به گزارش روابط عمومی انجمن موسیقی ایران، بابک راحتی، نوازنده و مدرس تار و سهتار به مناسبت درگذشت فرامرز شکرخواه یادداشتی در مورد زندگی هنری و شخصیت او نوشت که در ذیل میخوانید:
فرامرز شکرخواه در سال ۱۳۴۰ در مشهد به دنیا آمد. وی از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۰ نزد شاپور هدایتی و با ساز سهتار به فراگیری مستمر موسیقی دستگاهی ایران پرداخت، آموزشی که مشخصاً مبتنی بر ردیف و ضربیهای کلاسیک موسیقی ایرانی بود و بهنوعی نمایندهی نگرش و مکتب آموزشی شاگردان نورعلیخان برومند و علیاکبرخان شهنازی در خراسان (مشهد) بوده است.
او، همزمان با دورهی آموزشش، سالها در کلاس استاد و دوست دیرینش شاپور هدایتی، در سمت خلیفهی کلاس، راهنمای دیگر شاگردان بود؛ همچنین بهطور مستقل فعالیتش را در تدریس موسیقی، نوازندگی و سازسازی دنبال میکرد. نواختن تار و بعدها کمانچه را نیز (نزد علیاکبر شکارچی) آغاز کرد و پی گرفت.
شناخت و درک دقیق او از ردیف و اجزا و اصول این موسیقی، توان انتقال عالی مطالب، صبر، حوصله، جدیت در کنار خلق و خوی آرام و مهربانش از او معلمی کاربلد و موفق ساخته بود و حاصل سالها تدریس جدی او، شاگردان فراوانی است که تربیت کردهاست.
در نوازندگی (بهویژه ساز سهتار)، علاقهمند سبک و سیاق و حال ساز استاد لطفی بود و از سوی دیگر به موسیقی نواحی خراسان گرایشی خاص داشت. این عوامل، درکنار تجربیات و ذوق و احساس شخصی، لحن و بیان خاص و زیبایی به نوازندگیاش بخشیده بود.
پیشینهای که در کار با چوب داشت پیشرفت سریع او را در سازسازی رقم زد. بهلحاظ صنعت ظریفِ سازسازی و، کلیتر از آن، آفریدن هر نوع صنایعدستی چوب، استادى تمامعیار بود. گونههای مختلف از چوبهای خاص مناطق ایران و بعضاً خارج از ایران را بهخوبی میشناخت و مجموعهای چشمگیر از آنها گرد آورده بود. او بسیاری از سازهایش را پیرو سنت قدیم سازسازی دوران قاجار و پیش از آن، با نقوشی زیبا، اصیل و سنجیده و موادی مانند صدف، استخوان، شاخ، چوب عناب و آبنوس در نهایت ظرافت و مهارت میآراست و، جدا از دغدغهی صوت خوش ساز، شیفتهی زیبایی بصری این مواد طبیعی و نقوششان بر پیکر سازها بود. او جز سهتار، تار و کمانچه و گاه دوتار را هم زیبا و اصولی و خوشصدا میساخت. اولین دوتار ساختهی او آنچنان خوشساخت و خوشصدا بود که استاد حاج قربان سلیمانی هر وقت به مشهد میآمد مشتاقانه با آن مینواخت؛ با این حال، عمدهی شهرت شکرخواه در سازسازی مربوط به سهتارهای اوست.
مهم است اشارهای نیز به برخی ویژگیهای شخصیتی و منش اخلاقی این هنرمند ارزنده داشته باشم، در حد شناختی که حاصل بیستوپنج سال رابطهی دوستانه و هنری با اوست.
در جهان ذهنی و زندگی واقعی فرامرز شکرخواه (که بسیار به هم نزدیک بودند) هر موضوع و مقولهای که ماهیتی زیباشناختی، معرفتشناختی، هنری، تاریخی و فرهنگی داشت میتوانست حضور جدی داشته باشد. درواقع، او یک شخصیت فرهنگی و هنری چندبعدی بود. علاوه بر نوازندگی و معلمی موسیقی، سازسازی، و صنعت ظریف کار با چوب، او مجموعهای ارزشمند از سازهای قدیمی و تاریخی ایران را طی سالها جمعآوری و حفظ کرده بود و شناخت وسیعی در این حوزه داشت. در دورهای به پرورش گل میپرداخت و گلخانهای ساخته بود که ساعتها چشم و هوش را مشغول و محظوظ میکرد.
او ظرائف و لطائف جهانش را جدی میگرفت و هوشمندانه، سالم و خالص آن را درک و زندگی میکرد. در کار هنری و حرفهایاش، عاشق، جستجوگر، پرتلاش و صادق بود. آگاهانه وجودش را از هیاهو و فضای اغلب مغشوش بازار حرفهای موسیقی حفظ کرده بود و برای خودش خلوتی داشت، خلوتی که برای هنرمند جدی، مستقل و صاحبفکرِ سازنده ضروری و حیاتی است. در عین حال، با دلی باز و بیدریغ، پذیرای مشتاقان و علاقهمندان فرهنگ و هنر و موسیقی بود. او مهربان، بااخلاق، آدابدان و فروتن بود. همواره لبخندی بر چهره داشت، لبخندى که از شخصیت پخته و رضایت و آرامش درونىاش حکایت میکرد.
فرامرز شکرخواه در ۲۵ مهر ۱۳۹۶، پس از تحمل یک دوره بیماری سرطان، در سن ۵۶سالگی در مشهد درگذشت و بهخاک سپرده شد.
یاد و خاطرهاش زنده و گرامی.