این اثر آگاهیهای بایستهای را دربارهی شهر آیینی روم باستان از روزگاران کهن تا زمان فروپاشی جمهوری (عصر زرین ادبیات لاتین و همچنین ادبیات نوظهور ایتالیا از سدهی دوازدهم میلادی تا روزگار نوزایی) در اختیار خواننده قرار میدهد.
نشست هفتگی شهر کتاب، سهشنبه بیستوپنجم مهرماه، به نقد و بررسی کتاب میراث روم اختصاص یافت. در این نشست دکتر محمدحسین رمضانکیایی، دکتر سیدمحمدحسن جلیلی و دکتر ایمان منسوببصیری حضور داشتند.
- میراث روم؛ در بستر ادبیات کهن فارسی
بصیری در ابتدا چگونگی شکلگیری کتاب میراث روم را شرح داد و برخی مولفههای آن را برشمرد؛ وی تصریح کرد: این اثر در پی تجمیع یادداشتهای من در دورهی دانشجویی شکل گرفته است؛ یادداشتهایی که شامل گفتارهایی دربارهی ادبیات روم باستان، فرهنگ روم باستان، شکلگیری جامعهی رومی و ادبیات ایتالیایی میشد. ضرورت تالیف این اثر در گام نخست این بوده است که تقریبا تمام تاریخهای ادبیات (کشورهای مختلف) ترجمهاند و تقریبا در تمام موارد آنها که به نوشتن ایندست آثار همت گماردهاند، تبحری در ادبیات و سخنوری دیرپای ایران نداشتهاند. از اینروی نگارش کتابی دربارهی تاریخ ادبیات کهن ایتالیا از دید کسی که بیش از هرچیز در ادبیات فارسی چیرهدست است، یک ضرورت مینمود؛ یعنی من با توجه به آگاهی از ادبیات فارسی و از دید یک ایرانشناس سعی داشتم ادبیات ایتالیا را بررسی کنم؛ آنچنانکه معادلیابیها در این کتاب بنا بر سنت دیرینهی ادبیات فارسی شکل گرفته است.
وی افزود: پیش از هرچیز مهمترین وجهی که در این کتاب دیده میشود، فن ترجمهی منظوم است؛ این فن طرفداران و مخالفان بسیاری دارد؛ از دید بسیاری نکوهیده است و از دید جمعی پسندیده. این نوع ترجمه پیش از هرچیز احتیاج به توانایی فنی دارد و صلابت گفتار و استواری سخن؛ یعنی آن که به این حوزه وارد میشود اگر کوچکترین سستی در کلام زبان مقصد در گفتار او راه یابد هرگز نمیتواند ترجمهای تمامعیار و استوار و بهآیین از آنچه در زبان مبدا یافت میشود، ارائه کند. در این مورد خاص زبان مبدا یکی از دیرسالترین زبانها اروپایی است و ترجمهی منظوم بنا بر سنت کهن شعر فارسی صورت گرفته است.
بصیری شکل مواجهه و آشنایی خود با ترجمهی منظوم و نیز چگونگی علاقهمندیاش به این حوزه را شرح داد و از آنپس اظهار داشت: بر اساس توانی که در شناخت اوزان داشتم و نیز احاطهای که بر سخن تازیگویان و پارسیگویان داشتم، در دوران دانشجویی سلسلهیادداشتهایی را دربارهی ادبیات روم (به سرعت فروع و اصول آن را آموخته بودم) فراهم آوردم و سپس این کتاب را دربارهی ادبیات روم تالیف کردم؛ در کتاب میراث روم، ادبیات رومی از ۲۷۰ سال پیش از میلاد مسیح تا قرن شانزدهم میلادی لحاظ شده است. از آنجاکه ادبیات رومی بسیار مفصل است و نگارش تاریخ آن بسیار حجیم خواهد شد و از حوزهی تالیفات ساده فراتر خواهد رفت، من بر شعر فاخر و فخیم این ادوار متمرکز شدم، مگر در دورهای که شعر چندان فاخری در دست نبود، بهویژه دورههای اولیه که اساس گفتار سخنوران بر نثر بوده است.
