مغازهدارها و كاسبها بخشي تفكيكناپذير از هر محلهاي بودند. بعد هم پيران و استخوانخردكردهها كه احترامشان واجب بود و معمولا سر هر گذري تعدادي از آنها را ميتوانستي ببيني. وقتي وارد محله ميشدي موضوع فقط يك سلام و عليك و احوالپرسي ساده نبود، مفهومي به نام بچهمحل وجود داشت كه خيلي وقتها از فاميل نزديكتر و گرمتر بود. مناسباتي در محلههاي قديمي و با هويت تهران مثل پامنار، ناصرخسرو و خيابان ري وجود داشت كه نسلبه نسل و سينهبهسينه منتقل شده و امتداد يافته بود.
بعدها تهران بزرگ شد و توسعه پيدا كرد و جمعيت شهر بالا رفت. با افزايش مهاجرتها تهران نياز به محلهها و خيابانهاي تازه تأسيس پيدا كرد. كمكم محلههاي سنتي هم دچار دگرديسي شدند.
خيلي از خانههاي قديمي با درگذشت صاحبانشان يا توسط فرزندان و بازماندگان تبديل به آپارتمان شدند يا بساز و بفروشها زحمت اين كار را كشيدند و سودش را بردند. به مرور خانههايي كلنگي ناميده شدند كه جداي از معماري زيبايشان، در صورت بازسازي تا سالهاي سال ميتوانستند پابرجا بمانند؛ اتفاقي كه در غرب رخ داده است و مردم بعضا در خانههايي با قدمت بالاي 70 سال زندگي ميكنند.
در اينجا اما اتفاقهايي رخ داد كه ارزش سرمايهاي ملك به شكل افسارگسيختهاي بالا رفت و در طول ساليان تهران زير و رو شد. الان براي ساختن فيلمي كه داستانش در دهه 60 ميگذرد، كلي مشكل و گرفتاري وجود دارد چون تقريبا هر جا كه بروي معماري شمايلي از امروز را با خود به همراه دارد و خيلي سريع دست فيلمساز را پيش تماشاگر رو ميكند.
تا همين چند سال پيش كوچههايي وجود داشت كه اگر امروز واردش شوي ديگر آن را نميشناسي چون تمام خانههاي قديمي جاي خود را به آپارتمانهاي نوساز دادهاند و با عقبنشيني صورت گرفته براي ساخت و ساز، كل كوچه تغيير شكل داده است؛ طوري كه وقتي مثلا به جايي كه 30 سال پيش در آنجا زندگي ميكردهاي وارد ميشوي، گويي وارد محله و كوچهاي كاملا جديد شدهاي. انگار نه انگار كه اينجا همان محلهاي است كه سالهاي طولاني از عمرت را در آنجا گذراندهاي و خاطرهها از آن داري.
آنچه تا امروز اتفاق افتاده گذشته و رفته. بخش قابلتوجهي از تهران چه در معماري و چه در مناسبات فردي و اجتماعي حاكم بر محلهها دچار تغيير شده است. الان دوران زيستن در مجتمعهاي آپارتماني است كه خيليها از همسايه كناردستيشان هم بيخبر هستند. وقتي محلههاي قديمي از بين رفتند با خودشان بخشي از رفتار و مناسبات ريشهدار ما را هم بردند.
حالا چه بايد كرد؟ در قدم اول بايد آنچه از ميراث تهران بهجا مانده را از تغييرات مخرب مصون نگه داشت. گام بعدي هم فرهنگسازي است. ما به لحاظ فطري به روحيه و مناسبات بچهمحلي و احترام به پيشكسوت و... نزديكتريم تا اين رفتارهاي سرد و بعضاً خالي از ادب. نشانههاي سنتهاي دلپذير ايراني هنوز هم وجود دارد، بايد تقديمشان كنيم و به نسلهاي آتي انتقالشان دهيم.