مهتاب کرامتی ماجان است؛ حقیقتا مهتاب کرامتی ماجان است! یعنی اگر او را از فیلم ماجان کنار بگذاریم، چیزی از فیلم و دیگر هیچجایی برای گفتوگو دربارهي آن باقی نخواهد ماند.
مهتاب کرامتی همهي فیلم ماجان است. فیلم در مقاطعی کسلکننده میشود و اتفاقی در جریان آن نمیافتد و ریتمش کندتر از حدی میشود که برای تماشاگر قابل تحمل باشد.
اما همواره دیدن ماجان لذتبخش است؛ ماجان که برای نگه داشتن بچهي معلولش میجنگد؛ بچهای که معلولیت کامل جسمی و ذهنی را با هم دارد.
نهتنها میجنگد، خودش را مدیون این بچه میداند و خداوند را از ته دل شکر میکند که این بچه را به او داده است. حتی میگوید نمیتواند بدون این بچه زندگی کند.
همهي اینها یعنی با نقشی مواجه هستیم که از جنس آدمهای آشنای دور و برمان نیست.
ماجان به خاطر داشتن این فرزند، آه و ناله نمیکند، بابت نگهداری چنین فرزندی هم از خدا هزارویک خواهش و تمنا ندارد. اگر چنین بود، میشد از جنس همین آدمهای كليشهاي سريالهاي تلويزيوني كه میخواهند تمام مشکلات روحی و جسمی و نقدی و جنسی خودشان و تمامی بشریت را حل کنند.
او برای نگهداري این فرزند معلول، با شوهرش دچار مشکل شده است؛ شوهری که تا پای طلاق و آوردن هوو برای ماجان پیش میرود.
ماجان کمی دچار پریشانی شده اما بههیچوجه زن غمگینی نیست. نمیشود گفت که به خاطر داشتن چنین فرزندی، از خدا طلبکار است و عالم و آدم را وارسی میکند تا مقصر را پیدا کند
برعکس شاد و شنگول است و گویی بچهاش یک نابغهي بیبدیل است و ماجان به وسیلهي چنین فرزندی، مورد توجه مخصوص خداوند قرار گرفته است.
اثری از اندوه عمیق در او نیست؛ با مهر و لبخندی به پهنای صورت به سراغ فرزندش میرود و با او مکالمهي یکطرفهای را آغاز میکند. کودک نیز، حداقل در انگارهي ماجان، با حرکات چشم و ابرو پاسخش را میدهد.
نزد بسیاری از زنان، آوردن هوو خطرناکترین تهدید است. آنها را از پای درمیآورد و كاري ميكند به خواست مردشان یا هووی احتمالی تن بدهند.
اما ماجان سرحال و قبراق است. از اینکه پای هوو به میان آمده آزرده و نگران است، اما زبون و ضعیف نیست. آماده است برای نگهداري فرزندش به هر خطری تن بدهد.
ماجان آنقدر خوب است و آنقدر قیافهي مادرانهای دارد که ضعفهای فیلم را پوشانده است. البته واکنش مادر بچه در مقابل واکنش پدر بچه است که برجسته میشود.
پدر بچه قصد دارد در اسرع وقت، از شر این بچه خلاص شود. معتقد است این بچه تقاص گناهی است که او کرده و ماجان خبر ندارد.
مرد، رانندهي کامیون و مرد جاده است؛ یک تصادف خطرناک و گریختن موفقیتآمیز از مخمصه. در فیلم بر آن تصریح نمیشود.
ولی در همین مورد هم لحن ماجان بسیار تأثیرگذار است که از مردش میپرسد مرتکب گناهی شدهای که اینقدر احساس گناه میکنی و این بچه را کفارهي آن گناه میدانی؟
همهي رفتار، گفتار و کردار شوهر در مقابل واکنش مادرانهي ماجان است که این بچه را هدیهی ارزشمند خداوند میداند. البته باز هم حضور ضعیفی از فرهاد اصلانی را دیدیم که پر از نقص و ضعف است.
اگر این نقش محکمتر اجرا میشد، نقش ماجان نیز بیشتر به چشم میآمد
منبع:همشهري 24
نظر شما