اگر آن شهر پاريس باشد، بله قرار است اين اتفاق تا سال ۲۰۳۰ در آنجا بيفتد. اين مسئله بهزودي و درماه نوامبر، به بحث و تصويب شوراي شهر پاريس گذاشته ميشود. اما «آن هيدالگو»، شهردار محيطزيستدوست پاريس ميگويد اين روند از سال ۲۰۲۴ آغاز خواهد شد.
وقتي صحبت از آلودگي هواي شهرهاي بزرگ در ميان باشد، كمتر كسي پاريس را بهياد ميآورد، بااين حال پاريس با تمام زيبايياش، حالا يكي از شهرهايي است كه با معضل آلودگي هوا دست و پنجه نرم ميكند. برچيدن خودروهاي بنزيني يك برنامه مبارزه با آلودگي هواست كه شوراي شهر پاريس چشماندازي ۳۰ ساله براي آن درنظر گرفتهاست. اين برنامه قرار است از سال ۲۰۲۰ شروع و در سال ۲۰۵۰ تمام شود. اما اين سياست قبلا هم توسط وزير محيطزيست فرانسه، درماه ژوئيه اعلام شده بود. او خبر از پايان فروش ماشينهاي ديزلي و بنزيني تا سال ۲۰۴۰ داده بود.
بعد از اين خبر بود كه شهردار پاريس گفت: «اگر قرار است تا پايان سال ۲۰۴۰ در تمام فرانسه خبري از فروش ماشينهاي بنزيني نباشد، بايد پاريس خيلي قبل از اين به فروش ماشينهاي بنزيني پايان داده باشد».
با اينحال خانم هيدالگو، هرگز از كلمه ممنوعيت استفاده نكرد تا منتقدانش برچسب شهردار اقتدارگرا را دوباره بر او نچسبانند. براي تأكيد بر اين مسئله، آن هيدالگو در يك بيانيه ميگويد: «بههيچ عنوان قرار نيست براي برچيدن ماشينهاي بنزيني، از ممنوعيت استفاده كنيم بلكه اين اتفاق قرار است در يك روند پايدار و قانونمند بيفتد».
هيدالگو قبلا اعلام كرده بود كه خداحافظي با ماشينهاي بنزيني و ديزلي در سال ۲۰۲۴، زماني كه پاريس ميزبان المپيك است، آغاز خواهد شد اما خيلي زودتر از اينها در شهر پاريس منطقهاي براي ممنوعيت ورود ماشينهايي كه آلودگي بيشتري ايجاد ميكنند و برچسب كيفيت هوا ندارند، تعيين خواهد شد. اين منطقه احتمالا هرگز پذيراي ماشينهاي بنزيني و ديزلي نخواهد بود.
در واقع محدوديتها بهتدريج شروع ميشوند؛ مثلا از اول ژوئيه خودروهايي كه بالاي 20 سال سن دارند و برچسب كيفيت هوا ندارند، از ساعت ۸صبح تا ۸بعدازظهر، مجاز به تردد در سطح شهر نيستند.
براساس يك مطالعه توسط سازمان نظارت بر كيفيت هوا (Airparif) محدوديتي كه هماكنون در كشور ايرلند، براي جلوگيري از تردد ۳درصد از ناوگان فرسوده شهري اعمال ميشود،تا حدود ۱۵درصد از انتشار اكسيد نيتروژن جلوگيري ميكند.
حالا اين محدوديتها بهتدريج در پاريس فراگير ميشوند. از اول ژانويه ۲۰۱۹ قرار است تردد خودروهاي ديزلي ثبتشده تا قبل از سال ۲۰۰۶ نيز با محدوديت مواجه شود؛ محدوديتي كه بهتدريج شامل خودروهاي بنزيني هم خواهد شد.
شهردار پاريس معتقد است: «صنعت حملونقل در سالهاي اخير بهسرعت در حال رشد است و توليدكنندگان بيشتر به انرژيهاي پاك رويآوردهاند. استراتژي ما هم بهكارگيري سيستم حملونقل مدرن، كمك به خريد خودروهاي برقي، تشويق مردم به استفاده از دوچرخه و همچنين استفاده از سيستم حملونقل پاريس اكسپرس است».
