كمي آنطرفتر هم عدهاي ديگر هستند كه همچنان رخوت شب خوابي در ماشين هايشان در چهرهشان خودنمايي ميكند. وارد بيمارستان كه ميشوي دسته ديگري را ميبيني با لباسهاي محلي كه روي صندليهاي سرد آهني با كوله باري از چمدانهاي كوچك و بزرگ و فلاسك چاي و مايحتاج اوليه براي گذران اقامتي كوتاه جا خوش كردهاند. اينها همراهان بيماراني هستند كه بهدليل نبود امكانات مناسب در شهرشان يا به اميد رسيدگي بهتر در پايتخت رنج سفر را به جان خريدهاند.
- سكانس نخست
بيمارستان امام خميني(ره)
بيمارستان 1000تختخوابي امام خميني (ره) مثل هميشه شلوغ است و پر ازدحام. با ديدن اين همه آدم در محيط بيرون حس ميكني بيش از نيمي از بيماران و همراهانشان از شهرستانها مهمان اين بيمارستان هستند. خانوادههايي كه اگر در اين كلانشهر، قوم و خويش و آشنا نداشته باشند بايد روز و شبهايشان را حوالي بيمارستان سر كنند. البته پيدا كردن خانوادههايي از اين دست، كار سختي نيست؛ در همان ورودي بيمارستان همراهاني را ميتوان ديد كه براي پرستاري از بيمارشان مجبور به اتراق در حياط بيمارستان و ماشين خوابي و چادرخوابي در گوشه و كنار پيادهروها، پاركها و خيابانها شدهاند. به ميانشان كه ميروي آنقدر دلشان پر درد است كه بدون اينكه بپرسند كه هستي و چه كارهاي سر درددلشان باز ميشود. به سراغ يكي از خانوادهها ميروم. كردزبان است و ميگويد: «از روستايي در سنندج آمدهام.همسرم سرطان سينه دارد و هر 4ماه 3روز به تهران ميآييم اما چون همسرم مداوايش سرپايي است به ما جا براي همراه سرا نميدهند. اقوامي هم در تهران نداريم و هزينه مسافرخانه هم بالاست. مجبوريم در پاركهاي اطراف بيمارستان شب را سر كنيم. قبلا كه هوا خوب بود خيلي مشكل نداشتيم اما با سردي هوا نميدانيم بايد چه كنيم.» روي صندلي مجاور خانمي نشسته كه خودش را ياوري معرفي ميكند. از سيرجان آمده است. اجازه نميدهد از او عكس بگيرم و ميگويد: « برايم دردسر ميشود، همينطور هم پيمانكار مهمانسراي ... به من جا نميدهد. 40روز است شبها يواشكي كنار دخترم روي صندلي ميخوابم، پرستارها دلشان ميسوزد اجازه ميدهند در بخش پيش دخترم بخوابم اما با طلوع آفتاب بايد از بيمارستان بيرون بزنم تا برايشان دردسر نشود.دكترها ميگويند دخترم نيازي به همراه ندارد اما يك دختر 26ساله كه مبتلا به سرطان فك و دهان است چطور ميتواند از پس كارهايش بر بيايد؟ او حتي نميتواند حرف بزند.» مشايخي يكي ديگر از افرادي است كه خودش براي گفتوگو پيشقدم ميشود و ميگويد: «همراه همسرم كه سرطان دارد 45روز است به تهران آمدهام اما در همراهسرا جاي خالي پيدا نميشود. بايد نام نويسي كنيم و منتظر باشيم، حتي اجازه نميدهند در نمازخانه بيمارستان بخوابيم. البته بيشتر هم به خانوادهها و كساني كه زن و بچه دارند جا ميدهند آن هم فقط براي يك هفته؛ بعد از آن بايد چكار كنيم؟» محمدي ديگر همراه شهرستاني ميگويد: «از بوشهر آمدهام، نوبت سي تي اسكن را براي 3 روز بعد دادند. هر چه اصرار كردم قبول نكردند همان روز انجام دهند الان 3روز است در تهران هستم. هر روز هم كه نميشود خانه اقوام رفت. شبها در ماشين مقابل بيمارستان ميخوابم. در همراهسرا 2 هفته پيش اسمم را نوشتم كه جا بگيرم. هرروز هم مراجعه كردهام و هربار ميگويند جا نداريم. دست پيمانكار هم هست و چارهاي هم نداريم بايد تحمل كنيم.باور كنيد هزينه مسافرخانه براي كساني كه مجبورند چندين روز و حتي گاهي چندماه در تهران اقامت كنند زياد است.»
