مجسمهسازي را هم تجربه ميكنند و دانشجويان سينما به عكاسي هم علاقه دارند. البته در رشته عكاسي، فكر ميكنم صددرصد موفق خواهم بود. الان هم در دانشگاه دبير انجمن علمي عكاسي هستم. اما واقعا پرداختن به مجموعه مجسمههاي مفتولي را هم خيلي دوست دارم». با اين هنرمند كه قيمت مجسمههايش قابل توجه است در مورد اين كسب و كار خاص گفتوگو كردهايم.
- چطور اين ايده به ذهن شما رسيد و چه شد كه اين هنر از جنبه شخصي خارج شد و به فكر اقتصاديسازي آن افتاديد؟
كمتر از يك سال است كه مجسمه مفتولي ميسازم. چند تا از دوستان ما در يك كارگاه آموزشي مرتبط با صنايعدستي، با ساخت مجسمههاي مفتولي آشنا شده بودند. يكشب در خوابگاه، يكي از دوستان نزديكم مشغول ساختن مجسمههاي مفتولي بود. كار او توجهم را جلب كرد. چند شب بعد، يكي از دوستان ديگرمان داشت ساخت اين مجسمهها را به كسي ياد ميداد كه من حدود 10دقيقه نشستم و بهكارشان نگاه كردم. بعد خواستم كه اجازه بدهند يك مجسمه بسازم. در عرض 10دقيقه در خوابگاه با نگاهكردن بهدست 2 نفر، اين هنر را ياد گرفتم. مجسمه اولي هم كه ساختم را به يكي از دوستانم هديه دادم. نوروز كه رسيد، به ذهنم رسيد ميشود چند مجسمه مفتولي هم درست كنم و در غرفه بگذارم. سيم خريدم و شروع كردم به ساختن يك يا 2 حجم مفتولي و چندان وسواسي روي عاليشدن كارها نداشتم. كار ما در غرفه نوروزي، عكاسي بود اما اين مجسمهها آنقدر بازخورد خوبي داشت كه تا مجسمهاي ميساختم به فروش ميرفت. اين شد كه بيشتر ترغيب شدم و ادامه دادم. شب آخري كه بايد غرفهها را تحويل ميداديم، گفتند غرفهها تجميع ميشود و از 100 غرفه به 20 غرفه كاهش پيدا ميكند. اين شد كه تصميمام براي جمعكردن غرفه عكاسي و فروش مجسمههاي مفتولي بهجاي آن قطعي شد و اين ماجرا نخستين گام اقتصاديشدن مجسمههاي مفتولي بود. در همان چند روز نمايشگاه هم با يك گالري آشنا شدم كه به من گفتند ما با درصدي كارهاي شما را اماني براي فروش ميگذاريم.
- اين كار را به تنهايي انجام نميدهيد، گروه چطور تشكيل شد؟
من با چند نفر از دوستانم كه در همان كارگاه آموزشي دانشگاه هنر با اين كار آشنا شده بودند، براي طراحي احجام و نحوه ارائه آنها همفكري و مشورت ميكنم. حدود 4يا 5 نفر از دانشجويان دانشگاه هنر هستند كه در اين زمينه فعاليت ميكنند و يك يا 2 برند ثبتشده داريم. همه در شيراز از من ميپرسيدند اسم كارها و اسم برند شما چيست؟ آنجا بود كه به فكر اين افتادم كه پتانسيل نامگذاري و گردآوري يك مجموعه تحت عنوان يك برند وجود دارد چون تقاضا خيلي زياد بود. اسم برندمان را پيچوتاب گذاشتيم. خب، محصولات اين هنر خيلي كم بود و به نسبت صنايعدستي ديگر اصلا ديده نشده بود. ما كار را به نمايشگاهها و گالريها ارائه ميكرديم و اماني ميفروختيم تا اينكه براي شركت در نمايشگاه ملي صنايعدستي كه مرداد ماه برگزار شد، از طرف شهرياران جوان شهرداري براي ما نامهاي فرستادند و ما هم غرفهاي گرفتيم. اين نمايشگاه براي فروش ما نمايشگاه خوبي بود.
- حتما دستها و انگشتهايتان مدتهاست خراشهاي ريزودرشت را حمل ميكنند، واقعا با دست اين همه مجسمه زيباي مفتولي ميسازيد؟
بله. سختيهاي جسماني زيادي دارد. ما در نمايشگاه صنايعدستي سفارشي گرفته بوديم كه من تا بيشتر از 10 روز درگير آن سفارش بودم. مزاح ميكنم، اما كار با مفتول با انگشتان كاري ميكند كه ديگر اثرانگشت نداريم! دستكش هم تسلط را از دستها ميگيرد چون كارهاي ما ظريف و دقيق است. ما جوان هستيم و اگر كار باشد سختي جسماني را تحمل ميكنيم. اما عدمحمايت ميتواند به روحيه ما آسيب بزند. اين كار سخت است اما واقعا ميتواند جوابگو باشد. بايد به ما فرصت ديدهشدن بدهند. ما در نمايشگاه صنايعدستي كه آمديم به ما گفتند اين كار شما در چارت رشتههاي صنايعدستي نيست؛ چارتي كه به ما نشان دادند مربوط به زمان حال نبود! يكسري كارشناس محترم نشسته بودند و با تشخيص خودشان و تعاريف خودشان، فقط مواردي كه سالهاي سال قبل در زمره صنايعدستي قبولشده بودند را در اين دايره ميدانستند. اتفاقا در همان نمايشگاه، جناب آقاي نامورمطلق، معاون صنايعدستي سازمان ميراثفرهنگي و صنايعدستي كار ما را ديدند و خيلي استقبال كردند و گفتند براي ثبت اقدام كنيد و اين موضوع را در رشتههاي صنايعدستي بگنجانيد. اما اين مسئله نياز بهكار و دفاع در برابر كارشناسان دارد تا مجسمههاي مفتولي بهعنوان رشته جديد و بهخصوصي در دايره صنايعدستي قرار بگيرد. ايشان به ما اميد دادند و گفتند ميتوانيد پيگيري كنيد و رشته خود را ثبت كنيد. من دوست دارم اين كار را گسترش دهيم و نيرو تربيت كنيم و كارهاي آنها را بفروشيم و مجموعه بزرگي تشكيل دهيم.
- با چيزهايي كه ميسازيد ارتباط عاطفي هم برقرار ميكنيد؟
بله، با ابعاد و حجمها ارتباط برقرار ميكنم؛ مخصوصا كارهايي كه خاصتر هستند. مشترياني داريم كه 10 عدد از يك نمونه ميخواهند. اين كارها همشكل هستند و براي ما جنبه تعدادي دارند، اما بعضي كارهايي كه يكي هستند و خاص ميشوند گاهي بهجايي ميرسند كه دوست نداريم آنها را بفروشيم. كارهاي ما همه انتزاعي هستند چون در اين كار مفتول به حجم تبديل ميشود و ابعاد مخصوص بهخودش را دارد؛ البته اين بخشي از قضيه است. ما اسم يكسري كارها را خطي گذاشتهايم و بعضي ديگر را حجمي دستهبندي كردهايم. كارهاي خطي به نسبت كارهاي حجمي انتزاعيتر هستند.
- ابعاد بزرگترين و كوچكترين كارتان چيست؟
ابعاد بزرگترين كار من چيزي حدود 90در 80 سانتيمتر بوده است و كوچكترين كاري كه ساختهام هم حدود 5 در 10سانتيمتر بوده. اما اندازههاي بزرگتر هم ساخته ميشود. در اين ابعاد فقط چفت و پيچوتاب به مفتولها داده ميشود اما در ابعاد بزرگتر مجموعهاي از پيچوتابها با جوشكاري به هم متصل ميشوند.
