اين فصلالخطاب گفتههاي علي عبديپور، مستندساز محيطزيست است كه از سال 79 تاكنون توانسته با مستندهايش دنياي زير آب خليجفارس را به نمايش بگذارد. او كه جوايز متعدد داخلي و خارجي ازجمله جايزه بهترين فيلم خارجي جشنواره حفاظت از حيات وحش نيويورك(سال 2015) و جايزه «ايبييو» تلويزيونهاي آسيا و اقيانوسيه (سال 2016) را در كارنامه كاري خود دارد، با اشاره به تداوم روند نابودي مرجانها ميگويد نابودي مرجانها به كاهش ماهيان و ساير آبزيان منجر ميشود و صنعت صيد و صيادي را با چالش جدي مواجه ميكند.
عبديپور كه ارديبهشتماه گذشته، با غواصي وضعيت مناطق گستردهاي از خليجفارس را رصد كرده است، درباره آخرين وضعيت مرجانها به همشهري گفت: مرجانها تا دماي 33درجه را تحمل ميكنند اما وقتي دما بيشتر ميشود، دچار پديده سفيدشدگي ميشوند و اين بهمعناي مرگ مرجانهاست.
پديده سفيدشدگي مدتهاست كه بلاي جان مرجانهاي خليجفارس شده است. ديماه گذشته بود كه دكتر محمدرضا فاطمي، متخصص اكوبيولوژي دريا در گفتوگو با همشهري از سفيدشدگي مرجانها خبر داد. عبديپور اما ميگويد چند سال است كه دماي خليجفارس به بيش از 36درجه رسيده و اين يعني ما وارد يك بحران زيستمحيطي حاد شدهايم كه همه زيستبومهاي دريايي را تحتالشعاع قرار ميدهد و در اين ميان مرجانها بيش از ساير زيستبومها آسيب ميبينند. مرجانها هر قدر به سطح آب نزديكتر باشند بيشتر دچار آسيب ميشوند.
- عوامل تهديدكننده زيستبومهاي خليجفارس
او درباره عوامل تهديدكننده خليجفارس گفت: براساس آمار، 60درصد از آبشيرينكنهاي جهان در حاشيه خليجفارس فعال است و هر روز نمك و مواد شيميايي ناشي از اين آبشيرينكنها در پهنه دريا رها ميشود. علاوه براين، براساس آماري كه سازمان بنادر و كشتيراني منتشر كرده است، سالانه 50هزار شناور اعم از نفتكشها و لنجهاي بزرگ حملونقل كالا وارد خليجفارس ميشوند به اين آمار لنجهاي صيادي را هم بايد اضافه كرد.
ورود حجم انبوه پسابهاي صنعتي و فاضلابهاي شهري به دريا از ديگر عواملي تهديدكنندهاي است كه عبدي پور به آن اشاره ميكند و يادآور ميشود كه حجم انبوه اين آلايندهها در حالي نفس خليجفارس را به شماره انداخته كه ما با پديده تغيير اقليم و گرمايش زمين هم مواجهيم. در كنار همه اين عوامل، وقوع پديده النينو در سال 95 سبب شد تا بخش قابل توجهي از مرجانها نابود شود. او ميگويد كه يكي از همكارانش كه در آن زمان وضعيت مرجانها را رصد كرده بود، اعلام كرد كه بخش عمده مرجانهاي تنب بزرگ بر اثر همين پديده نابود شدند درحاليكه مرجانهاي اين جزيره بهترين شرايط زيستي را در ميان جزاير ايراني داشتند.
- بيتوجهي به هشدارها
اما نكته قابل تاملي كه اين مستندساز به آن اشاره ميكند، اين است كه سازمانهاي جهاني درباره وقوع پديده النينو به سازمان محيطزيست ايران هشدار داده بودند اما نه سازمان حفاظت محيطزيست و نه ديگر سازمانهاي مرتبط ازجمله شيلات، بنادر و دريانوردي و مراكز اقيانوسشناسي به اين هشدارها توجهي نكردند. اكنون اين سازمانها بايد پاسخ دهند كه چرا هيچ اقدامي براي مقابله با اين پديده صورت ندادند. همچنانكه در سال 2006، سازمانهاي جهاني محيطزيست، درياي خليجفارس را بهعنوان يك منطقه دريايي ويژه و بهشدت در معرض آسيب اعلام كردند كه بايد بهطور ويژه از آن مراقبت و حفاظت شود اما سازمانهاي مرتبط ازجمله محيطزيست هيچ اقدامي در اين زمينه انجام ندادند.
او ميگويد: آمارهايي كه درباره مرگومير مرجانها اعلام ميشود، تقريبي است چون هنوز يك سيستم پايش دقيق نداريم و آمارها بهصورت پراكنده از برخي سايتها و بر اثر ميزان دما، شوري و آلودگيها تهيه ميشود ولي نه بهصورت جامع و سيستماتيك. درحاليكه بايد اطلاعات سال گذشته را كه بهصورت علمي تهيه شده باشد، جمعآوري و با آمارهاي فعلي مقايسه كرد تا مشخص شود هر سايتي چه وضعيتي دارد. اگر سازماني مدعي است كه اين شيوه اعمال شده، آمارها را اعلام كند تا در اختيار متخصصان قرار بگيرد.