- سكانس دوم
مركز طبي كودكان
آوارگي و خيابانخوابي همراهان بيماران شهرستاني داستان جديدي نيست اما در اين روزها كه هوا رو به سردي ميرود اين درد از سر گرفته ميشود. كافي است بعد از بيمارستان امامخميني (ره) سري به انتهاي خيابان قريب، مركز طبي كودكان، بزنيد. كودكاني را از سنين مختلف ميبينيد كه اگرچه در آغوش پدر و مادرانشان جاخوش كردهاند اما نميتوان از اشكي كه در گوشه چشمانشان به واسطه دردي كه ميكشند جمعشده، بهراحتي گذشت. در اين روزهاي سرد پاييزي اين بيمارستان به خانه دوم اين خانوادهها و فرزندانشان تبديل شده است؛ خانوادههايي كه از بنيه مالي ضعيفي برخوردارند و امكان پرداخت كرايه هتل يا مسافرخانه را ندارند؛ پدر و مادرهايي كه ميخواهند دركنار فرزندشان باشند و حتي براي ساعتي حاضر به ترك محيط بيمارستان نيستند. علي از بوكان به مركز طبي كودكان آمده و ميگويد:« 20روز است شبها در اين ماشين ميخوابم، دخترم مريض است و من هم بهعنوان آقا نميتوانم همراهش باشم. مادرش هم درگير 2 بچه كوچك مان در شهرستان است.» چند قدم آنطرفتر زن و مردي ميانسال كه روي زيراندازي محقر اتراق كردهاند نظرم را جلب ميكنند. اهل گناوه هستند و چند ماهي ميشود كه به قول خودشان كنار بيمارستان زندگي ميكنند. پسرشان نارسايي كبدي دارد و او را براي درمان به تهران آوردهاند. پدر ميگويد:« در بيرون از حياط بيمارستان، كسي حق پهن كردن زيرانداز ندارد. بهطور جدي به ما تذكر دادهاند كه اگر چادر بزنيد يا بيرون از محوطه زير انداز بيندازيد با شما برخورد ميشود.» از محوطه بيمارستان كه پا بيرون ميگذارم و چند قدمي را درخيابان قريب به سمت خيابان باقر خان حركت ميكنم به همراه سراي بيماران جوادالائمه ميرسم. يكي از مسئولان همراه سرا كه نميخواهد نامش اعلام شود ميگويد: تقريبا با سرد شدن هوا هر شب ظرفيت اينجا تكميل است. بيشترين همراهان بيماران هم از مركز طبي كودكان و بيمارستان امام خميني(ره) هستند.البته اين افراد ميتوانند با مراجعه به مددكاري بيمارستانها و دريافت نامه از بخش پذيرش مربوطه، شبها در اين همراه سرا بمانند.»
- سكانس سوم
بيمارستان فوق تخصصي ميلاد
اينجا در بزرگراه همت در بيمارستان تخصصي و فوق تخصصي ميلاد با انبوهي از بيماران شهرستاني مواجه ميشويد كه بهدليل نداشتن جا و پذيرفته نشدن مسئوليت اسكانشان، مجبور به اقامت در گوشه و كنار خيابان و ماشينهاي شخصي هستند. مستوفي كه براي درمان صرع 27روز است از قزوين به اين بيمارستان آمده است، ميگويد: «3ماه پيش براي درمان بيماري دخترم كه مشكل پيدا كرده بود، به تهران آمدم. گفتند اينجا دستگاههاي مجهز دارد و از همه مهمتر با بيمه ميتوانيم هزينه كمتري بپردازيم. بيشتر از آنچه در بضاعتمان بوده خرج اقامت و خوراكمان كردهايم حتي بارها براي انجام بخشي از مراحل درمان مانند امآرآي بهدليل وقتدهيهاي طولاني بيمارستان به مطبهاي خصوصي پزشكان هم رفتهايم. جالب اينجاست كه همه هم ميدانند كه ما جا و مكان و سرپناهي نداريم و در كوچه و خيابان و پارك ميخوابيم اما ميگويند كاري از دست ما برنميآيد.» شاهمرادي كه همراه پسر جوانش از زابل آمده و در محوطه بيمارستان نشسته است، ميگويد: «خدا نكند بيمار بشوي و براي درمان راهي تهران شوي. با اينكه اينجا پرونده داريم اما براي انجام آزمايشهاي متعدد و سونوگرافي بايد روزها منتظر بمانيم.چه كسي به داد ما ميرسد؟ بايد براي انجام هر كاري مدتها در صف بماني. از صف آسانسور گرفته تا صف عكسبرداري و سي تي اسكن. حالا به همه اينها موضوع اقامت را اضافه كنيد، ماشين كه نداريم، در يك مسافرخانه حوالي انقلاب اقامت داريم. براي اقامت هر شب 70هزار تومان ميپردازيم آن هم با سرويس بهداشتي و حمام مشترك. البته خدا را شكر اكثر هزينههاي درمانش را بيمارستان و بيمه ميدهد ولي بازهم نميتوانيم از پس بخشي از هزينهها مثل دارو و... بر بياييم. »