- به فكر گسترش كار خود هم هستيد؟
صددرصد. و اميدواريم اين اتفاق بيفتد. من فعلا دارم به يكسري افراد آموزش ميدهم كه بتوانند خودشان كار كنند. گاهي در مكان نمايشگاه يا در مركز آموزش دانشگاه هنر، اين كار آموزش داده ميشود و ما ميتوانيم بدون محدوديت به افراد علاقهمند ساخت مجسمههاي مفتولي را آموزش دهيم. اين آموزش ميتواند به 2 شكل باشد؛ اينكه هنرجويان در قبال آموزش هزينهاي پرداخت كنند يا اينكه براي مدتي به ما قول همكاري بدهند و اين دوره آموزشي بهمثابه دوره كارآموزي برايشان محسوب شود.
- براي يادگرفتن ساخت مجسمههاي مفتولي، مهارت يا استعداد خاصي لازم است؟
كساني كه ميخواهند آموزش ببينند اگر طراحي بلد باشند و اهل هنر باشند خوب است. مهم است كه شما بتوانيد فضايي و تصويري فكر كنيد و ابعادي براي طرحهاي ذهنيتان درنظر بگيريد. اين كار همان طراحي است اما بهجاي اينكه دو بُعد داشته باشد سهبُعدي است و خطها همان سيمهاي مفتول هستند و جاهايي كه خطها كلفتترند يك سيم رد شده.
- در ايران گروه ديگري مستقل از شما به انجام دادن اين كار مشغول هستند؟
در ايران خيلي كم است. كل افرادي كه كار ميكنند شايد 20 تا 30 نفر باشند. يك گروه مهم آن، ما دانشجويان هنر تهران هستيم كه در عين استقلال، كنار هم كار ميكنيم. خيلي محدود است و بهخاطر همين هم هست كه بهنظر ميرسد خيلي قابلگسترش باشد.
- شما يك برند اختصاصي براي مجسمههايي كه ميسازيد داريد. شناسنامه ظاهري كارهاي شما طوري است كه خيال خريدار را راحت ميكند. مراحل ثبت برند براي كار شما چگونه است؟
اسم برندي كه ما كار ميكنيم پيچوتاب است ولي رسما ثبت نشده و ما درصدد ثبت آن هستيم. مثل همه هنرمندان خيلي تمايل داريم پيچوتاب بهصورت رسمي ثبت شود تا بخشهايي از نقشههاي ذهني ما مثل كارآفريني و بيمهكردن كساني كه اين كار را دوست دارند به واقعيت نزديك شود.
- اين كار ماهانه چقدر درآمد دارد؟
اينكه چقدر درآمد داريم بستگي به حجم سفارشها دارد. به اين دليل كه ما فروشگاه يا نمايشگاه ثابتي براي ارائه كارها نداريم، نميتوان عدد دقيقي مشخص كرد اما گالريها و فروشگاهها فروش خوبي دارند و از همه مهمتر نمايشگاهها كه كارها در آنها بيشتر ديده شده و فروخته ميشود. از طرفي آموزش اين هنر ميتواند درآمدزا باشد. ما تا بهحال آموزشهايي براي هنردوستان داشتيم اما من به فكر اين هستم كه يكسري افراد را بهطور حرفهاي و براي وارد بازاركارشدن آموزش دهيم و كارها را تحت يك اسم مشترك و برند بهفروش برسانيم. حقيقت اين است كه اين كار هيچ نيازي به سرمايه اوليه ندارد. مقداري سيم و يك دمباريك براي شروع كافي است. اين ابزارها كافي هستند تا شما كارتان را شروع كنيد. البته درصورت حرفهايترشدن و گستردهشدن كار، بالطبع ابزار بيشتري لازم است. فضاي چندمتري بهخصوصي هم لازم است كه ميتواند در منزل شما باشد. چون اين كار، تميز نيست و بههرحال شما با ابزار و سيم سروكار داريد، كافي است گوشهاي از منزل را به اين كار اختصاص دهيد. من خودم در خانه كار ساختهام. دستگاه جوش و فرز و گيره هم براي ابعاد بزرگ كار لازم است.