در آن روزگاران كه هنوز پاي ساختوسازهاي لجامگسيخته به تهران باز نشده بود روددرههاي اين شهر خوشآبوهوا، از زيباترين تفرجگاهها براي ساكنان تهران محسوب ميشد اما اكنون از آن تفرجگاههاي طبيعي چيزي بر جاي نمانده است. حسين آخاني، استاد تمام دانشگاه تهران كه دكتري گياه شناسي از دانشگاه مونيخ دارد، از دريچه ديگري به گياهان بومي نگاه ميكند. او كه بنيانگذار بخش گياهشناسي موزه تاريخ طبيعي ايران است و افزون بر صد مقاله و اثر تحقيقي در نشريات پژوهشي منتشر كرده است، ميگويد: حذف گياهان بومي از فضاي سبز شهري باعث گسترش مشكلاتي مانند بروز آفات مختلف از جمله سفيدبالكها در تهران شده است. به باور اين پژوهشگر، گياهان بومي در مقايسه با گياهان وارداتي كه متاسفانه بخش عمده فضاي سبز دستكاشت را به خود اختصاص داده است، هم از پايداري بيشتري برخوردارند و هم بهدليل سازگاري با طبيعت تهران به آب كمتري نياز دارند؛ مهمتر از همه اينها، استفاده از گياهان بومي براي ايجاد فضاي سبز و توسعه آن، مانع از شيوع انواع آفاتي ميشود كه بهدليل استفاده از گياهان وارداتي هرازگاهي دامن تهران و شهرهاي بزرگ را ميگيرد.با دكتر آخاني گفتوگويي درباره گياهان بومي تهران انجام دادهايم كه در پي ميآيد. گياه شناسي كه معتقد است:گياهان بومي فراموش شدهاند.
- آقاي دكتر از پوشش گياهي تهران بگوييد و اينكه ما در تهران چه گونههاي گياهياي داريم؟
براساس دو قرن تحقيقات علمي 1600 گونه و 530جنس گياه خودرو در تهران گزارش شده است. رويشگاه اين گونهها از كوهها و دشتهاي جنوب تهران تا ارتفاعات توچال و مناطق مجاور آن، توسط دهها گياهشناس داخلي و خارجي بررسي شده است. اغلب اين گونه هاي گياهي به گستره جغرافيايي «ايرانو- توراني» تعلق دارند و حدود 24درصد آنها بومي ايران است. در اين ميان، شمار قابل توجهي ازگياهان بومي البرز مركزي و كوهپايهها و ارتفاعات شمال تهران است. مشكلي كه وجود دارد اين است كه بيشتر اين گونهها اسم فارسي ندارند و با اسامي لاتين نامگذاري شدهاند. براي نمونه، شمار زيادي از آنها به تيره نخود و كاسني تعلق دارند كه بزرگترين تيره هاي گياهي ايران هستند. خوب است بدانيد تا به حال 126 گونه بومي در البرز شناسايي شده است.
- استفاده از گياهان غيربومي براي ايجاد فضاي سبز چه اثرات نامطلوبي را متوجه محيطزيست شهر ميكند؟
ايران پيشينه تاريخي درخورتوجهي در فضاي سبز دارد. باغهاي ايراني همواره مورد توجه محققان ايرانشناسي بوده است تا آنجا كه برخي محققان خارجي اين باغ ها را نمايي از بهشت توصيف كرده اند. با وجود اين، متأسفانه همانطور كه سدسازي، قناتها را نابود كرد، فضاي سبز جديد و استفاده از گونههاي ناسازگار با زيستبوم كه اغلب هم وارداتي است، فرهنگ فضاي سبز كشور را كه بخشي از ميراثطبيعي و فرهنگي كشور بود تحتالشعاع قرار داد. اين اتفاق ناشي از آن است كه از كاشت گياهان بومي در ايجاد فضاي سبز شهري بهشدت غفلتشده و گياهاني كه در تهران كاشته ميشود از نقاط مختلف جهان به ايران آورده شده است.
- گونههاي غيربومي چه خطراتي براي شهروندان دارد؟
بگذاريد مثالي بزنم. ما گياه «عرعر» را وارد فضاي سبز تهران كردهايم. اين گياه يك گونه مهاجم و از جمله گياهاني است كه آلرژي ايجاد ميكند. نمونه ديگر، درختهاي توتي است كه در چند سال اخير بخشي از فضاي سبز تهران را به خود اختصاص داده درحاليكه اين درختها زيستگاه و ميزبان مناسبي براي «سفيدبالك» هستند.آفت سفيدبالك همين امسال گستره وسيعي از شهر تهران را فراگرفت و باعث شكايت و اعتراض شهروندان شد. اخيرا هم يك نوع صنوبر از خارج آوردهاند و در مناطقي از شهر كاشتهاند درحاليكه اين صنوبرها در فصل دانهدهي آلرژي ايجاد ميكنند.
