بحران پيرشدن جمعيت كشور، بحران بيكاري، بحران آلودگي هوا در كلانشهرها، بحران كمبود آب، بحران از بين رفتن خاك حاصلخيز و.... اين بحرانها يكشبه به وجود نيامدهاند و محصول سالها اعمال سياستهاي نادرست بودهاند. شرايط اجتماعي و اقتصادي كشورمان به گونهاي است كه نيازمند جسارتي عظيم هستيم؛ جسارت اعتراف به خطاهايي كه نتيجهاش بحرانهاي دامنهدار امروز شده است.
ما امروز حاصل همان چيزي را كشت ميكنيم كه در گذشته آن را كاشتهايم. بحرانهايي كه امروز گرفتارش هستيم را مديران و مسئولان در دورههاي مختلف با تصميمگيريهاي اشتباهشان به وجود آوردهاند. مديري كه در زمان مسئوليتش با تصميمات غلط خود مثلا به آلودگي هواي تهران دامن زده و نفسكشيدن را براي شهروندان دشوار و پرخطر كرده بايد از پيشگاه ملت عذرخواهي كند. اين وظيفه اخلاقي هر فردي است كه با تصميمات غلط به ديگران لطمه وارد كرده. متاسفانه در مواردي نه تنها شاهد چنين رويكردي نيستيم كه برعكس مديران خطاكار و پراشتباه، جاي عذرخواهي و پذيرش قصور، ژست طلبكار به خود ميگيرند و ميكوشند با جعل تاريخ، كارنامه خود را درخشان جلوه دهند؛ تلاشي بيهوده كه شايد در كوتاهمدت جواب دهد ولي در مقابل قضاوت تاريخ، راه به جايي نخواهد برد. فراموش نكنيم كه اعتراف به خطا، گام اول اصلاح است.
نظر شما