پيادهرو باريك است و خيل عابران زياد و صداي آرام و زيرگوشي دادزنها كه با ظرافت خاصي بار نوشتن پاياننامه را از دوش آدم برميدارند قرار است آنقدر وسوسهبرانگيز باشد كه مشتري را به داخل انتشارات بكشاند. از ميدان انقلاب كه به سمت چهارراه وليعصر( از داخل پيادهروي روبهروي دانشگاه تهران )قدم برميداريد، خيل دستفروشان كتاب و پاياننامهنويسان بيشتر از هر چيزي به چشم ميخورد.
هنوز چند سالي از واگذاري نوشتن پاياننامههاي كارشناسيارشد و دكتري در انقلاب نگذشته كه تازگيها مسئله جديدي به نام سفارش كتاب هم به آن اضافه شدهاست؛ «موضوع كتاب را سفارش بدهيد و كتاب را چاپشده در هر چند نسخهاي كه ميخواهيد تحويل بگيريد.» البته اين را ديگر مثل پاياننامه روي پلاكارد ننوشتهاند و هنوز قبحش به آن اندازه كه روي سردرها نوشته شود نريخته و بايد به كمك دادزنهاي پاياننامه و مقالهنويسي به ناشر برسيد و سفارش بدهيد، اما احتمالا بهزودي و در سالهاي نهچندان دور اين قضيه را هم مانند ديگر سفارشهاي علمي، دانشگاهي و فرهنگي روي سردر انتشاراتيها ميبينيم؛ چيزي كه اين روزها عنوان كتابسازي به آن ميدهند.
- تاليف كتاب؛ به نام مولف، به كام مشتري
دادزن پاياننامه وقتي سفارش كتاب را ميشنود اول جا ميخورد. موضوع آنقدر جديد و داغ است كه هنوز گوشاش با اين نوع سفارش آشنا نشده. راه انتشارات را در پيش ميگيرد و خوشحال از اينكه مشتري پيگيري پيدا كرده، در اتاق ناشر را در طبقه دوم ساختماني كثيف و شلوغ باز ميكند و خودي به ناشر نشان ميدهد و با غرور از كاربلدياش، مشتري قاپيده از كف انقلاب را به درون اتاق ناشر هدايت ميكند. ناشر هم با رويي گشاده مشتري را تحويل ميگيرد.
بعضي از ناشران خود را در برابر كلمه «تاليف كتاب» خونسرد و راحت نشان ميدهند آنقدر كه مشتري فكر نكند دارند كاري غيرقانوني انجام ميدهند. بعضيهايشان هم جا ميخورند از اينكه مشتري به اين راحتي حرف از تاليف كتاب ميزند. روال كار به اين صورت است كه مشتري سفارش نوشتن و چاپ كتاب را به ناشر ميدهد، ناشر از مولفش ميخواهد كتاب را با موضوع خاصي كه توسط مشتري تعيين ميشود بنويسد و بعد از ويرايش نهايي، كتاب به اسم سفارشدهنده كه هيچ دخالتي در نوشتن كتاب نداشته، چاپ ميشود.
اين نوع كتابسازي در ادامه پاياننامهسازيهاي دانشگاهي شكل گرفتهاست. حتي قرار نيست كتابي كه براي مشتري مينويسند برگرفته از پاياننامه باشد و ميتواند موضوعي جداگانه و مستقل داشته باشد. حتي ميتواند موضوعي فارغ از موضوعات علمي و دانشگاهي داشته باشد؛ موضوعاتي چون داستان و شعر.
