سه‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۶ - ۰۶:۴۹
۰ نفر

احسان رضایی: در نزدیکی ایام اربعین سالار شهیدان هستیم و فضای عمومی جامعه هم متاثر از این مناسبت است.

 گروهي عازم پياده‌روي اربعين هستند و بقيه هم در همين‌باره حرف مي‌زنند. گفته‌اند اصل زيارت، معرفت است و معرفت، يعني شناخت، يعني دانستن. درباره حضرت سالارشهيدان(ع) البته چيزهاي زيادي مي‌دانيم اما نكاتي هم هست كه يادمان مي‌رود. مثلا اينكه آن حضرت فرزنداني داشتند كه همراه با خود به آن سفر تاريخي بردند كه نام 2 پسر حضرتش در ميان شهيدان است.

اما درباره دختران حضرت كه به اسارت رفتند كمتر گفته‌اند و شنيده‌ايم. يكي از اين دختران، سكينه بنت‌الحسين(ع) است. سُكين، بر وزن حُسَين، هم‌ريشه با سكون و ساكن است، يعني كسي كه آرامش‌بخش است و اين، صفت آن بانو بوده. سكينه بنت‌الحسين(ع) در زمان حيات خود، «سيده» و به‌اصطلاح امروزي، بانوي اول مدينه به‌حساب مي‌آمد. شاعران معروف مثل فرزدق، اشعاري در مدح او دارند و خانه او، محل برگزاري جلسات علمي و ادبي بود.

معروف است كه زماني يكي از غزلسرايان معروف، به نام حنين كه آواز خوشي هم داشت، به مدينه آمد. هركس از او دعوت مي‌كرد كه به خانه‌اش برود، مي‌گفت: «اگر تو هم شرافتي به اندازه بانو سكينه بنت‌الحسين داشتي، اول به خانه تو مي‌آمدم». به دستور آن بانو اعلام كردند كه همه مي‌توانند مهمان اين مجلس باشند. ازدحام جمعيت طوري زياد شد كه طاق خانه، طاقت نياورد و فروريخت و حنين زير آوار ماند.

خود حضرت سكينه از راويان حديث به‌شمار مي‌رود و در علوم ادبي، مسلط و متبحر بود. اشعاري از او نقل شده و بيشتر از آن، نقد شعرهايش معروف است. در كتاب «الأغاني» نمونه‌هاي زيادي از اين نقدها آورده شده. يكي‌ اينكه زماني شاعر بزرگ آن عصر، جرير به در خانه آن بانو رفت و اجازه ورود خواست. خدمتكار خانه دم در رفت و از آقاي شاعر پرسيد: «بانوي من مي‌پرسد تو اين بيت را سروده‌اي كه طَرَقتك صائده القلوبِ و ليسَ ذا / حينَ الزيارهِ فارجِعي بِسلام؛ [عاشق‌كشي كه صيد دل‌ها مي‌كرد، شبانگاه نزد تو آمد، ولي آن‌زمان وقت ملاقات نبود و تو گفتي به سلامت برگرد]؟»

شاعر جواب داد بله، شعر از من است. خدمتكار گفت: «بانوي من مي‌گويد پس چرا در شعرت به او خوش‌آمد نگفتي و چيزهايي كه مناسب او باشد را در شعر نياوردي؟»*

در كتاب‌هاي تاريخ، نقل‌هاي فراواني از مجالس ادبي كه در حضور آن بانو برگزار شده، ثبت و ضبط است. او در اين مجالس ياد و خاطره شهداي كربلا را هم زنده نگه مي‌داشت. موسيقي مخصوصي براي نوحه و ماتم به دستور او درست شد كه نوشته‌اند در آن زمان رونقي داشت و در همه مجالس عزا در مدينه و مكه و طائف از آن استفاده مي‌شد.

وفات اين بانوي اديب و هنرشناس، به سال۱۱۷ قمري بود و در قبرستان باب‌الصغير در دمشق مدفون است. ظاهرا دولت اموي كه نفوذ فوق‌العاده بانوسكينه را خوش نمي‌داشته، او را هم مانند حضرت‌زينب(س) به دمشق آورده بوده... اينها از آن نكاتي است كه كمتر گفته شده و چقدر، حيف! كاش در اين ايام كه توجهمان به ضرورت تبيين سبك زندگي اسلامي- ايراني بيشتر شده، اين دست روايت‌‌ها را بيشتر بخوانيم.
* گزيده الاغاني، انتخاب و ترجمه دكتر مشايخ فريدني، جلد دوم، صفحه ۸

کد خبر 387660

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha