همشهری آنلاین: از انگشت‌شمار نویسندگان امروز دنیا و آمریکاست که چهره‌اش روی جلد هفته‌نامه تایم رفته و همواره از گزینه‌های جدی برای بردن جایزه معتبر پولیتزر بوده است.

جاناتان فرانزن که بیشتر با رمان‌های موفق «تصحیحات» و «آزادی» شناخته می‌شود، نويسنده زاده ايلينوي ۵۸ سال دارد و با رفتن روی جلد تایم جا پای بزرگانی چون گونتر گراس، تام وولف، جورج اورول، جان آپدایک و این اواخر استفن کینگ گذاشته است. فرانزن در تازه‌ترین گفت‌وگوی خود با گاردین به پرسش‌هایی درباره تاثیرگذارترین کتاب زندگی خود، کتاب‌هایی که دوست داشته بنویسد و نظایر آن پاسخ داده است.

  • كتابي كه زندگي‌ام را دگرگون كرد

خواندن يعني تجربه كردن و هر كتاب دست‌كم به اندازه سر سوزن بر زندگي من اثر گذاشته است. نخستين بار كه يادم مي‌آيد چنين اتفاقي افتاد، 10 ساله بودم و داشتم داستان زندگي تامس اديسن را مي‌خواندم.

  • كتابي كه آرزو داشتم نويسنده‌اش من باشم

خيلي دوست داشتم كارهايي پيشروانه مثل «سرگذشت پرنده كوكي» هاروكي موراكامي يا رمان‌هاي ناپلي النا فرانته بنويسم اما نمي‌دانم چرا نبايد اجازه بدهم موراكامي و فرانته خودشان اين كتاب‌ها را بنويسند؟

  • آخرين كتابي كه مرا به گريه انداخت

مي‌خواهم بدانم آيا كسي هست كه «مردم مستقل» هالدور لاكسنس را تا آخر بخواند و ورق‌هاي كتاب را با اشك‌هايش خيس نكند؟

 

  • كتابي كه بزرگ‌ترين تاثير را در شيوه نوشتن من گذاشت

شايد مجموعه‌كتاب‌هاي نارنيا نوشته سي‌اس لوييس. چرا كه شوق خواندن و دوباره خواندن را در من برمي‌انگيخت و مگر نوشتن جز با خواندن آغاز مي‌شود؟

 

  • كتابي كه بيش از همه دست‌كم گرفته شده است

«مردي كه كودكان را دوست داشت» شاهكار كريستينا استيد (انتشار در 1940 و عضو فهرست 100 رمان برتر انگليسي‌زبان از 1923 تا 2005 به انتخاب هفته‌نامه تايم) و از نظر من كتابي جادويي است اما كمتر كسي از نزديكانم مي‌شناسم كه آن را خوانده باشد.

 

  • كتابي كه نتوانستم خواندن آن را تمام كنم

«اوليس» جيمز جويس. به مشاوري نياز داشتم كه بالاي سرم بايستد و مجبورم كند آن را به پايان برسانم اما چنين كسي را نداشتم.

 

  • كتابي كه براي نخواندن آن بيش از همه شرمنده شدم

مي‌توانم چنان درباره مارسل پروست سخنراني كنم كه گويي همه هفت جلد «در جست و جوی زمان از دست رفته» را بارها خوانده‌ام اما به شدت آهسته‌خوانم؛ به ويژه درباره آثار پروست.

 

  • كتابي كه اين روزها دارم مي‌خوانم

به تازگي خواندن نسخه دست‌نويس رمان بعدي ريچل كوشنر را به پايان رسانده‌ام. «اتاق مريخ» بهترين كتاب او تا امروز است و يك گام بلند ديگر رو به جلو؛ رماني كاليفرنيايي كه در دنياي زندان‌ها و باشگاه‌هاي شبانه مي‌گذرد.

 

  • كتابي كه آن را زياد هديه مي‌دهم

تا همين اواخر كتاب درخشان و تازه‌منتشرشده «فرانك‌هاي قدرتمند» كه خاطرات مايكل فرانك است. من به تنهايي بيش از نيمي از نسخه‌هاي اين كتاب را در كتابفروشي‌هاي محلي خريده‌ام.

 

  • كتابي كه دوست دارم بيش از همه با آن به ياد آورده شوم

ترجيح مي‌دهم زنده باشم تا اينكه از من ياد كنند!