عبديپور در ادامه گفت كه سال91 براساس پايشي كه انجام داديم مشخص شد بخش عمدهاي از مرجانهاي شاخ گوزني جزيره فارسي نابود شده. همان موقع ما گزارش اين پايش را منتشر كرديم. اين گزارش نشاندهنده وضعيت بحراني مرجانها بود. دكتر كاوه صميمي كه تنها دارنده دكتراي مرجانها در ايران است، در آن زمان اعلام كرد كه نابودي مرجانها بر اثر گرماست. الان هم مشخص نيست كه مرجانهاي اين جزيره چه وضعيتي دارند. اما سازمان محيطزيست واكنشي به اين گزارش نشان نداد.
- خليج فارس با احساسات حفظ نميشود
علي عبديپور، مستندساز و بسياري از كارشناسان و فعالان دلسوز محيطزيست در حالي درباره مرگ خليجفارس هشدار ميدهند كه سخنراني اخير ترامپ كه طي آن از خليجفارس با عنوان خليج عربي ياد كرده بود، در كمتر از يك ساعت واكنش هزاران شهروند ايراني را نسبت به تحريف نام خليجفارس برانگيخت. البته كه اين رويداد مباركي است. اين تحريفات مسبوق به سابقه است و ترامپ نخستين فردي نيست كه به عمد يا از روي جهالت نام خليجفارس را تحريف ميكند، به يقين آخرين فرد هم نخواهد بود. اما خليجفارسي كه تحريف نام آن تا اين اندازه احساسات ملي را برميانگيزد، اكنون وضعيت بسيار ناگواري دارد. بخش جالب ماجرا اينجاست كه هيچكس به اندازه سازمانها و نهادهاي مرتبط با خليجفارس در حق اين دريا جفا نكرده است. اگر امروز خليجفارس با انواع آلودگيها دست به گريبان است، تنها ناشي از بيمسئوليتي و مديريت ناصواب سازمانهايي است كه به خليجفارس بهعنوان يك منبع و مخزن درآمد نگاه ميكنند اما كمترين تلاشي براي حفاظت از آن صورت نميدهند. حفاظت از درياي خليجفارس مطالبهاي است كه بر اثر بيتوجهي تك تك شهروندان از سوي هيچ نهادي دنبال نميشود. بهنظر ميرسد ما شهروندان هم مسئوليت خود را در قبال خليجفارس فراموش كردهايم.
- بي مسئوليتي بهرهبرداران
عبديپور با انتقاد از بيتوجهي به وضعيت بحراني محيطزيست درياي خليجفارس به همشهري گفت: وقتي با سازمان حفاظت محيطزيست صحبت ميكنيم و ميگوييم كه خليجفارس در حال نابودي است و مقابله با اين روند نياز به پژوهش و تحقيق دارد، ميگويند ما بودجه نداريم. درحاليكه اين سازمان بايد از متخصصان حمايت كند؛ بايد براي چشمانداز و آينده خليجفارس برنامه داشته باشد اما تاكنون هيچ برنامه مشخصي براي خليجفارس تدوين نشده. خوب است بدانيد بخش قابل توجه نفت ما از دريا و از داخل زيستبومهاي آبي استحصال ميشود. در واقع وزارت نفت، بزرگترين بهرهبردار درياست كه خسارات فراواني به دريا وارد ميكند. سازمان بنادر و دريانوردي هم يكي ديگر از بهرهبرداران بزرگ درياست. ما قوانيني داريم كه براساس آن شناورها مجاز به تخليه پسابهاي خود به دريا نيستند اما بر اثر ضعف نظارت، اين قوانين بهطور جدي اجرا نميشود. سازمان شيلات از ديگر بهرهبرداران دريا، دهها هزار تن از دريا بهرهبرداري ميكند. در كنار اين نهادها، صنايع پتروشيمي و ساير صنايعي كه در كنار دريا مستقرند از آب دريا استفاده ميكنند و فاضلابها و پسابهاي خود را در دريا رها ميكنند. در چنين شرايط حساسي، مسئوليت اجتماعي اين سازمانها چيست؟ اين سازمانها براي حفاظت از محيطزيست خليجفارس چه اقدامي كردهاند؟ سازمان شيلات براي بازپروري آبزيان چه كرده است؟
به گفته اين مستندساز، شايد در نگاه اول، متوجه اهميت زيست بومهاي دريايي نشويم اما وقتي زيستبومهاي دريايي بهخصوص زيستبومهاي مرجاني نابود شوند، امنيت غذايي ما به خطر ميافتد زيرا با كاهش آبزيان و مرگ ومير ماهيان، صيد و صيادي تعطيل ميشود و به تبع آن، بيكاري، قاچاق و فساد افزايش مييابد و در نهايت به ناامني اجتماعي منجر ميشود. به همين دليل است كه درسراسر جهان حفاظت از دريا يك اولويت است زيرا 25درصد غذاي جهان از دريا تأمين ميشود. بر اين اساس انتظار ميرود كه سازمان حفاظت محيطزيست و ديگر سازمانهاي ذيربط در شرايط حساس فعلي براي مقابله با اين وضعيت چارهاي بينديشند.