وی ادامه داد: در روند گردآوری یادداشتها مشابهتهایی میان فرهنگ و اندیشهی ایران و روم دیده شد؛ من سعی داشتم از دید یک ایرانی چیرهدست در حوزهی ادب فارسی، مشهابتها را بر پایهی استشهادگرایی بیان کنم. بحث بنیادینی که در این کتاب لحاظ شده است، چهرهی معشوق است؛ در گام نخست این مفهوم در این دو فرهنگ ادبی دیرسال، کاملا با یکدیگر متفاوت است؛ از آنرو که در سنت شعری رومیایی و رمانس و ایتالیایی زنانی که در اجتماع بودهاند و بهعنوان معشوق معرفی شدهاند، خصایل و ویژگیهای مردانه را بر خود دارند و حمل میکنند؛ این بر خلاف سنت ادبیات پارسی است که در آن مردهایی که در اجتماع دیده میشوند و بیشتر حضور دارند، سنتها و خصایل زنانه را بر خود حمل میکنند (یعنی توصیف زنانه از مرد و توصیف مردانه از زن). این چالش بزرگ، بیان وجه معشوق و صورتی است که شاعران از عنصر دوستداشتهی خود در این شعرها ارائه دادهاند.
بصیری ضمن ارائهی مصادیقی از رویکردهای یاددشده، تاکید کرد: برخورد ویژگیها در دو فرهنگ شعری سبب میشود که مترجم ناچار شود خصایل معشوق را از زبانی به زبان دیگر بکشاند و فضاسازی فرهنگی و بومیسازی در شعر ایجاد کند. چیزهایی که در نثر نوشته شدهاند کمتر از این پیچیدگی برخوردارند. این کتاب در گام نخست بر پیدایش تمدن رومی تاکید دارد؛ اینکه چطور شهری کوچک یا روستایی که در ناحیهای از جهان شکل گرفته بود، رفتهرفته به شاهنشاهی بزرگی بدل شد که دربرابر شاهنشاهی ایران ایستاد و جنگهای بزرگی را صورت داد. در اینباره، پیشینهی اساطیری روم در کتاب لحاظ شده است؛ از آنپس دین رومی و مذهبی که در روم باستان رایج بوده است، در نظر آورده شده و شباهتها و تفاوتهای آن با دین و مذهب ایرانی بررسی شده است. در گام بعدی اشارات مختصری به دستور زبان لاتین شده است؛ از آنجا که در هیچیک از دانشگاههای ایرانی این زبان تدریس نمیشود، لازم و بایسته بود که برای اولینبار به آن اشاره شود.
وی افزود: در بخشهای بعدی نویسندگان کهنتر رومی مطرح شدهاند؛ همچنین نمونههایی از امثال و حکم رومی ارائه شده است که دانستن آن برای پژوهندگان زبانهای رمانس و حتا زبان انگلیسی و حوزهی ژرمانیک بایسته است؛ از آن حیث که استشهاد به آن ضربالمثلها در هر کتاب کوچک و بزرگ و حتا روزنامههای غربی، دیده میشود. در گام بعدی بحث ختم شده است به سخنور بزرگ رومی، ویرژیل و کتاب او انهاید. بخش دیگر میپردازد به ادبیات ایتالیا پس از انحطاط زبان لاتینی؛ این زبان از دورهای به بعد به زبانی مرده تبدیل شده است که تنها در متون مکتوب به حیات خود داده است و در ذهن و زبان مردم دیگر اثری از آن برجا نیست. این زبان میراث ادبی خود را به حوزهی فرهنگ رمانس و زبان عامیانهی ایتالیک منتقل کرده است؛ این امر موجب شده است، بدون بررسی پیشینهی لاتین، تحقیق در زبانهای ابتدایی دورهی رمانس عمقی نیابد؛ هرگونه پژوهشی فارغ از دانستن جزئیات و کلیات دوران انحطاط زبان لاتین در حوزهی آغازین دورهی رمانس، بیمعنا خواهد بود؛ بنابراین مقدمات این اثر بنا بر این بایستگی شکل گرفته است. در حوزهی ادبیات ایتالیا بیشتر سخنسرایانی را در نظر آوردهام که بیشتر در حوزهی شعر مشغول بودهاند؛ آنها در حوزهی زبانی نوپا که به گونهای در برابر ادبیات دیرسال و استوار لاتین قد علم کرده بود، به سخنسرایی پرداختهاند.
