طبيعي است اين مقاله از فرد كاپلان براساس تحليل دشمنانگارانه كارشناسان آمريكايي نسبت به ايران به رشته تحرير درآمده است. ترجمه اين نوشته كه درماندگي ترامپ را در مواجهه با برجام نشان مي دهد براي آگاهي از تضاد فكري كنوني در آمريكا بهخاطر سياستهاي رئيسجمهور اين كشور خالي از لطف نيست.
- دام ايران
ترامپ حتي با استانداردهاي خودش هفتهاي بسيار بد را پشتسر گذاشته است. دوشنبه گذشته وراي مشكلات ادامهدارش با روسيه، او خودش را درمانده از نشاندادن هرگونه واكنش در مقابل 2دستاورد بزرگ دوران اوباما يعني قانون بهداشت و درمان اوباما و توافق هستهاي با ايران ديد.
درخصوص قانون بهداشت و درمان، رهبران جمهوريخواه سنا حتي درون حزب خودشان هم نتوانستند رأي كافي را براي جايگزين كردن طرح اوباما در خفا و محروم كردن بيش از 20ميليون آمريكايي از مزاياي آن جمعآوري كنند. درباره توافق هستهاي با ايران هم بايد گفت كه ترامپ با يك غافلگيري ناخوشايند مواجه شده كه البته ابتدا تلاش ميكرد با آن مقابله كند: ايرانيها كاملا به عبارات دشوار و دقيق اين توافق پايبند بودهاند. توافق هستهاي كه ترامپ و ديگر مخالفان، آن را خطرناك و غيركابردي ميخوانند، اتفاقا خوب كار ميكند.
اندكي بعد از اينكه توافق هستهاي در جولاي 2015از جانب ايران و شش كشور ديگر امضا شد، كنگره آمريكا قانوني را تصويب كرد كه از رئيسجمهور ميخواست هر 90روز درباره پايبندي ايران به اين توافق گزارش دهد. دوشنبه گذشته سررسيد يكي از اين 90روزها بود. آژانس بينالمللي انرژي اتمي هم بهعنوان نهاد رسمي رصدكننده اجراي توافق هستهاي كه اين كار را با دقت فراوان و تحت شديدترين نظارتهايي كه تاكنون در تاريخ فعاليتش سابقه نداشته، انجام ميدهد چالش ديگري را در مقابل كاخ سفيد قرار داده است. آژانس در گزارشهاي خود با ارائه جزئيات اعلام كرده كه ايران كاملا در حال اجراي توافق است.
براساس توافق هستهاي، ايران تعداد سانتريفيوژهاي خود را تا دو سوم كاهش داده، ذخاير اورانيوم غني شده خود را 97درصد كم كرده، قلب رآكتور آب سنگين خود را درآورده و از رده خارج كرده و به بازرسان آژانس بينالمللي انرژي اتمي اجازه ميدهد تا وارد ايران شده و نسبت به رصد سايتهاي هستهاي شناخته شده و همچنين مكانهايي كه نسبت به آنها سؤالهايي برايشان ايجاد ميشود، اقدام كنند. آژانس اكنون براساس همكاريهاي ايران به اين نتيجه رسيده كه فقط بايد بر چك كردن و بررسي فعاليتهاي ايران تمركز داشته باشد.
مشاوران امنيتي ارشد ترامپ اعم از ركس تيلرسون، وزير امور خارجه، جيمز متيس، وزير دفاع، ژنرال اچ. آر. مكمستر، مشاور امنيت ملي و ژنرال جوزف دانفورد، رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا در جلسه طولانياي كه چهارشنبه گذشته با رئيسجمهور داشتند، غيرمستقيم به ترامپ گفتند كه او انتخاب ديگري براي تأييد ميزان پايبندي ايران به اين توافق پيش رو ندارد.
