كمپين تبليغاتي اين فيلم با استفاده از يك شعار و البته طرحهايي بسيار دمدستي اما در سطح گسترده در تلاش است تا همزمان با اكران اين فيلم در جذب تماشاگر عملكردي موفق را ثبت كند. فارغ از اينكه «خفهگي» فيلم قابل احترامي است و كارگردانش - فريدون جيراني - در سينما استخوان خرد كرده، بايد پذيرفت كه كمپين تبليغاتي فيلم بهرغم تلاش گسترده و فعاليت بسيار لااقل در بخش پوستر و طراحيهاي شهري، جذابيت اندكي را رقم زده است. جالب اينكه در همين ايام كمپين ديگري هم كارش را اندك اندك براي آخرين فيلم مسعود كيميايي آغاز كرده است؛ كمپيني كه نخستين نشانههاي فعاليتش آگهيهايي است كه بيشباهت به خلاصه فيلمهاي چاپشده در نشريات زرد نيست.
- قاتلي كه اهلي شد
«دكتر جلال سروش (پرويز پرستويي) كارآفرين موفق بخش خصوصي تصميم به افشاي خيانتهاي شركت پيسارو، كه مافياي قدرت و ثروت است، ميگيرد.» اين جمله در كنار عكسي از پرويز پرستويي همه محتواي تبليغاتي فيلمي است كه قرار است بهزودي اكران شود. «قاتل اهلي» به كارگرداني مسعود كيميايي در حالي در نوبت اكران است كه كمتر كسي از علاقهمندان سينما در خاطرش نمانده است كه روزگاري جناب كيميايي پوسترها و ادوات تبليغاتي فيلمهايش را با بهترين و ممتازترين و البته بااستعدادترين هنرمندان وقت بسامان ميرساند. جالب اينكه ايشان چند سال قبل مصاحبهاي هم كردند درباره وضعيت بد پوسترهاي سينما.
طاها ذاكر كه سيمرغ بلورين طراحي بهترين پوستر جشنواره سي و پنجم را شكار كرد، درباره اين موضوع ميگويد: «من و همه گرافيستها و فعالان بخش تبليغات سينما با آقاي كيميايي درباره آن حرف قديمي كه اوضاع نشانههاي تبليغي در سينما خراب است، موافقيم. فقط از جناب كيميايي سؤال داريم كه چطور پوسترها و تبليغات فيلمهاي ايشان كه زماني توسط مرتضي مميز و عباس كيارستمي و ابراهيم حقيقي تدارك ديده ميشد، حالا توسط افرادي انجام ميشود كه پوسترهايشان كپي پوستر فيلمهاي درجه دوم هاليوودي است.»
- قرمزي خفهگي؛ نشان تبليغات ضعيف
«در دهههاي 30 و 40 كه طراحي پوستر براي فيلمها جديتر شد بخشي از پوسترها در واقع كارهاي آرتيستي و هنري بودند و يكسري هم پوسترهايي براي فيلمفارسيها كه اكنون بهعنوان اثر هنري قابل استناد نيست. الان اما شرايط عوض شده و فيلمفارسيهايي با معيارهاي جديد ساخته ميشوند و پوسترهايشان بيشباهت به همان پوسترهاي قديمي نيست. مشكل آنجاست كه سازندگان فيلمهاي آلترناتيو و جذاب هم بهندرت كار جديد و جذابي در اين حوزه سفارش ميدهند.»
اين حرفهاي ذاكر با نكات قابل اعتنايي درباره پرهيز تهيه و پخشكنندهها از سفارش كار متفاوت و گرايش به همان سياق قديمي ادامه پيدا ميكند. طراح پوستر فيلم «فصل بارانهاي موسمي و كوپال» ميگويد: «ما فرهنگمان محفلي شده است. عده قليلي تئاتر ميبينند، كتاب ميخوانند و سينما ميروند. در اين فضا و براي جذب عوام مردم سادهترين راه استفاده از نوعي ابتذال است. فراموش نكنيد كه يك ويدئوي بيمعنا در اينستاگرام آنقدر ديده ميشود كه حتي مجريان تلويزيون ما هم تكرار ميكنند همه هزينهها براي تو. اين يعني پرداختن به ابتذال امكان ديدهشدن را به آدمها ميدهد. من قصد قضاوت همكارانم را ندارم اما قسم ميخورم كه فيلم آقاي جيراني بسيار بهتر و جذابتر از تبليغاتش است. اين تبليغات مثلا چه فرقي با تبليغات فيلم قرمز 20سال قبل دارد جز اينكه امكان ديدهشدن در شهر و فضاي مجازي و رسانهها بيشتر شده است؟»
طاها ذاكر با اشاره به كانديدا شدن فيلمهاي هنر و تجربه در بخش پوستر در دو جشنواره گذشته فجر تأكيد ميكند كه جز تهيهكنندگان و كارگردانان اين گروه كمتر تهيهكننده و پخشكننده فيلمي است كه حاضر شود زير بار ديدهنشدن تصوير سر بازيگر فيلم در پوستر برود.