- استاد براي دانشجو مينويسد
يكي از مديران انتشارات از گروهي مولف سخن ميگويد كه پشت پرده اين جريان مشغول به كارند؛ مولفاني كه در واقع اغلب استاد دانشگاه يا دانشجوي دكترياند. همان استاداني كه دانشجويان براي نوشتن پاياننامه يا مقالههاي دانشگاهيشان آنها را بهعنوان استاد راهنما يا مشاور انتخاب ميكنند و در نهايت پاياننامه را با وعده اينكه هيچ كپيكارياي در آن نشده و ابدا رنگ ناشران انقلاب را بهخود نديدهاست، به استاد ميدهند. يكي از ناشران با اشاره به اين نكته خاطره جالبي از اين تقابلها تعريف ميكند؛
«البته ما حواسمان به اين مسئله هست كه اين اتفاقات نيفتد و استاد، پاياننامه دانشجويش را ننويسد بهخاطر همين مسئله سعي ميكنيم سفارشها را به افرادي بدهيم كه مطمئن هستيم به هم ربطي ندارند و همديگر را نميشناسند؛ مثلا سفارش دانشجوي تهراني را به مولف شهرستاني ميدهيم اما اين اتفاق براي ما هم افتاده؛ يكي از استاداني كه جزو مولفانمان است و برايمان پاياننامه و كتاب و مقاله مينويسد، وقتي اسم و مشخصات و موضوع يكي از مشتريان را برايش فرستادم، خنديد و گفت اين دانشجوي من است كه قرار بود اين موضوع را با خودم براي پاياننامهاش كار كند.»
ناشر انتشارات خيابان انقلاب اين موضوع را با خنده تعريف ميكند و هيچ نگرانياي بابت چرخهغلطي كه ايجاد كرده ندارد. انگار كه اين روند و سيكل بيعيبترين سيكلي است كه سيستم دانشگاهي و نشر كتاب يك جامعه ميتواند به خود ببيند. او ميگويد: «اگر بخواهيد كتابي با موضوعي كه بين رشتهاي است تاليف كنيد، كار سختتر است. يعني بايد هر قسمت كار را به يك متخصص داد؛ مثلا اگر موضوع شما مابين رشتههاي جامعهشناسي، علومسياسي و حقوق باشد بايد هر قسمتي را به يك كارشناس داد و از آنها كار جداگانه خواست تا كتاب قابل دفاع و محكمهپسند باشد. اينطوري كارتان ظرافتهاي لازم را خواهد داشت. البته همه اينها بستگي به خودتان دارد .
اگر نخواهيد خيلي هزينه كنيد همه را به يك نفر ميسپاريم و او با اطلاعات عمومياي كه دارد يا جستوجويي كه در اينترنت ميكند قسمتهايي كه در حيطه تخصصياش نيست را هم مينويسد. وزين و كاملبودن كتابتان كاملا بهخودتان بستگي دارد؛ در واقع هرچه بيشتر پول بدهيد بيشتر آش ميخوريد».
- 2ميليون تومان براي تاليف كتاب
هزينه نوشتن و چاپ كتاب نزديك به پاياننامه است؛ موضوع را به مولف ارجاع ميدهند، مولف با بررسي سرفصلهايي كه مشتري ميخواهد، انتخاب ميكند كه بايد تجميعي بنويسد يا از كتابهاي مرجع هم استفاده كند. در نهايت كتاب را آماده ميكند و بعد از ويرايش نهايي بهنظر مشتري ميرسد و بعد از تأييد او به پروسه چاپ وارد ميشود. هزينههايي كه در اين ميان برآورد شده از 2ميليون تومان تا نزديك ۴ ميليون تومان در نوسان است.
ناشر طبقه دوم ساختماني در خيابان انقلاب ميگويد: «ما براي پاياننامه ۲ ميليون تومان ميگيريم. كتاب هم با احتساب اينكه ۱۰ جلد چاپ ميكنيم، چيزي حدود همان پاياننامه ميشود. البته ريزهكاريهايي دارد كه هنگام نوشتن قرارداد بايد آنها را درنظر گرفت و ممكن است قيمت تغيير كند. تاليف كتاب به تنهايي يكميليون تومان هزينه دارد. بقيه يك ميليون ديگر هم صرف گرفتن مجوز و چاپ ۱۰نسخهاي آن است.»
سفارشگيرنده ديگري در خيابان دوازده فروردين كه واسطهاي است؛ بين مشتري و ناشر، از چاپ ۲۰جلدي حرف ميزند. پسر جواني است كه همراه با ديگر همكارانش در دفتري كوچك نشستهاند. شبيه دفاتر مشاور املاك ميماند. هزينههايي كه او از تاليف و چاپ كتاب ميگويد كمي متفاوت است؛ «براساس قراردادي كه با مشتري مينويسيم، ۵۰۰ هزار تومان را هنگام قرارداد ميگيريم كه در واقع بيعانه كار است. وقتي كتاب آماده شد يكسوم ديگر يعني ۵۰۰ هزار تومان ديگر را ميگيريم و آخرين قسمت پول را بعد از گرفتن مجوز كه كتاب آماده چاپ شد ميگيريم. كل نوشتن و چاپ كتاب براي شما يكونيم ميليون تومان تمام ميشود.»