هرچند براساس آنچه پيتر بيكر به نيويورك تايمز گفته، ترامپ 55دقيقه از زمان اين جلسه را به مخالفت با اين گفته مشاورانش صرف كرد.در روزهاي پس از اين نشست، مشاوران درگير اين مسئله بودهاند كه خطمشي جديدي به ترامپ ارائه كنند: رئيسجمهور آمريكا اكنون تأييد آژانس مبني بر پايبندي ايران به توافق هستهاي را پذيرفته، اما بهدنبال تشديد تحريمها بر ضدايران به بهانه گسترش برنامه موشكي، حمايت از تروريسم و نقض حقوق بشر است.
البته آنچه حقيقت دارد اين است كه مشاوران ترامپ مهارت به خرج دادند و به او گفتند براساس توافق هستهاي آمريكا و پنج كشور ديگر پذيرفتهاند كه تحريمهاي هستهاي ايران را بردارند. اين بدان معناست كه تحريمهاي ديگر ايران پابرجا خواهند ماند. البته طرح مشاوران كه ترامپ آنرا پذيرفت، چيز جديدي نبود و به او گفته شد تحريمهاي ايران به دلايل غيرهستهاي براي سالهاي متمادي ميتواند ادامه يابد.
مكمستر كه بهنظر ميرسد تلاش ميكند حمله لفظي عليه ايران را ادامه دهد، دوشنبه گذشته در كنفرانسي خبري گفت كه ايران «روح توافق» را نقض كرده و در مسير خدشه وارد كردن به اصل آن گام برميدارد. او مانند بسياري از سربازان آمريكايي كه در عراق ميجنگيدند، بهشدت به ايران مظنون است، اما او هم متن توافق هستهاي را خوانده و اين گفتههاي او جز نشان دورويياش نيست. متن توافق هستهاي به حدي دقيق است كه نميتوان تمايزي ميان «روح» و «كلمات» آن قائل شد. تنها راه نقض اين توافق، نقض متن آن است.
بله، ايران به انجام كارهايي كه ما دوستشان نداريم، ادامه ميدهد، اما اين كارها اعم از آزمايشهاي موشكي، موضوع تروريسم، مقابله با منتقدان داخلي و گسترش نفوذش در خاورميانه در محدوده توافق هستهاي قرار نميگيرد و ناقض آن نيست. غرب برنامه هستهاي ايران را بهعنوان يك خطر جدي ميديد و همين مسئله باعث شد چانهزني بزرگي براي مقابله با آن شكل بگيرد بهنحوي كه تفاوتهاي مذاكرهكنندگان با ايران را تحتالشعاع خود قرار داد، تا حدي كه با مذاكرات منجر به امضاي معاهدات كاهش تسليحات هستهاي ميان آمريكا و شوروي در زمان جنگ سرد مقايسه ميشود.
در اين معاهدات سخني درباره ايدئولوژي كمونيستي شوروي، دشمني با آمريكا، اشغال اروپاي شرقي يا حمايتهاي مسكو از حركتهاي انقلابي در كشورهاي در حال توسعه به ميان نيامد و آنچه مهم بود كاستن از خطر ايجاد يك جنگ هستهاي در جهان بود. اين رويكردي صحيح از جانب اوباما و برخي دستيارانش بود كه اميدوار بودند توافق هستهاي با ايران بتواند با وارد كردن ايران به ساختار اقتصاد جهاني پس از سالها انزوا، تقويت موضع داخلي حسن روحاني و محمدجواد ظريف در گذر زمان به تغيير رفتار ايران منجر شود.