- سكانس چهارم
بيمارستان شريعتي
يكي از مهمترين مراكز درماني كشور كه بيماران بسياري از سراسر كشور براي طي مراحل درماني خود به آن مراجعه ميكنند بيمارستان شريعتي است. در همان بدو ورود خانوادهاي با لباس عشاير توجهم را جلب ميكند. پدرميگويد: «يكماه است زير آسمان خدا، بدون امكانات و وسيله، روز را شب و شب را روز ميكنيم به اين اميد كه درد فرزندم التيام پيدا كند. ميگويد: «دخترم 14ساله است. با يك سرماخوردگي كوچك فهميديم كه نارسايي قلبي دارد و بايد جراحي شود. هرچه پس انداز داشتهايم دادهايم و الان حتي براي خورد و خوراكمان با مشكل روبهرو هستيم. به همه اينها نبود جا براي ماندن را هم اضافه كنيد.» بغض راه گلويش را ميبندد و ميگويد: «چرا يك مسئول به اين بيمارستانها سر نميزند تا ببيند چه بر سر مردم بيبضاعت ميآيد؟ جا نداريم پول هم نداريم . همينطوركه با او در حال صحبت هستم تلفنش زنگ ميخورد. با لهجه لري «يا حسين» ميگويد و به سمت ساختمان بيمارستان ميدود بدون آنكه حواسش به وسايلي باشد كه حكم خانهاش را دارد.
- وظيفه وزارت بهداشت، درمان بيماران است
30شهريور سال1394 نوشتيم، قائممقام وزير بهداشت گفت: «همه بيمارستانهاي بزرگ بايد به همراهسرا مجهز شوند.» در واقع در اوج تب و تاب فعاليتهاي وزارت بهداشت براي اجراي طرح تحول نظام سلامت، رسيدگي و ساماندهي وضعيت همراهان بيماران هم در دستور كار مسئولان وزارت بهداشت قرار گرفت تا ديگر خانوادههاي بيماراني كه براي درمان از شهرهاي كوچكتر به تهران و ديگر كلانشهرها ميآيند مجبور به اتراق در حياط بيمارستانها و پيادهروها نشوند. حتي معاون درمان وزير بهداشت بر اين نكته تأكيد كرد كه وزارت بهداشت علاوه بر اسكان همراهان بيماران برخي وسايل شخصي ومورد نيازشان مانند لباس و پذيرايي ميانوعده را نيز برايشان فراهم خواهد كرد. حالا در اواخر مهرماه سال1396 يعني 2سال و اندي كه از اين موضوع ميگذرد بازهم حياط بيمارستانهاي بزرگ و مادر تهران پر است از خانوادههايي كه روزها و شبها را روي زمين يا داخل خودروهاي خود ميگذرانند و داستان تلخ آوارگيشان در پايتخت، ادامه دارد. ايرج حريرچي، سخنگوي وزارت بهداشت در اينباره ميگويد: «وظيفه اصلي وزارت بهداشت، درمان بيماران است، اما با اجراي طرح تحول سلامت به هتلينگ بيمارستانها هم توجه شده و امكانات براي اقامت يك نفر همراه بيمار در بخشهاي عادي در بيمارستانها و مراكز درماني فراهم شده است، منتها در بخش مراقبتهاي ويژه كه امكان حضورهمراه بيمار وجود ندارد، و بعضاً همراهان بيمار هم بيش از يك نفر هستند، شاهد اين مشكل هستيم. البته يكي از مشكلات اين است كه بيماران بعضا بدون ارجاع به مراكز درماني شهر خود، به تهران و شهرهاي بزرگ مراجعه ميكنند، درحاليكه با توجه به توزيع متخصص و ايجاد تختهاي ويژه در سراسر كشور پس از اجراي طرح تحول سلامت، از بيماران درخواست ميكنيم ابتدا به مراكز درماني شهر خود مراجعه كنند و درصورت نياز براي ادامه درمان به شهرهاي بزرگ بيايند. به هر حال تنها راهحل صحيح در اين حوزه نيز انجام اقدامات عملي براي كاهش تقاضاي سفرهاي درماني به كلانشهرها بهويژه تهران است؛ آرماني كه تنها با توسعه تختهاي بيمارستاني مطابق با سطحبندي و توزيع عادلانه در تمامي شهرها و نظام ارجاع عملي خواهد شد.»