- استفاده از گونههاي وارداتي تا چه اندازه ميتواند بحران آب را تشديد كند؟
گياهان غيربومي بهخصوص چمن به آب فراوان نياز دارند و هرجا از اينگونهها استفاده شده مصرف آب بسيار بالاست؛ چند روز قبل از كارگر فضاي سبز حاشيه بزرگراهها يادگار امام پرسيدم روزي چند ساعت به فضاي سبز آب مي دهيد؟ گفت كه روزانه 6ساعت فضاي سبز را آبياري ميكند. اين ميزان مصرف آب آن هم در فصل پاييز بسيار زياد است.
- چه عاملي باعث شده كه متوليان فضاي سبز به استفاده از گياهان غيربومي روي بياورند؟
اگر شركتهاي درگير با فضاي سبز به گياهان وارداتي روي آوردهاند ناشي از آن است كه گونههاي وارداتي توسط محققان و متخصصان در ديگر كشورها مورد مطالعه قرار گرفته و تمام اطلاعات مربوط به كشت و كار اين گياهان بهراحتي در دسترس است، به همين دليل پيمانكاران فضاي سبز با اطمينان، از نهال يا بذر اين گياهان استفاده ميكنند اما متأسفانه جز چنار و توت، اطلاعاتي درباره كشتوكار گياهان و درختان بومي ايران در دست نيست و از آنجا كه هنوز اطلاعات مدوني در اين زمينه تهيه نشده، اين گياهان مورد توجه قرار نگرفتهاند. مراكز تحقيقاتي و دانشگاهي كشور هم نه انگيزه و نه بودجه لازم را براي «اهليكردن» و استفاده از اين گونهها نداشتهاند. براي نمونه، دانشگاه تهران كه بزرگترين مركز تربيت متخصص گياه شناسي كشور است با گذشت 8 دهه از زمان تاسيس هنوز بودجه لازم را براي ساخت يك گلخانه تحقيقاتي در اختيار ندارد، به همين دليل، نه سازمان هاي مسئول و نه مراكز علمي در اين خصوص تحقيق و سرمايه گذاري نكرده اند. امروز هم بزرگترين مشكل براي استفاده از گياهان بومي، نبود بذر و نهال و نيز دردسترسنبودن دستورالعمل كشتوكار اين گونههاست.
- با چه سازوكاري ميتوان از گونههاي بومي در فضاي سبز شهري استفاده كرد؟
با توجه به اينكه شهرداري تهران بودجه كلاني را در فضاي سبز شهري سرمايهگذاري كرده، ضروري است تشكيلاتي ايجاد كند كه به گياهان بومي توجه داشته باشد و به جاي صرف هزينههاي سرسامآور براي كشتوكار گياهان وارداتي كه به آب زياد نياز دارند از مراكز تحقيقاتي و دانشگاهي بخواهد در جهت اهليكردن گياهان بومي به شهرداري كمك كنند. اين كار ميتواند آغازي براي يك برنامه منسجم در تغيير نگاه به فضاي سبز شهري باشد؛ بهخصوص الان كه مديريت شهري، پارك طبيعت پرديسان را هم در اختيار دارد ميتواند از طبيعت پرديسان به عنوان مدل و محلي براي انجام اين فعاليت ها استفاده كند.
- گياهان بومي چه امتيازي نسبت به گياهان وارداتي دارند؟
گياهان بومي هم پايدارند و هم با طبيعت سازگار هستند، ضمن آنكه به آب كمتري هم نياز دارند؛ اما نگاه عموم مردم ريشه در دو باور غلط دارد؛ نخست اينكه فكر ميكنند براي ايجاد فضاي سبز حتما بايد از درخت و درختچه استفاده شود. ديگر اينكه مردم بر اين تصورند كه گونه كاشتهشده در فضاي سبز بايد در تمامي فصلهاي سال سبز باشد. اين نگاه درست نيست. ما بايد بپذيريم كه در كشوري زندگي ميكنيم كه اقليم خشك دارد و با توجه به اين اقليم نبايد انتظار داشته باشيم كه گياهان بومي در سراسر سال سبز باشند. اگر گياهي در فصلي از سال زرد و خشك ميشود اين ناشي از اقليم كشور ماست؛ اما همين گياه در تابستان ميزبان بخش عمدهاي از حشرات بومي است. وقتي اين حشرات در چرخه محيطزيست شهري وجود داشته باشند نقش كنترلكننده بيولوژيك را ايفا ميكنند، در نتيجه هنگامي كه آفتي مثل سفيدبالك دامنگير تهران ميشود همين حشرات اين آفت را حذف ميكنند؛ اما وقتي ما زيستگاهها و رويشگاههاي بومي را نابود و زيستگاههاي مرطوب را جايگزين آن ميكنيم، تلفيق رطوبت و گرماي هوا باعث ايجاد آبوهواي جنوب آسيا، يعني هواي حارهاي ميشود. وقتي اين اتفاق افتاد آفتهاي خاص مناطق حارهاي مثل سفيدبالك بهراحتي در تهران شايع مي شوند. در چنين وضعيتي اشتباهي كه اغلب مرتكب ميشويم اين است كه ميخواهيم با سمپاشي، اين آفت را دفع كنيم درحاليكه بايد از همان ابتدا زيستگاه اين آفت را ايجاد نميكرديم. اين نكته بايد در مديريت فضاي سبز شهري مورد توجه قرار گيرد.
