اينكه با موضوعاتي چون بزهكاريهاي اجتماعي برخورد دفعي انجام دهيم، اگر قرار بود مشكلي را حل كند تا امروز حل كرده بود. اگر بنا بر اين بود كه با بگير و ببند مشكلات مرتفع شوند كه بايد تا الان همه چيز گل و بلبل ميشد كه ميدانيم نشده. واقعيت اين است كه اگر شما فلان كارتنخواب را از مقابل چشم شهروندان برداريد و به پاكسازي مثلا پاركها بپردازيد، تنها صورت مسئله را پاك كردهايد.
طبيعي و بديهي است كه نيروي انتظامي بايد به وظايف ذاتي خود توجه داشته باشد، ولي بسياري از مشكلات و بحرانهاي حاد اجتماعي، با برخورد انتظامي و قضايي حل نميشوند بايد دنبال علتها رفت و برخورد با معلولها راه به جايي نميبرد. جواني كه كارتنخواب شده و كنار خيابان افتاده چرا به اين وضعيت افتاده؟ او از چه خانوادهاي آمده؟ در چه بستري رشد كرده و چه عواملي او را با اين وضعيت به كنار خيابان رسانده است؟
تا وقتي بسترهاي ابتلا به اعتياد كه خود سرچشمه انواع و اقسام بزهكاريهاي اجتماعي است، واكاوي نشود، نميتوان به تغيير شرايط اميدوار بود. وقتي «علت» محكم سرجايش هست برخورد با «معلول» چه گرهي از كار فروبسته ما ميگشايد؟ طبق آمارهاي رسمي درصد بسيار زيادي از معتادان پس از گذراندن دوره بازپروري و پاك شدن، دوباره به دامن اعتياد بازميگردند.
يعني با تمام هزينههايي كه براي بازگرداندن افراد دچار اعتياد به جامعه صورت ميگيرد، ما با پديدهاي به نام بازگشت مواجهيم. آنچه شخصا در تحقيقات ميداني به آن رسيدهام، نشان ميدهد موضوع فقط اراده شخصي نيست. هرچند كه انسان درنهايت خود مسئول اعمال خويشتن است، ولي نميتوان نقش و سهم عوامل اجتماعي را ناديده گرفت. اين به مفهوم جبرگرايي و نفي اراده انساني نيست.
واقعيتهاي ملموس به ما ميگويد وقتي بستر ناسالم است، وقتي كانون خانواده متزلزل است، وقتي والدين به مسئوليتهايشان درقبال فرزندان بيتوجهاند، نميشود انتظار خروجي مناسبي را داشت. وقتي يك جوان 17ساله مرتكب جنايت ميشود تازه در كانون توجه جامعه قرار ميگيرد. وقتي بهصورت موردي برخي از اين پروندهها را بررسي ميكنيم متوجه ميشويم كه فرد در دوراني كه نياز به كانون گرم خانواده داشته، در فضايي متشنج كودكياش را پشتسر گذاشته، بهواقع معصوميتش به تباهي كشانده شده، بهخوبي تحصيل نكرده، شخصيتش با انبوهي از مشكلات روحي و رواني شكل گرفته و در همه اين مراحل، حواس هيچ فرد و نهادي به او نبوده.
حالا مجموعهاي از رخدادهاي تلخ، به تراژدي انجاميده و جنايتي رخ داده است درحاليكه صداي اين جنايت بايد سالها پيش شنيده ميشد؛ سالهايي كه مجرم و جنايتكار فعلي، كودك معصومي بود و در معرض انواع آسيبها قرار داشت. اگر جامعه امن ميخواهيم، بايد بسترها را امن كنيم. اگر دنبال كاهش بزهكاريها و بحرانهاي اجتماعي هستيم، سراغ علتها برويم. فراموش نكنيم كه مشكلات پيچيده اجتماعي، يكشبه بهوجود نيامدهاند و براي گذر از رنجها و آسيبها بايد سراغ ريشهها برويم. بسترها را اگر دريابيم گذر از رنجها امكانپذير خواهد بود.
- نويسنده و كارگردان سينما