او از پروسهاي 2ماه و نيمه سخن ميگويد؛ «نوشتن متن يكماه طول ميكشد، يكماه و خردهاي هم گرفتن مجوز و چاپ كتاب طول ميكشد، در مجموع بعد از 2ماه و نيم كار آماده است. يكميليون تومان از اين پول را براي تاليف كتاب، آن هم در اندازه ۱۵۰ صفحه ميگيريم. ترجمه هم همين نرخ را دارد. اما تعداد نسخههاي چاپشده بيشتر از ۲۰نسخه نيست چون قرار نيست به بازار برود. اصلا اين كتابها فروشي هم ندارند، بازار كتاب هم خراب است بايد ۵۰۰ جلد به بالا باشد كه فروخته شود آن هم با نويسندهاي معروف.» اينجا، در اين دفتر واسطهگري هم بعضي از اعضاي تيم مولفان را استادان دانشگاه تشكيل ميدهند، استاداني كه نوشتن كتاب براي ديگران، شغل دومشان است.
اما گرانفروشترين ناشر در اين بين، ناشري است كه دفترش طبقه بالاي ساختماني قرار دارد كه داد زنها جلوي آن ايستادهاند و بعد از كلي پرسوجو درباره اينكه چرا كسي بايد كتاب به ديگران سفارش دهد، قيمتي چند پله بالاتر از ديگران ميدهد؛ «5/3 ميليون تومان براي نوشتن ۱۵۰ صفحه كتاب در 2ماه.» آقاي ناشر كه در ابتداي قرار با تماس با يكي از دوستانش، پرس و جويي هم از روند اين كار ميكند، قيمت نهايي را براي هر صفحه تاليف، ۱۵هزار تومان اعلام ميكند.
حق نشر ناشر، شابك و مجوز را ۵۰۰هزار تومان تا يك ميليون اعلام ميكند و هزينه چاپ را جلدي ۶ هزار تومان كه با احتساب ۵۰ جلد، ميشود ۳۰۰ هزار تومان.در اين ميان بايد قراردادي با ناشران نوشته شود كه بيشتر آنان ۵۰ درصد هزينه را اول ميگيرند. ناشر گرانفروش هم با تأكيد بر اينكه در اين بازار بايد مراقب كلاهبرداران بود، ميگويد: «سعي كنيد هرجا كه ميرويد حتما طرف حسابتان ناشر باشد، افرادي پيدا ميشوند كه انتشارات ندارند و بهراحتي با گرفتن بيعانه سرتان را كلاه ميگذارند، پول ميدهيد و كتابي تحويل نميگيريد يا كتابي بهتان ميدهند كه به درد نميخورد.»
- نشر كتاب؛ باقيات الصالحات
سايتهاي بعضي ناشران براي جذب مشتري كتاب، تبليغات جالبي گذاشتهاند.آنها چاپ كتاب را برابر با تقويت رزومه پژوهشي جهت مصاحبه دكتري تخصصي، ارتقاي مرتبه علمي و ترفيع استادان دانشگاهها، افزايش امتياز علمي پژوهشي در مصاحبه دكتري تخصصي، اخذ ۲ نمره دفاع پاياننامه كارشناسيارشد، ارتقاي جايگاه سازماني در بين همكاران سازمان و مهمترين اثر فرهنگي پژوهشي ماندگار شما در بين عامه مردم و باقيات الصالحات ميدانند.
يكي از اين سايتها براي ترغيب بيشتر مشتري نوشته: با چاپ يك كتاب ميتوانيد از ۱۵ امتياز پژوهشي در مصاحبه دكتري، ۲نمره در پاياننامه، عضويت در باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان بهرهمند شويد. همچنين با چاپ دوكتاب ميتوانيد از بيمه تأمين اجتماعي، عضويت در اهل قلم و ۲۵۰ هزار تومان بن كتاب رايگان بهرهمند شويد. مدير يكي از اين سايتها درخصوص سفارش تاليف كتاب ميگويد: «اگر كتاب را براي دكتري ميخواهيد كه به زبان فارسي برايتان مينويسيم، اگر هم براي پذيرش دانشگاههاي خارج از كشور ميخواهيد كه فقط كافي است شناسنامه كتاب را برايتان ترجمه كنيم. براي تاليف فارسي بايد بين ۱۰۰ تا ۱۵۰ صفحه ميانگين بنويسيد تا قابلقبول باشد.