- شما چه گونههايي را براي ايجاد فضاي سبز شهري توصيه ميكنيد؟
ايران كشوري با اقليم گرم و خشك است. تهران از يك سو، شرايط «خرد اقليمي» پيدا كرده و از سوي ديگر، ميزان گرما در اين شهر به دليل گرماي ناشي از وسايل گرمايشي و خودروها بيش از حد نرمال است. اين وضعيت، مستعد رشد گياهان «چهار كربنه» است؛ گياهاني كه كارايي آنها دو برابر گياهاني است كه در حال حاضر در فضاي سبز شهري وجود دارند. جالب است بدانيد ايران يكي از غنيترين زيستگاههاي گونههاي گياهي در جهان است و بيش از 350گونه از انواع گياهان در «فلور طبيعي» كشور رويش دارند. بنابراين ميتوانيم از اين گياهان، مثلا از گونه «جارو» براي ايجاد فضاي سبز استفاده كنيم كه هم به آب بسيار اندكي نياز دارد و هم با آبوهواي تهران سازگار است.
- طي سالهاي اخير شاهد تخريب روددرهها ازجمله روددره فرحزاد و تبديل آن به تفرجگاه عمومي بوديم. تغيير كاربري اين روددره تا چه اندازه به پوشش گياهي تهران، بهويژه گونههاي بومي آسيب زده است؟
متاسفانه نگاه بتني حاكم بر شهرسازي پيامدهاي بسيار نامطلوبي براي شهر تهران داشت. ازجمله اين نگاه باعث شد كه براي مهار سيلابها و ايجاد تفرجگاههاي مصنوعي، تمام شبكه هيدرولوژيكي تهران را نابود كنند. همچنانكه مسير قناتهاي قديمي براثر ساخت وساز تخريب شد و رودخانهها و تمام كانالهايي كه از مناطق مختلف تهران عبور ميكرد يا تغيير مسير داده شد يا بستر آنها را از حالت طبيعي خارج كردند و يا مثل روددره فرحزاد آن را تبديل به پارك و تفرجگاه مصنوعي كردند. در صورتي كه وقتي برفهاي اطراف تهران آب ميشد و آب در اين روددرهها جريان پيدا ميكرد آبوهواي تهران متاثر از اين روددرهها تلطيف ميشد. علاوه بر اين، داخل اين روددرهها از جمله روددره فرحزاد پوشش گياهي انبوهي ازجمله جنگل طبيعي وجود داشت كه بخشهاي كوچكي از آن هنوز هم باقي مانده اما بخش عمده اين پوشش گياهي حذف و بستر آنها با آسفالت و بتن پوشانده شده است. اين درحالي است كه پوشش بتني مانع جذب آب در خاك ميشود و خسارات زيادي را متوجه سفرههاي زيرزميني آب تهران ميكند؛ ضمن اينكه رشد گياهان را غيرممكن كرده است.
- مديريت طبيعت محور، نشاط و سرزندگي را به تهران بازميگرداند
حسين آخاني، اين استاد گياهشناسي ميگويد: بايد در مديريت انسانمحور كه شهرداري تهران هم بر آن تأكيد ميكند و بسيار هم قابل تحسين است ابتدا مديريت طبيعتمحور را بر شهر حاكم كرد. اگر اين مديريت ايجاد شود بر اساس آن ميتوانيم رودخانههايي داشته باشيم كه امكان دوچرخهسواري و پيادهروي در حاشيه آن براي مردم فراهم باشد. اين شيوه باعث مساعدشدن آبوهوا ميشود. ضمن اينكه مردم با طبيعت شهر آشنا ميشوند و فضاي مناسبي براي زندگي پرندهها ايجاد ميشود. مسلما شهري سالم است كه گونههاي جانوري و گياهي بومي آن شهر احساس شادابي كنند. اگر صبح بيدار شويم و صداي پرندهاي را پشت پنجره خانهمان بشنويم آنوقت ميتوانيم اميدوار باشيم كه اين شهر براي انسان هم قابل سكونت است؛ اما سالهاست كه بسياري از پرندگان بومي را از دست دادهايم چون با تغيير در فضاي سبز، زيستگاه آنها را از بين بردهايم. با بازگشت گونههاي بومي به فضاي شهر ميتوانيم زمينه بازگشت پرندگان و نشاط را به اين كلانشهر فراهم كنيم.