خانه فیروزه‌ای > الهه صابر: بالا گرفته آتش رزمی پر از خروش می‌آید از ضمیرِ زمان، نوحه‌ی سروش

دنيا به لرزه آمده بر پرده‌ي رجز

مي‌ريزد از صداي دهل، پرده‌هاي هوش

 

اين صحنه‌ي قيامتِ پيش از قيامت است

تا بلکه برملا بشود راز پرده‌پوش

 

عشق است او که پرچم خود را گرفته است

بالا، چنان که قامت سروِ علم به دوش

 

فواره است خون خدا در رگ حسين‌(ع)

از پا نمي‌نشيند اگر آمده به جوش

 

از مُصحف خدا که سر نيزه کرده‌اند

صوت حزين سوره‌ي کهف آمده به گوش

 

آزادگي‌ست، رشته‌ي پيوند نسل‌ها

اين رشته را نمي‌گسلد تيغ خودفروش

 

از کاروان تشنه‌لبِ روز واقعه

جامانده‌اند مردمِ سرگرم عيش ‌و نوش

 

چون نارسيده‌اي که سر چله مي‌رسد

اي پابرهنه، تا حرم کربلا بکوش!