اگر كتاب آماده چاپ بخواهيد داريم، اگر از صفر بايد نوشته شود هم ميتوانيم انجام دهيم. هزينه تاليف كتاب از يكميليون تومان به بالاست كه بنا به تشخيص مولف، قيمت ميدهيم. اما كار معمول همان 1.5 تا نهايتا 2ميليون تومان ميشود. هم ميتوانيد حضوري قرارداد بنويسيم هم اينكه غيرحضوري همهچيز را برايتان بفرستيم و امضا كنيد تا كار شروع شود.» اين مدير سايت انتشارات در ادامه ميگويد: «عمده مطالب تاليف، گردآوري شدهاست.
كمتر پيش ميآيد به قلم خود مولف باشد، بعضي اوقات هم ترجمه ميكنند. ۵۰ درصد مبلغ را پيشپرداخت ميكنيد، مابقي را هم وقتي كتاب آماده شد پرداخت ميكنيد. عمده كارهاي ما دانشگاهي است، اما كار غيردانشگاهي هم انجام ميدهيم. يك دپارتمان تخصصي كتاب كودك هم داريم كه اگر بخواهيد همكارانم ميتوانند در زمينه تاليف كتاب كودك هم كمك كنند».
البته همه سايتها و ناشران هم در برابر پيشنهاد تاليف كتاب سست نميشوند و بعضيها هم مقاومت ميكنند و اين كار را در شأن خود و انتشاراتشان نميدانند. مدير يكي از نشرها بهصراحت ميگويد: «ما كتابي را چاپ ميكنيم كه خودتان نوشته باشيد نه اينكه ما بنويسيم و به نام شما چاپ شود». ناشر ديگري هم در انقلاب ميگويد: «كار ما نوشتن كتاب براي شما نيست، كار ما چاپ كتاب شماست».
برخي از ناشران هم چند كتاب آماده چاپ دارند كه به مشتريان بفروشند. يكي از اين مديران انتشارات ميگويد: «چند كتاب آماده داريم، اگر به كارتان ميآيد به اسم خودتان چاپ ميكنيم. موضوعاتي چون داستان، شعر و ترجمه آماده هم داريم. حتي رمان عاشقانهاي هم داريم به اسم عشق ابدي كه رماني ۳۰۰ صفحهاي است و در دست ويراستاري است و بايد با مولف صحبت كنم ببينم چند ميفروشد. اما موضوعات دانشگاهي را بايد ببينم چه چيزي ميخواهيد تا براساس آن در ليستم جستوجو كنم اگر نداشتيم برايتان بنويسيم. در واقع كار ما حمايت از مولفان است».
- ترجمه راحتترين كار است
در كنار كتابسازيها اين روزها ترجمهسازيها هم در بازار نشر بسيار شده است. يكي از ناشران به ترجمه كتاب به نام افراد اشاره ميكند و ميگويد: «ترجمه هيچ مشكلي ندارد، همين كتاب قورباغهات را قورت بده تا حالا ۵۰مترجم مختلف داشته، شما هم ميتوانيد به نام مترجم روي كتاب بياييد. اما اگر ميخواهيد از ترجمهاش مطمئن باشيد كه كپي از مترجم ديگري نيست بايد به دارالترجمه برويد و بگوييد ميخواهيد كتابش كنيد. اما در مجموع كار نوشتن كتاب قانوني نيست، به همين دليل كار اصلي ما اين نيست».
