هركدام از ايشان نيز كوشيدهاند به نفع ديدگاه خود دلايل تاريخي و مستندي اقامه كنند و مسير تحليلي خود را درست بينگارند.
عدهاي معتقدند اصليترين هدف امامحسين(ع) در اين قيام، شهادت در راه خدا بوده و ايشان جز اين معنا، چيز ديگري در ذهن نداشتهاند؛ امام حسين(ع) آمده است كه شهيد شود. اما اين ادعا، كامل نيست و براي رد آن ميشود ادله فراواني اقامه كرد، ازجمله اينكه اگر هدف سيدالشهداء، حتما و صرفا شهادت بوده، پس چرا خانواده و اهل و عيال خود را به همراه برده يا اينكه چرا اينقدر براي همراه كردن مردم خطبه خوانده و تلاش مضاعف به خرج داده است يا اصلا چرا در مكه و مدينه باقي نمانده و به سمت كوفه حركت كرده است..
در هيچ كجاي قيام امام حسين(ع)، از مدينه تا مكه و از آنجا تا به كوفه (كه البته به كربلا ختم شد)، ذرهاي تسامح و سهلانگاري در طراحيهاي نظامي و تدابير مديريتي ديده نميشود. اگر اباعبدالله(ع) ضرورتا ميخواست شهيد شود چرا اينقدر براي يك قيام جدي، تدارك ديد. البته ميپذيريم كه حسين(ع)، هم ميدانست عاقبت اين كار شهادت است و هم براي شهادت آمادگي كامل داشت.
ديدگاه ديگر آن است كه امامحسين(ع) براي اين قيام از طرف خدا و پيامبر(ص) دستورالعمل خصوصي و اختصاصي داشت. اين ديدگاه نيز چندان دقيق و حداقل كارآمد بهنظر نميرسد چراكه اگر اين حرف را درست بدانيم اساسا قيام امامحسين(ع) كاركرد الگوبودن خود را از دست ميدهد و ديگر به هيچ عنوان جوامع و حقطلبان تاريخ نميتوانند در بنبستهاي اجتماعي و فرهنگي، از مسير امام حسين(ع) تقليد كنند. اصليترين دليل بر رد اين ادعا هم خطبههاي امامحسين(ع) است كه در سرتاسر مسير از بنيهاشم و از بزرگان جامعه و از توده مردم خواسته كه به راه او بپيوندند و از اين حركت حمايت كرده و حتي به پاي او جان دهند.
براي پيدا كردن فلسفه صحيح حركت امامحسين(ع) بايد به متن فرمايشات و سيره مقاومت ايشان مراجعه كنيم. يكي از اصليترين اهداف قيام آن بوده است كه امام عليه انحرافات فكري عملي جامعه اسلامي و دگرگوني حكام و امرا، دست به يك انقلاب زده است تا وجدان ديني و غيرت الهي مردم را بيدار سازد.