اما تفاوتي كه اين مسئله در كشورهاي غربي با كشور ما دارد در موضوع است؛ در كشورهاي ديگر موضوعاتي ساده و عمومي چون نوشتن زندگينامه و خاطرات را با مولف در ميان ميگذارند و با تعريفكردن آن يا دادن اطلاعاتي در آن خصوص، كتاب را سفارش ميدهند تا برايشان و به اسمشان بنويسند. در نهايت از نويسنده اصلي كتاب هم بهعنوان ويراستار يا مشاور اسمي برده ميشود كه مشخص است او در تنظيم خاطرات و نوشتنشان از زبان فرد مؤثر بوده است. كسي اين نوع نوشتن را نميتواند بهعنوان سابقه علمي خودش جا بزند؛ مثلا آگهي ميدهند كه داستاننويس ميخواهيم يا كسي را ميخواهيم كه برايمان رزومه بنويسد. درواقع همان كار ميرزابنويسها را انجام ميدهند يا همان عريضهنويسهايي كه در قديم جلوي در دادگستري مينشستند و براي مشتريانشان عريضههايي مينوشتند كه مؤثر واقع شود و اغلب هم مؤثر بودند؛ همان كاري كه بعدها تبديل بهكار وكلا شد.
اما در كشور ما، به موضوعات دانشگاهي و علمي وارد ميشوند و سفارش تاليف كتاب ميگيرند. فرد سفارشدهنده موضوعي علمي را كه به رشتهاش مرتبط است به مولف سفارش ميدهد و در نهايت از آن كتاب يا پاياننامه بهعنوان سابقه علمي خودش استفاده ميكند و در شغل و پستي كه دارد ارتقا پيدا ميكند. سفارشدهنده عنوان كار دانشگاهي كه خودش بايد انجام بدهد و بعدها بهعنوان پشتوانه آن درجه علمياي كه ميگيرد، محسوب شود و براساس آن خدمات بيشتري را به جامعه ارائه دهد را سفارش ميدهد تا كسي ديگر برايش بنويسد. كسي كه براي اين افراد پاياننامه مينويسد، سودي غيراز پولي كه از آنها ميگيرد، عايدش نميشود ولي كسي كه آن پاياننامه را ارائه ميدهد، از قبل آن بايد در جامعه خدماتي ارائه كند كه هرچقدر موضوع حساستر باشد، ميزان صدماتي كه به اين طريق به جامعه وارد ميشود، بيشتر است. بعدها ميبينيد كه اين قضيه در جاي ديگر رو ميشود و معلوم ميشود اين تقلب صورت گرفته و اين تقلب به اسم كسي كه آن كار را كرده، تمام نميشود، به اسم سفارشدهنده كه همان دانشجو است، تمام ميشود. نمونهاش را در مقالاتي كه در دانشگاههاي خارج از كشور فرستادهاند ديدهايم كه مشخص شده و تقلب اعلام شدهاست. خسارت اصلي به آبروي خود فرد وارد ميشود و در وهله بعد آبروي نظام آموزشي كشور ميرود و به اعتماد عمومي آسيب ميزنند و در آينده هر دكترياي را ممكن است به همين چشم نگاه كنند.
قطعا اين مسئله، آسيبي است كه نميشود و نبايد بهراحتي از كنارش گذشت. در ايران هم سياستمداراني هستند كه خاطراتشان را مينويسند. جديدترينش چهرهاي است كه پستهاي اينستاگرامياش را نوشته، ناشري هم برايش چاپ كردهاست. بهطور مشخص در كشورهاي غربي اين كار قبيح نيست چون اگر قرار باشد در جايي، تخصصي را ارائه كنيد، تخصصتان را با كتابي كه نوشتيد نميسنجند و چون با آن نميسنجند اهميتي ندارد كه برايش بخواهيد دست به چنين كاري بزنيد. در تحقيق دانشگاهي، نميتوانند اين كار را بكنند، اگر كسي هم كمكتان كند بايد اسمش را بنويسيد و اشاره كنيد به اينكه دادههاي متن را از كجا آوردهايد.
در اين موارد اگر تخلفي به اين آشكاري اتفاق ميافتد، فكر ميكنم بايد جلويش را گرفت. اگر قرار است جلوگيري شود بايد بيايند جلوي اين چيزها را بگيرند تا تخلفي به اين آشكاري نباشد كه در روز روشن بگويند «من پاياننامه مينويسم».