يكي ديگر از ناشران خيابان انقلاب هم ميگويد: «ترجمه راحتترين كار است. برايتان رزومه ميشود،هم ميتوانيد در مقاطع بالاتر چون دكتري از آن استفاده كنيد و هم اينكه راحت ميشود انجام داد. اما نرخ ترجمه متفاوت است. اول اينكه بايد كتاب را از جايي مثل آمازون بخريد كه كار خريدش را ما ميتوانيم برايتان انجام دهيم، قدم بعدي محاسبه كلماتي است كه بايد ترجمه شوند. ما به ازاي هر ۲۵۰ لغت، ۵ هزار و ۵۰۰ تومان ميگيريم. در واقع هر ۲۵۰ لغت ميشود يك صفحه. اگر مثلا كتاب شما ۴۰۰ صفحه باشد، چيزي حدود ۲ ميليون و ۲۰۰ هزار تومان تمام ميشود كه فقط هزينه ترجمه است و مابقي چاپ و مجوز هزينههاي خودش را دارد».
- اسم اينها ناشر نيست
رئيس اتحاديه ناشران در باب سفارش تاليف كتاب معتقد است: «اصطلاحي كه براي اين افراد استفاده ميشود خدمات نشر است. نشر كاري خلاقه است، يعني ناشر بايد استعداد را كشف كند و زمينههاي ديده شدن مولف و اثرش را فراهم كند؛ اين اسمش ناشر است. اينهايي كه اين كار را ميكنند ناشر نيستند در واقع دارند خدمات نشر انجام ميدهند». محمود آموزگار در اين خصوص به همشهري ميگويد: «از اين آگهيها همهمان ديدهايم كه چاپ پاياننامه حتي در يك نسخه با شابك يا خاطرات شما را چاپ ميكنيم با كمترين هزينه. از اين آگهيهاي مسخره كم نيستند.
در همان راسته انقلاب كه برويد به در و ديوار زدهاند. اين ناشي از اين است كه نظارت درست و حسابي وجود ندارد، محدوديتهايي كه در ارتباط با اتحاديه ناشران ايجاد شده بود باعث شد كساني كه ميخواهند پروانه نشر بگيرند، با اتكا به مجوزي كه از وزارت ارشاد بود، فعاليت كنند. وقتي ۱۴ هزار و ۷۰۰ پروانه نشر صادر ميشود و بنا بر آمار خانه كتاب ۴ تا ۵ هزار ناشر فقط حداقل در سال يك كتاب چاپ ميكنند، معنياش اين است كه حداقل ۱۰ هزار ناشر يك كتاب هم چاپ نميكنند».
آموزگار در ادامه ميگويد: «كنار اين قضيه چيزي كه بيشتر مطرح بود، كتابسازي بود؛ اينكه عدهاي كارشان است كه اسم مولف را عوض ميكنند، مقالات را از ديگران جمع ميكنند و به نام كسي ديگر منتشر ميكنند. 2سال پيش كه با آقاي مسجد جامعي در تهرانگرديهايي كه ميرفتند، همراه شدم، در خيابان انقلاب به يكي از همين كساني كه تبليغ پاياننامه ميكنند برخورديم. آقاي مسجد جامعي از او پرسيد كه نرخ پاياننامه نوشتن چقدر است؟ او پرسيد چه رشتهاي؟ و ايشان گفت شهرسازي مقطع دكتري. گفت بايد از دفتر بپرسم. بعد از دفتر پيغام آورد كه تشريف بياوريد يك چاي مهمان ما باشيد. نگران قيمت هم نباشيد، بعضي مسئولين كشور مشتريهاي ما هستند».
- ارشاد، فقط پروانه ميدهد؛ نظارت نميكند
به گفته آموزگار، يكي از دلايل اين مسئله، صدور پروانه بيرويه نشر از سوي ارشاد، نظارت نداشتن بر نحوه عملكرد اينها و برخورد مقتضي با آنهاست. سيستم نظام آموزش عالي ما هم سيستم مدركمحور است و طبيعي است كه اين افراد هم پروانهاي دستشان است و به اقتضاي نياز بازار، مشتري را پاسخگو هستند. حتما براي اين كار هم مشتري دارند. كساني هستند كه با روشهاي غيرمتعارف وارد دانشگاه شدهاند و حالا از عهده تحصيل و پاياننامه برنميآيند و كارشان به اينجا ميرسد.
