نشست خوب، اما حرف ندارد. به‌خصوص اگر داخلش حرف براي گفتن داشته باشد. عين همين نشست اخير شهردار تهران با جميع خبرنگاران هميشه در صحنه كه نخستين نشست رسانه‌اي شهردار جديد محسوب مي‌شود و حرف‌هاي خيلي خوبي در آن زده شد. حيف كه ما در آن نشست نبوديم، وگرنه با تو شرح دهم ماجراي نشست. جاي آقاي مختاباد در شوراي شهر خالي كه بزند زيرآواز: نشستي و ننشستم!...
حاشيه‌سازي از ممنوع‌التصوير‌شدن شهردار پرسيده كه ايشان گفته‌اند هنوز رئيس صداوسيما را نديده‌اند كه سؤال كنند. درصورتي كه اين منبع موثق در جريان است كه شايعه است و اگر به شايعه باشد كه چندوقت پيش هم شايع كردند خود رئيس صداوسيما به‌خاطر عكسي كه كنار يك چهره سياسي ممنوع‌التصوير انداختند، ممنوع‌التصوير شدند!
بگذريم. ازحرف‌هاي خوبي كه در اين نشست زده شده، اين بوده كه در سياست‌هاي جديد شهرداري، ديگر فروش تراكمي نخواهد بود (حتي به شما!). به قدر كافي، شهر متراكم هست. حالا پرسش فلسفي من اين است كه تا الان شهرداري فروش تراكم داشته و 30هزار ميليارد تومان بدهي بالا آورده؛ اگر نمي‌داشت، چي بالا مي‌آورد؟!
مولانا اگر گفت«ما ز بالاييم و بالا مي‌رويم» (يا بالا مي‌بريم) كه منظورش اين نبود! نگفت كه بالا مي‌آوريم. حالا بدهي يا هر كوفت و زهرمار ديگري! (اعصاب نذاشتن واسه آدم!)
يكي ديگر از حرف‌هاي خوب اين نشست، راجع به معضل ترافيك تهران بوده كه از صدر اسلام، بي‌سابقه است. شهردار تهران- دامت مديريته- در راستاي كاستن از حجم اين ترافيك، گران‌شدن يا بالا‌بردن هزينه‌هاي استفاده از خودروي شخصي را پيشنهاد داده‌اند. از آنجا كه اين منبع موثق نيز به‌شدت از اين پيشنهاد خوش‌خوشانش شد، به‌عنوان تكمله بر پيشنهاد خوب شهردار، راهكارهايي كاربردي را به سمع و نظر مي‌رساند:
1- پياده كردن: هر خودروي تك‌سرنشين را با دوربين‌هاي سطح شهر رديابي كنند و چنان جريمه‌اي كنند كه پياده شود و ديگر تك‌نفره سوار نشود.
2- هدايت به پاركينگ: خودرو را به ضميمه خود راننده، به نزديك‌ترين پاركينگ هدايت كنند. خداوند همه ما را هدايت بفرمايد.
3- تماس با مترو: از شهرداري يك زنگ بزنند به مترو و دولت (نه ايستگاه متروي دروازه‌دولت) تا قطارهاي مترو را بيشتر كنند كه سوارشدن به قطار مترو راحت‌تر از خودروي شخصي باشد. ملت بلاتشبيه مثل گوشت، از ميله‌ها آويزان نباشند.
4- ماليات بر درآمد: هركس خودرواش از پاركينگ منزلش درآمد، ماليات بردرآمد بدهد. «از در درآمدي و من از خود به در شدم» سعدي در همچين موقعيتي گفته شده است لابد!