البته اوباما در آشكار و نهان گفت كه اين توافق يك توافق خوب براي امنيت ايالات متحده و متحدانش در جهان و بهطور خاص در خاورميانه است، چه رويكردهاي كلان ايران را تغيير بدهد يا نه. او ميپرسيد خوب است ايران بهعنوان يك دشمن، به سلاح هستهاي مجهز باشد يا خير؟ منتقدان بر اين نكته تأكيد داشتند كه توافق هستهاي تا 10سال ايران را از دستيابي به سلاح هستهاي بازميدارد (اگرچه در عمل برخي مسيرهاي دستيابي تا 15و 25سال مسدود شدهاند) و اوباما در پاسخ ميپرسيد:
شما ترجيح ميدهيد ايران را رها كنيد تا در يك سال آينده بتواند به بمب اتمي دست پيدا كند يا اينكه اين امكان را از او سلب ميكنيد؟
منتقدان در پاسخ او احتمال تقلب ايران در توافق را مطرح ميكردند و ترامپ هم تاكنون بر اين موضع اصرار كرده، اما ميبينيم كه ايرانيها تقلب نميكنند. اكنون روحي براي توافق هستهاي وجود ندارد كه ايرانيها آنرا نقض كنند و زماني كه مكمستر مدعي ميشود ايران در مسير نقض متن توافق هستهاي گام برميدارد، يعني به شكلي در حال گفتن اين نكته است كه ايرانيها توافق را نقض نكردهاند. آنها ممكن است تلاش كنند تا محدوديتهاي توافق را براي خود تسهيل كنند، اما اين بدان معنا نيست كه آنها به سلاح هستهاي نزديك شدهاند.
در اين شرايط كه ترامپ درخصوص رفتار ايران نگران است، گويا اين حقيقت را فراموش كرده كه سياستهايش در حال بدتر كردن اوضاع است. ترامپ با محكوم كردن قطر بهعنوان يكي از اصليترين حاميان تروريسم، باعث شد تا اين كشور كه بزرگترين پايگاه هوايي آمريكا در آن قرار دارد، اگرچه يكي از اصليترين دامن زنندگان به جنگهاي فرقهاي در منطقه است، به دامان ايران پناه ببرد. ترامپ با كمك به عربستان سعودي براي شكل دادن به حملات وحشيانه هوايي برضديمن و كشتار بسياري از غيرنظاميان يمني، به حمايت ايران از انقلابيون يمن مشروعيت بخشيد. او با به شكست كشاندن تلاشهاي سياسي و ديپلماتيك براي حل بحران در عراق و سوريه و حتي با ناكام گذاردن حملات نظامي به داعش و گروههاي تروريستي باعث شد كنترل سياسي ايران بر بغداد تقويت شود.
ترامپ همچنين اشتباه هولناك ديگري هم مرتكب شد و آن زماني بود كه درماه ميگذشته در نشست ناتو تلاش كرد متحدان اروپايي خود را به توقف تعاملات تجاري و مالي با ايران تشويق كند. با اين كار ايالات متحده به نخستين كشوري تبديل شد كه تلاش ميكند توافق هستهاي را نقض كند. بهعنوان مثال در توافق هستهاي، آمريكا و اتحاديه اروپا متعهد شدهاند از هرگونه سياستي كه مستقيم يا غيرمستقيم بر عاديسازي روابط تجاري و اقتصادي با ايران تأثير منفي داشته باشد، پرهيز كنند. آنها همچنين تسهيل دسترسيهاي بينالمللي ايران در حوزههاي تجارت، فناوري، مالي و انرژي را تضمين كردهاند. اما لابيهاي ترامپ در اروپا تأثيري ندارد.
شركتهاي اروپايي امضاي قرارداد با ايران در حوزه تجارت هستهاي كه براساس توافق مجاز دانسته شده است را شروع كردهاند و شركتهاي آمريكايي رضايت چنداني از اين وضعيت ندارند.اكنون نگرانيهاي فزايندهاي در حال ظهور است، نه فقط نسبت به درك ترامپ از سياست خارجي يا اينكه معاملات خودنمايانه او سياستهاي بينالمللي آمريكا را شكل ميدهد، بلكه نگراني نسبت به اينكه شرايطي بهوجود آمده كه او به راحتي مورد حمله وزير خارجه ايران قرار ميگيرد و مايه تأسف براي آمريكاييها اينكه حق با وزير خارجه ايران است.
- نويسنده: فردكاپلان- مجله اسليت