با اينحال يك برگ برنده خانم شهردار، پاريسيها هستند كه تعداد بسياريشان، حدود ۶۰درصد، از ماشين شخصي استفاده نميكنند و وابسته به سيستم حملونقل عمومي يا دوچرخه و موتورسيكلت هستند؛ پاريسيهاي بدون ماشيني كه تعدادشان در حال افزايش است.
- اينجا همهچيز اشتراكي است
چه چيز باعث شده كه شهروندان پاريس تا اين حد براي استفاده از ماشين شخصي اكراه داشته باشند؟ شايد وجود سيستمي بهنام وليب در اين تصميم بيتاثير نباشد. وليب مخفف 2واژه فرانسوي velo و liberte است. ولو بهمعناي دوچرخه و ليبرته بهمعناي آزاد است؛ درواقع اين واژه تلفيقي بهمعناي دوچرخهاي آزاد است. اما در عمل به يك سيستم دوچرخهاي اشتراكي گفته ميشود كه شهروندان ميتوانند با پرداخت مبلغ ناچيزي از آن استفاده كنند و بعد از اينكه كارشان تمام شد، در نزديكترين ايستگاه به مقصد، پاركش كنند تا مشتري بعدي از آن استفاده كند. اين برنامه كه در سال 2007ميلادي در پاريس اجرا شد، بسيار محبوب پاريسيها شده و حتي توريستها هم ميتوانند از آن استفاده كنند. براي استفاده از دستگاههاي خودپرداز اين دوچرخه بايد كارتهاي اعتباري خارجي يا بينالمللي داشت. همچنين براي خريد بليتهاي مخصوص اين دوچرخهها، كاربران ميتوانند از روي وبسايت وليب يك بليت يكروزه به قيمت 7/1 يورو خريداري كنند. دوچرخهسواري در پاريس يك روش مفرح و در عين حال ارزان براي شهروندان است. اين سيستم دوچرخهسواري امروز در بسياري از كلانشهرها وجود دارد و احتمالا اگر چنين سيستم بهصرفه و ارزاني در شهر تهران راهاندازي شود، شهروندان زيادي تشويق به استفاده از آن خواهند شد و با ماشين شخصي خداحافظي ميكنند.
پروژه وليب با تعداد 23هزارو 600 دوچرخه و بهطور 24ساعته در اختيار شهروندان است و حدود 1800ايستگاه در هر 300متر در پاريس پراكندهاند. درست شبيه همين سيستم، سيستمي اشتراكي در پاريس براي خودرو نيز وجود دارد؛ سيستمي بهنام اتوليب كه بازهم تلفيق 2واژه فرانسوي اتومبيل و ليبرته، بهمعناي خودروي آزاد يا اشتراكي است. نكته جالب درباره خودروهاي اين سيستم، برقي بودن آنهاست. پروژه اتوليب كه در سال 2011 افتتاح شد، مكمل پروژه وليب است. شهروندان ميتوانند اين خودروها را با استفاده از جيپياس و نرمافزار مخصوص پيدا و از آن براي رسيدن به مقصد استفاده كنند. با اينحال استفاده از خودروهاي اتوليب اگرچه زودتر و امنتر از وليب كاربر را در پاريس باراني به مقصد ميرساند، اما كاربر بعد از رسيدن به مقصد با معضل جاي پارك مواجه است. پاريس هم مثل بيشتر كلانشهرهاي دنيا با مشكل جاي پارك دستوپنجه نرم ميكند و شايد همين مسئله مسئولان شهر را وادار كرده تا درصدد متحولكردن سيستم حملونقل عمومي باشند.