بصیری در انتها بخشهای از کتاب را بهعنوان نمونهی کار خود خواند.
- انتقادهایی از خود
جلیلی شرح برخی ویژگیها دربارهی کتاب و کوششهای مولف را ضروری دانست؛ وی در اینباره گفت: در اولین جلسهی یکی از سالهای تحصیلی گذشته که روی ترجمهی ایتالیایی نهجالبلاغه کار میکردیم بحثی دربارهی یک عبارت عربی پیش آمد؛ دانشجویان گفتند بصیری عربی میداند. این اولین آشنایی من با او بود و غالبا بعد از کلاس دقایقی با هم صحبت میکردیم. در یکی از جلسات یاد مقالهای در مجلهی آینده افتادم که در آن از حضور برخی واژههای یونانی در شعر مولانا سخن رفته بود. میدانستم که اگر این نکته را به بصیری بگویم، برایش بسیار جالب خواهد بود؛ پس گفتم چنین چیزی را دیدهام و دفعهی دیگر مجله را برای شما میآورم؛ او از این مطلب بسیار استقبال کرد و خود به شروع به خواندن غزلی از مولانا کرد که مشحون از لغات یونان بود. به خودم گفتم، او کجا و من کجا. با گذشت زمان در هر جلسهی درس به اطلاعات دقیق و انبوه وی در زمینههای مختلف زبانی و ادبی بیشتر پی میبردم و کوشایی و عشق او به تحقیق را بیشتر درک میکردم؛ فقط نگران بودم که تحسینهای من موجب خودشیفگیاش نشود.
وی پس از ذکر نمونههای دیگری از شکل رویارویی مولف با ادبیات کهن فارسی و ایتالیایی (ضمن یادآوری برخی خاطرات) افزود: مترجم خود دربارهی این کتاب نکتههایی انتقادی دارد که در واقع انتقاد از خودش است. یکی اینکه متون ایتالیایی چاپشده در این اثر تماموکمال ترجمه نشده و بخشهای سنگین این آثار را برای اهل تحقیق و دانشجویانی که با ادبیات ایتالیایی و پیچوتاب تاریخ آن سروکار دارند، باز گذاشته است؛ دوم اینکه برخی نکات را در ردیف واضحات شمرده و از پیگیری جزئیات آن صرف نظر کرده است؛ سوم اینکه برای جلوگیری از سنگینشدن و پیچیدگی متن کتاب در جاهایی به ایجاز و گزیدهگویی پرداخته است؛ چهارم اینکه نمونههای بسیار زیادی از آثار ادب فارسی برای مقایسهی اشعار و ایضاح مطالب در شعر و نثر ایتالیایی آورده است.
وی تاکید کرد: نکتهی دیگری که باعث آزار نویسنده شده است، سهویاتی است که در چاپ این اثر پیش آمده است. سرآخر نکتهای که بیش از همه در نظر مولف جلوه میکند، یکدستنبودن متن کتاب از ابتدا تا انتهاست؛ علت آن این است که بصیری این اثر را در زمانی بسیار دراز به تدریج تهیه و تنظیم کرده است؛ این امر باعث شده است نوشتهها از هر جهت یکدست نباشند. من باید این را هم اضافه کنم، که بصیری توان فوقالعادهای در استفاده از جملات پیچیده دارد؛ این حتما به خاطر هوش سرشار اوست.
وی در انتها بخشهایی از ترجمهی بصیری از کمدی الهی را خواند.
