خودشان را از لابهلاي جمعيت رد ميكنند تا زودتر به هسته اصلي تجمع برسند و كارشان را شروع كنند. اما اين خيلي هم كار آساني نيست. آنها مدام با نگاههاي خيره و كنجكاو مردم روبهرو ميشوند كه كمي بعد تبديل به سؤال ميشود: «براي كجا كار ميكني؟ مال روسيه كه نيستي؟» و آنها هربار بايد توضيح بدهند كه مال كجا هستند. مردم نگران و مشكوك خيالشان راحت نميشود مگر اينكه جمله اصلي را بشنوند: «گور باباي روسها!» كمي جلوتر در ميدان، جمعيت انبوهي جمع شدهاند و شعار ميدهند و آواز ميخوانند. بين همه رنگها و لباسها و پرچمها، پرچم اسپانيا بيشتر از همه ديده ميشود. مخالفان استقلال كاتالونيا جمع شدهاند تا با حضور در خيابان نشان بدهند تعدادشان هيچ كم نيست و كاتالونيا آن تصوير يكپارچه جداييطلبي نيست كه ممكن است از بيرون ديده شود. اما اين وسط حساسيت به روسيه از كجا ميآيد؟
روايت توطئه، از آن دست روايتهايي است كه قدرتش را از سادگي بيش از حدش ميگيرد. پيچيدگيهاي يك رخداد را حذف ميكند و دليل ضعفها و شكستها را به عاملي بيروني و خارجي نسبت ميدهد. از «دستهاي پشتپرده» سخن ميگويد. افرادي مرموز كه در اتاقهايي كمنور جلسه كردهاند و نقشه ميريزند تا سرنوشت چيزها را معلوم كنند. در اين روايت از رخدادها، كساني كه واقعا مسئول وضعيت موجود هستند، قرباني محسوب ميشوند؛ قرباني كارشكنيها و اينكه «نگذاشتند كارش را بكند». مربيان فوتبال پس از شكست و ناكامي در نتيجهگيري، از «آقاياني» صحبت ميكنند كه مسئول واقعي وضع هستند و اگر لازم باشد دربارهشان افشاگري خواهند كرد. فهرست مفسدين اقتصادي كه هميشه در جيب آقاي رئيسجمهور سابق بود و آنها را مسئول اوضاع نابسامان ميدانست (و طبعا هرگز از جيبش بيرون نيامد) هم از همين جنس روايتها هستند. البته كه از همه اينها شايعتر و آشناتر، مقصر دانستن ديگر كشورها در بروز مشكلات داخلي است. قصه قدرتمند «كار، كار انگليسيهاست» خيلي وقتها بار توضيح اتفاقات و نارساييها و ناكارآمديها را به دوش ميكشد.
روايت توطئه تنها منحصر به جامعه ما نيست. كمابيش همهجاي دنيا اين روايت، براي عامه توضيحدهنده وقايع است، ازجمله در اسپانيا. اين روزها در افكار عمومي، روسيه يك عامل مهم در شكل گرفتن بحران كاتالونيا بهشمار ميرود. براي عده قابل توجهي از اسپانياييها، كل ماجراي همهپرسي، استقلال و رخدادهاي بعدش، بهدليل دخالت روسيه و دشمنياش با كشورهاي اروپايي اتفاق افتاده است. اين روايت وقتي پررنگ شد كه از همان شب برگزاري انتخابات اول اكتبر، روزنامه الپاييس (پرتيراژترين روزنامه اسپانيا) گزارشي منتشر كرد از گروهي از هكرهاي روسي كه در توييتر و ديگر شبكههاي اجتماعي فعالانه ويدئوهاي تقلبي از برخورد پليس با رأيدهندگان پخش كردند. كمي بعد اين روايت با دادههاي جديدي تقويت شد؛ اينكه كاتالونيا، سرور وبسايتهايي كه براي سازماندهي همهپرسي استقلال طراحي شده و دولت اسپانيا آنها را فيلتر كرده بود، به روسيه منتقل كردند تا عملا دولت ديگر نتواند اقدامي براي بستن آنها انجام دهد. چند نقلقول از جولينآسانژ (مؤسس ويكيليكس) هم به اين روايت اضافه شد و حالا بعد از گذشت نزديك به يكماه از برگزاري همهپرسي و كشمكشهاي سياسي شديدي كه بين اسپانيا و كاتالونيا اتفاق افتاد، روايت توطئه با قدرت راه خودش را ميان عوام پيدا كرده است. «همه اينها تقصير كيست؟ تقصير روسيه!».
ما به آساني در دام اين روايتها ميافتيم. سادهكردن مسائل براي پيداكردن پاسخي كه خيالمان را راحت كند لزوما به فهم درستي از آن مسائل منجر نميشود. براي فهميدن درست، نياز داريم مسئوليتپذير باشيم، با ديگران گفتوگو كنيم و از همه مهمتر به حرف طرف مقابل گوش بدهيم. وگرنه تا ابد تكرار خواهيم كرد كار، كار انگليسيها يا روسها يا آمريكاييهاست و نتيجهاش هم اين ميشود كه تا ابد درجا خواهيم زد.