حالا صد و چندساله شده و خاطرات روزهای تاریخ معاصررا با خود دارد؛ خانهای تاریخی در خیابان «سیتیر» با کاشی شماره ۱2؛ خانه «احمد قوام»، نخستوزيري كه به مرد سياست معروف شده است.
کارهای نخستوزیری با وجود شاه جوان و بازیگوش، همه وقت «قوامالسلطنه» را گرفته بود و برایش سخت بود که بخواهد برای رتق و فتق امور مملکت از مجلس و ارگ سلطنتی دور شود.
پس با همان خطی که فرمان مشروطه را در زمان مظفرالدينشاه قاجار نوشته بود، نامهای به پیشکارش نوشت و از او خواست در یکی از مناطق خوشآبوهوای پایتخت، جاییکه به مجلس و ارگ نزدیک است، زمینی برایش پیدا کند.
پيشكار هم باغی هفت هزار متری پشت علاالدوله پیدا کرد و بنای خانه و دفتر او را در آنجا گذاشتند.
خیابانی که این باغ در آن قرار داشت، از یک سو به پارک اتابک (سفارت روسيه) و از سوی دیگر به خیابان سپه (خيابان امامخميني(ره)) و باغ ملی منتهی میشد و بیمارستان دولتی (بيمارستان سينا) هم در سر آن قرار داشت؛ خیاباني كه با ساخته شدن خانه قوام به اسم او نامگذاری شد و بعدها «سيتير» نام گرفت.
به دستور قوام در این باغ، بنای چند عمارت را گذاشتند که عمارت اصلی با زیربنای يكهزار و 40 متر، دفتر کار قوام به شیوه بسیاری از خانههای قاجاری آن روزگار با تلفیق معماری ایرانی و معماری اروپایی طراحی شد.
این ساختمان، هشت گوشهای بود که با ستونهای کاذب و حوضی سنگی در برابرش، در دو طبقه و یک زیرزمین ساخته شده بود.
طبقه دوم این بنا به سبک معماری روسی به وسیله پلکان چوبی به طبقه اول وصل میشد. در همین خانه بود که او استعفای خود را از نخستوزیری داد و همینجا بود که در زمان پهلوی دوم لقب «اشرف» را همراه حکم نخستوزیری چندبارهاش در دوران پرآشوب بعد از دولت «علي سهیلی» دریافت کرد.
همینجا بود که او نطق معروفش را با جمله «کشتیبان را سیاست دیگری آمد» براي ۲۵ تیر ۱۳۳۰ نوشت؛ نطقي كه باعث شد کشتی این کشتیبان پنج روز بعدش به گل بنشيند و او تا دو سال بعد یعنی ۲۸ تیر ۱۳۳۴ در همین خانه با تنها پسرش «حسین» که در سن ۶۰ سالگی او به دنيا آمده بود، روزگار بگذراند.
با مرگ احمد قوام، نگهداری این خانه برای بازماندگان او سخت شد و خانه را به سفارت مصر فروختند تا به کنسولگری این کشور تبدیل شود.
سفیر مصر در نخستین روزهای حضورش در خانه قوام، دستور داد بخشی از گچبریهای طبقه اول و زیرزمین آن را تغییر دهند و اُرسیهایش را با پنجرههای روسی دوجداره عوض کنند.
با تیره شدن روابط بین ایران و مصر در دوره «عبدالناصر»، این سفارتخانه تعطیل و مدت کوتاهی به سفارت افغانستان تحویل داده شد و درنهایت این بنا توسط بانک بازرگانی خریداری شد.
درسال ۱۳۵۵ قرار شد موزهای برای آبگینهها و سفالینههای تاریخی ساخته شود و این خانه که کمکم به متروکه تبديل ميشد، با توجه به آینهکاریها و معماریش، انتخاب شد.
درسالهای ۵۶ و ۵۷، سه گروه از مهندسان اتریشی، ایرانی و آلمانی به سرپرستی «هانس هولاین» معمار سرشناس موزه، طراحی این موزه را برعهده گرفتند.
هولاین علاوه بر معماری، ویترینهای منحصربهفرد و متناسب با اشیای این موزه را طراحی کرد که هنوز هم منحصربهفرد باقیمانده است.
موزه درست دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۹ با عنوان موزه سفالینه و آبگینه افتتاح شد، اما ماجرای خانه قوام با این موزه و پنج تالار زيبايش به پایان نرسید.
در اواخر بهار ۱۳۶۲ بود که یک گروه مشاور شامل «سیدمحمد بهشتی»، «محمدمهدی دادگو»، «مهدی مسعودشاهی» و چند نفر دیگر، با هدف ساماندهی سینمای ایران نهادی را تشکیل دادند که بعدها به اسم«بنیاد سینمایی فارابی» شناخته شد.
محل برگزاری جلسات بنیاد را كه به ریاست سیدمحمد بهشتی یکی از دانشآموختگان معماری بود، از باغ فردوس به عمارتهای جنوبی باغ قوام منتقل كردند و همسایه موزه آبگینه شدند
همسایهای که هنوز بعد از 34سال همچنان در بخشی از باغ قوام قرار دارد.
فرزانه ابراهيم زاده/عكس:فرزان قاسمي/منبع:همشهري سرزمين من