- پلی میان دو مقطع تاریخی
رمضانکیایی نیز در ابتدای سخنان خود بر ویژگیهای کار مولف تاکید کرد و از آنپس در شرح نکاتی دربارهی کتاب اظهار داشت: این اثر به دو بخش تقسیم شده است و من بر بخش اول آن تمرکز خواهم کرد. یکی از اساسیترین مشکلات موجود در آموزش ادبیات ایتالیایی در دانشگاه، پیشینهی فرهنگی آن است؛ چراکه دانشجو این فرض را در نظر نمیآورد که بنمایههای ادبیات ایتالیا فرهنگ لاتین است و تا دانشی اجمالی دربارهی آن نیابد فهم ادبیات پس از دانته دشوار خواهد بود. اکثر تاریخهای ادبیات، ادبیات ایتالیا را به دو دوره تقسیم کردهاند؛ در این تقسیمبندی ادوار پیش از قرن سیزدهم با جزئیات و به دقت طرح نشده است؛ اما پس از آن دقیقا قرنبهقرن بیان شده است. از اینروی در ادبیات پیش از قرن سیزدهم بحث لاتینیزم مطرح شده است؛ حال آنکه بنمایههای فرهنگ لاتینی همچنان در ادبیات پس از قرن سیزدهم وجود دارد.
وی پس از ذکر مثالهایی در تایید معنای یادشده افزود: در بهرهی اول کتاب میراث روم بر رفع این مشکل تاکید شده است؛ دانشجویان با خواندن آن میتوانند با ادبیات پس از قرن سیزدهم ارتباط برقرار کنند؛ اگر آنها با لاتینیزم در ادبیات این دوره رویارو شوند، میتوانند ریشههای آن را بیابند. من هیچگاه تمایل ندارم ترجمههای بصیری را بخوانم؛ چراکه پس از آن دیگر نمیتوانم از اصل اثر لذت ببرم. امروزه اگر در پژوهشها و پایاننامهها از واژگان آرکائیک استفاده شود، نویسنده و پژوهشگر مورد نقد قرار میگیرد؛ ایندست واژهها به نوعی مانع پذیرش پایاننامهها میشوند؛ واژههای بهروزتر پذیرفتهترند. اما مولف در حوزهی ادبیات کهن فارسی و نیز لاتین بسیار توانمند است و به خوبی آن را در متون خود به کار میگیرد؛ حال آنکه آنچنانکه گفته شد، امروز این رویکرد را در گسترهی امر پژوهش چندان نمیپذیرند؛ بهويژه اینکه این اثر بهعنوان یک منبع پژوهشی به دانشجویان معرفی شده است.
رمضانکیایی افزود: جز آنچه گفته شد، اطلاعات علمی مندرج در کتاب میراث روم بسیار برجسته است؛ منابعی که مولف در نظر داشته است بسیار مطلوب و کارآمدند. گزیدهگویی (که مورد نقد مولف واقع شده است) به زعم من یکی از ویژگیهای اثر است؛ این رویکرد دریچهای برای پیگیری بیشتر دانشجویان علاقهمند باز میکند؛ اما این اثر (بهویژه در بهرهی اول) توان جذب دانشجو و ایجاد علاقهمندی در او را دارد. نکتهی دیگری نیز حائز اهمیت است؛ اینکه فصل آغازین بدون آمادهسازی ذهنیت خواننده، بلافاصله آغاز شود، در اصول و روش تحقیق امروزی چندان پسندیده نیست؛ از آنجا که این اثر یک اثر پژوهشی است، مطلوبتر است این مساله در چاپهای بعدی لحاظ شود. معمولا در یک اثر پژوهشی که توسط نویسندگان مختلف نوشته نشده است، فصول نمیتوانند کاملا مستقل از یکدیگر باشند؛ از اینروی مطلوبتر است نویسنده در آغاز هر فصل به فصول پیشین اشارهای بکند.
وی به بهرهی دوم کتاب میراث روم اشاره کرد و نکاتی را دربارهی آن برشمرد؛ وی اظهار داشت: گزیدهگوییها در بخش دوم با رویکردی چون بخش اول صورت گرفتهاند؛ حال آنکه مباحث این بخش میتواند گستردهتر باشد؛ چراکه دانشجویان به مباحث گستردهتری دربارهی موضوعات این بخش نیاز دارند. این اثر در کلیت بسیار مفید است، بهویژه برای دانشجویان.