اما همين انسان زماني ميتواند روح بزرگي داشته باشد و به خدا نزديك شود كه نفسش را مهاركند تا ضعيف و كوچك نشود. درست است كه انسان در مقابل بلا و مشكل، اندوهگين ميشود و احساس ناراحتي ميكند اما بيتابيكردن، خاص افراد كم ظرفيت و ناتوان است. امام باقر عليهالسلام فرمودهاند: «آن كسي كه براي سختيها و ناملايمات روزگار، مايهاي از صبر فراهم نكرده باشد به ناتواني و عجز خواهد افتاد». بهنوعي ميتوان گفت صبر يعني كسي بتواند در برابر تقدير الهي تسليم باشد و چون و چرا و جزع و فزع نكند. اما بالاتر از تسليم اين است كه بتواند راضي به حكمت و مصلحت خداوند هم باشد.
امام صادق عليهالسلام در همين رابطه ميفرمايند: «براي بنده مقام و مرتبتي درنظر گرفته شده كه نميتواند به آن برسد. پس خدا او را به دردي در پيكرش يا خسارتي در مالش يا حادثهاي براي فرزندانش مبتلا ميسازد. اگر صبر كرد خدا او را به آن مقام ميرساند». مانند حضرت زينب(س). اما رضايت و صبر حضرت زينب(س) با ما متفاوت است؛ ما نبايد مصايب خودمان را با حضرت زينب(س) مقايسه كنيم چراكه مشكلات آن حضرت همانند ديگر اهلبيت در پي دغدغه حفظ دين بوده است. به همين دليل هم نوع صبوري ايشان با ما متفاوت است.
چون هدف آن حضرت از صبوري تنها احياي دين و زير بار ظلم و ستم نرفتن است. اما قطعا مصيبت و مشكلات ما در زندگي امروز بسيار فرق ميكند. ما نيز با حوادث و بلاهايي روبهرو هستيم كه هميشه و در همه ادوار زندگي انسانها وجود داشته؛ بيماري، زيان مالي، كمبود و محروميت، فقدان عزيزان و... سرگذشت همه آدمها بوده و همچنان هست. آري دنيا اينگونه است چنان كه اميرالمومنين عليهالسلام فرمودهاند: «دنيا خانهاي است كه با آزمايش و بلا محاصره شده». با توجه به اينكه نوع گرفتاريها و اتفاقات فرق ميكند، ممكن است در جامعه مشكلاتي هم مانند رفتارهاي نادرست همكار در محل كار يا تسلط يك فرد متكبر بهعنوان رئيس يك مجموعه كه اطرافيان را تحقير ميكند، گريبان بسياري از جوانان را گرفته باشد، اما حتما با صبر و تداوم شكيبايي تمام آنها برطرف خواهد شد.