او در ادامه با اشاره به نقل قولي از يكي از نويسندگان معاصر ميگويد: «قصهاي برايتان بگويم به نقل از مرحوم نادرپور كه مربوط به دهه ۳۰ شمسي است. نويسندهاي داستاني مينويسد و آن را پيش يكي از ناشران سنتي وقت ميبرد تا چاپ كند. او داستان را كه ميبيند، ميگويد اين كتاب را نميخرند، الان بازار «اشتفن تسوايك» نويسنده آلماني خيلي داغ است، برو يك كتاب از او ترجمه كن. آقاي نويسنده هم ميرود اسامي داستان را به آلماني تغيير ميدهد، اسم نويسنده را هم ميگذارد اشتفن تسوايك، اسم كتاب را هم عوض ميكند، اسم خودش را بهعنوان مترجم ميزند و ناشر، كتابش را چاپ ميكند. آن موقع به طنز ميگفتند تسوايك در ايران يك كتاب بيشتر نوشته است.
در واقع كاري كه داريم ميكنيم اين است كه سعي ميكنيم در مرحله صدور پروانه نشر دخالتي داشته باشيم. در قانون اهداف و وظايف وزارت ارشاد كه سال ۶۶ تصويب شده، مسئوليت صدور پروانه نشر را بهعهده وزارت فرهنگ و ارشاد گذاشته و اين باعث ميشود پروانه نشر از سازوكار حرفهاي تبديل به امتياز شود. شخصي به من گفت كه من يك پروانه نشر دارم، بهنظر تو با آنچه كنم؟ گفتم: پروانهات را ببينم. از كيفش كه درآورد، ديدم 15، 10 تا پروانه دارد، يكي اش هم پروانه نشر است. اين نبايد امتياز باشد. وقتي اقتصاد نشر يك اقتصاد گلخانهاي متكي بر يارانه و سوبسيد باشد، طبيعي است كه به سمت امتياز گرايش پيدا ميكند و از فعاليت حرفهاي فاصله ميگيرد كه بايد با آن برخورد شود».
آموزگار از محدودبودن اختيارات اتحاديه درخصوص برخورد با اين ناشران ميگويد: «ما اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهرانيم و تنها فعاليت كسبي را مديريت ميكنيم و در محتوا نميتوانيم كاري كنيم. يكي براي يك نفر ديگر داستان مينويسد، هر دو هم از كاري كه ميكنند راضياند. پيگيري اين مسئله برميگردد به وظايف وزارت ارشاد كه مسئول صدور پروانه است. او بايد نظارت را هم نگاه كند. اتحاديه فقط در مسائل صنفي وارد ميشود، آنجا كه مشتري يا ارباب رجوع با صنف برخورد دارد، مطابق قانون مقررات نظام صنفي كه قانون كاملي هم نيست، بيشتر موضوع گرانفروشي و جنس بددادن به مشتري و اين چيزها را شامل ميشود. در اين خصوص ما نميتوانيم كاري كنيم، حتي اگر بحث فريب مخاطب هم در ميان باشد، بايد اثبات حقوقي شود. چون اتحاديه دخالتي در صدور پروانه نشر ندارد، دخالتي هم در اين مورد نميتواند داشته باشد».
به اعتقاد او حضور يكي از اعضاي اتحاديه نشر در كميته پروانه نشر در اين موضوع كفايت نميكند. كل اين روند بايد دست بخش خصوصي باشد و اقتصاد متكي بهخود و تشكيلات صنفي مربوطه بايد تصميمگيرنده باشند. وقتي دست دولت ميافتد اين عواقب را هم دارد. دليل ندارد پروانه نشر را ارشاد بدهد، مشخص است كه در اتحاديه به حرفهايگري بيشتر بها داده ميشود. اينكه فرد چقدركننده كار است را من ميتوانم با چند سؤال از متقاضي پروانه بفهمم.
اما وقتي طرف با يك ليسانس و حتي بدون ليسانس با گذراندن دورهاي كوتاه پروانه را ميگيرد، ديگر انتظاري از اتحاديه نميتوان داشت. پروانه نشر داشتن، مزايايي دارد كه براي افراد ترغيبكننده است. ناشران كاربري فرهنگي دارند. ناشري را ميشناسم كه زير تابلوي نشر صرافي ميكند و سكه ميفروشد؛ زير تابلوي نشر شركت حملونقل دارد. آنها از معافيت مالياتي هم استفاده ميكنند. متأسفانه دوغ و دوشاب قاطي شده.