كتاب «مرغي كه آرزوي پرواز داشت» از آخرين كتابهايي است كه محمد قصاع بهتازگي ترجمه و انتشارات ويژهنشر آن را منتشر كرده است. اين كتاب فضايي عاطفي دارد و نه فقط نوجوانان، كه كودكان و بزرگسالان هم از خواندن آن لذت ميبرند. يك نويسندهي كرهاي به نام «سان-مي هوانگ» اين كتاب را نوشته و جوايز بسياري هم گرفته است.
از ديگر كارهاي قصاع ميتوان به «دشت كيت» نوشتهي «ديويد آلموند» اشاره كرد كه بهتازگي انتشارات قدياني آن را منتشر كرده است.
محمد قصاع در حال حاضر مشغول ترجمهي چند جلد از مجموعهي «39 سرنخ» است. اين مجموعه شامل چندين كتاب ماجراجويي است كه هرجلد آن را يك نويسنده نوشته و داستان متفاوتي را روايت ميكند.
پيشتر چند جلد از اين مجموعه با ترجمهي افراد ديگري در نشر ويدا منتشر شده و چهار جلد آن هم بهزودي با ترجمهي محمد قصاع به دست همين انتشاراتي روانهي بازار ميشود.
وقتي كلاغ كاغذي از او خواست آخرين كتاب خوبي را كه خوانده به نوجوانها معرفي كند، آقاي مترجم گفت كه بهخاطر داوري جشنوارهها يا انتخاب كتابها براي ترجمه، معمولاً كتابهاي زيادي ميخواند و اينكه بخواهد فقط يكي را پيشنهاد بدهد، كار سختي است.
براي همين به نوجوانها توصيه كرد كه كلاً زياد كتاب بخوانند، چون ضعيفترين كتابها هم حرفي براي گفتن دارند.
راستي حالا كه حرف از داوري شد، بد نيست پيام محمد قصاع را دربارهي داوري خطاب به نوجوانها بخوانيد: «گاهي بهعنوان داور در جشنوارههاي داستاننويسي فعاليت ميكنم. بچهها در گروههاي سني متفاوت، داستانهايشان را به جشنواره ميفرستند و به نظر خودشان آثارشان خيلي خوب است.
حقيقت اين است كه نميتوان همهي بچهها را برنده اعلام كرد. ما داورها از ديدن بچههايي كه برنده نميشوند و توي ذوقشان ميخورد، خيلي ناراحت ميشويم. كاش راهحلي پيدا كنيم كه بچهها از برندهنشدن، رنجيده نشوند.
بچهها نبايد قلم را زمين بگذارند. نبايد فقط براي مسابقه بنويسند. مسابقه كمك ميكند كه نقاط ضعف و قوت كارشان را بشناسند و تبديل به نويسندههاي خوبي بشوند.»