اگرچه اتوليب نخستينبار در پاريس آغاز بهكار كرد، اما با استقبال كاربران و كمكردن از بار ترافيكي شهر، خدماتش را به ليون و بوردو هم گسترش داد و در سال 2015به لندن و حتي در ايندياناپوليس در ايالاتمتحده نيز وارد شد. خودروهاي برقي اتوليب همچنان در حال ورود به شهرهاي جديد هستند. اما اتوليب با شركت اجاره ماشين اروپايي بهنام يوروپ كار هم وارد يك دعواي حقوقي شد. شركت يوروپكار ادعا كرد كه نام اتوليب از او دزديده شده و در سال 2013دادگاه بهنفع يوروپكار رأي داد. اما بعد از اين دعوا اين دو شركت با هم به توافق رسيدند و اتوليب توانست نامش را حفظ كند و در عوض تا 3سال به شركت يوروپكار خدمات تبليغاتي ارائه دهد. اين شركت همچنين طرح تكميلي ديگري با نام اسكوتليب را در فرانسه راهاندازي كرده كه مشابه 2طرح ديگر است. اسكوتليب كه مخفف 2كلمه اسكوتر و ليبرته است، يك سيستم به اشتراكگذاري موتورسيكلتهاي برقي و بنزيني است.
- براي چالش آمادهام
درباره خانم شهردار چه چيزهايي نميدانيم!
«آن هيدالگو» خيلي نياز به معرفي ندارد. او پس از ۱۳سال كه در سمت معاونت شهردار كار ميكرد، حالا شهردار پاريس است؛ از سال ۲۰۱۴ تا به حال. با اينكه او نخستين شهردار زن پاريس است، اما جنسيت تنها نكته منحصر به فرد در مورد او نيست:
1- هيدالگو اهل فرانسه نيست، او از استان كاديز در اسپانيا آمده است؛ تنها استان اسپانيا كه در دوران تسلط ناپلئون تسليم فرانسه نشد. او وقتي يك كودك نوپا بود به همراه خانوادهاش به ليون مهاجرت كرد. وقتي در 14سالگي به شهروندي فرانسه درآمد، نام «آن» را براي خودش انتخاب كرد. همين مسئله دستاويزي براي حزب مخالف شد تا از او بهعنوان يك غيرفرانسوي ياد كند و رايدهندگان را مجاب كند كه او هموطنشان نيست.
او يك دوستدار محيطزيست تمام عيار است:
2- برنامه سراسري دوچرخهسواري عمومي او از سال ۲۰۰۷ به راهافتاد. در هنگام مبارزات انتخاباتي براي سمت شهرداري مهمترين وعده مبارزاتياش ايجاد سيستم به اشتراك گذاشتن خودروهاي برقي و موتورسيكلت بود. او بعد از تصاحب مقام شهرداري اين سيستم را راهاندازي كرد. او همچنين فضاهاي مخصوص بيشتري براي عابر پياده درنظر گرفت و از فضاي سبز در پاريس پشتيباني كرد.
3- ظاهر هيدالگو چندان مورد علاقه طراحها و نشريات مد نيست. با اينحال بيشتر مردم او را يك سياستمدار شيك و خوشپوش ميدانند. او در جريان يك گفتوگو با نشريه مد ووگ، ضمن اينكه به صنعت مد احترام ميگذارد و پاريس را پيشروي اين صنعت ميداند، ميگويد: من يك منتخب رسمي مردم هستم نه يك مدل. من دنبال يك ظاهر موجه هستم نه بلينگ بلينگ! بلينگ بلينگ طعنه خانم هيدالگو است به نيكلا ساركوزي و همسرش كه يك مدل بود. اين اصطلاحي بود كه منتقدين و احزاب مخالف به ساركوزي و همسرش كارلا بروني دادند و كنايه از زرق و برقهاي سطحي دنياي مد است.
4- در ميان شهردارها دوستان زيادي ندارد. فقط 3 زن شهردار دوست او محسوب ميشوند: آنا بوتيا، شهردار مادريد، پاتريسيا دُليل شهردار كيپ تاون و هانا گرونكويچ شهردار ورشو. با اين حال در دو حزب اصلي فرانسه، انتخاب كانديداهاي زن رو به افزايش است و انتخاب هيدالگو بهعنوان شهردار زن، خود يك تحول در سيستم سياسي فرانسه بهشمار ميآيد.