34 سال است كه دولت و به صورت مشخص بنياد سينمايي فارابي متولي اكران فيلم خارجي است. جديترين رقيب سينماي ايران در دهه50، در ابتداي دهه60 «كنترل» و «مديريت» شد تا توليد داخلي رونق بگيرد. داستان ورشكستگي سينماي فارسي در دهه50 باعث شد كه به محض رويكارآمدن مديريتي منسجم و با برنامه در امور سينمايي، دست بخش خصوصي از واردات فيلم كوتاه شود و دولت جايش را بگيرد. فارابي هم كوشيد فيلم خارجي را به گونهاي به چرخه اكران راه بدهد كه لطمهاي به سينماي ايران كه تازه در دهه60 در حال شكل گرفتن بود وارد نشود. سينماي ايران با محصولاتي كه عمدتا از اروپاي شرقي ميآمدند، خطري احساس نكرد و هرگاه هم كه صحبت از اكران فيلم خارجي جذاب به ميان آمد، تهيهكنندگان به ماجراي ورشكستگي سينما در دهه50 اشاره ميكردند تا نگذارند غول دوباره از چراغ جادو بيرون بيايد. ضمن اينكه دولت هم تقريبا در هيچ دورهاي عزم جدي براي ميدان دادن به فيلم خارجي نداشته و هميشه اين توليد داخلي بوده كه در اولويت قرار داشته است.
حتي در سالهايي كه برندهاي خارجي در بازار ايران جولان ميدادند، در مورد سينما اين اتفاق رخ نداد. حالا و در شرايطي كه اهالي سينما به مسئله ترافيك اكران معترضند و ميزان توليدات سالانه سينماي ايران با ظرفيت سالنها انطباق ندارد، دوباره بحث اكران فيلم خارجي داغ شده است؛ اكراني كه حالا مدافعان تازهاي هم در برخي نهادهاي تاثيرگذار كه سالنهاي سينماي زيادي هم در اختيار دارند، يافته است.
نكته ديگر اينكه اكران فيلم خارجي، بهخصوص در اين سالها به نوعي به مطالبه عمومي تبديل شده و بهنظرميرسد حذف فيلم خارجي از چرخه اكران، به سياق سالهاي گذشته، نه آسان است و نه با سكوت همراه ميشود. اكران فيلم خارجي اگر بخواهد با فرمول دهه50 دنبال شود، نتيجه قطعياش ورشكستگي كامل سينماي ايران، حذف بخش خصوصي و احتمالا ماندن سينمايي دولتي است كه به شكل گلخانهاي به حياتش ادامه ميدهد. از سوي ديگر ناديدهگرفتن خواست درصد بالايي از علاقهمندان سينما و اصرار بر تداوم سياستهايي كه مربوط به 3دهه پيش است، جالب بهنظر نميرسد. براي خروج از وضعيت فعلي و پرهيز از نگاه صفر و صدي، بايد به جستوجوي راه «ميانه» برخاست؛ فيلم خارجي هم ميتواند ديو باشد و هم دلبر. همه چيز بستگي به اين دارد كه چگونه و طي چه فرايندي ميخواهيم پاي فيلم خارجي را به چرخه اكران باز كنيم. مروري داريم بر روند اكران فيلم خارجي در سينماي پس از انقلاب.
- ساعت25
در حالي كه سينماها در روزهاي پرتبوتاب زمستان57 تعطيل بود، پس از ورود امام(ره) به ايران، مدير سينما شهرقشنگ در خيابان جمهوري با چسباندن جمله تاريخي بنيانگذار انقلاب، سينمايش را باز كرد. فريدون جيراني در اين باره ميگويد: «هنوز انقلاب پيروز نشده بود؛ 3-2روزي از ورود امام ميگذشت و من از خيابان جمهوري عبور ميكردم كه ديدم سينما شهرقشنگ باز است. جلوي در سينما، بريده روزنامهاي چسبانده شده بود كه اين جمله معروف امام(ره) در آن به چشم ميخورد: «ما با سينما مخالف نيستيم؛ با فحشا مخالفيم». سينما شهرقشنگ فيلم «ساعت25» هانري ورنوي را اكران كرده بود؛ فيلمي كه فضايي سياسي هم داشت. البته پرنده هم جلوي سينما پر نميزد و فكر ميكنم يكيدو روز بعد اين سينما هم تعطيل كرد چون مخاطبي وجود نداشت. بعد از پيروزي انقلاب و از 12 اسفند 57 سينماها بازگشايي شدند».
- بهار سينماي سياسي
سالهاي 58 تا 59 دوره اوج نمايش فيلم خارجي در دوران پس از انقلاب بود. در بهار آزادي فيلمهايي كه به دلايل سياسي امكان اكران عمومي در ايران نداشتند روي پرده آمدند كه در رأسشان بايد از فيلمهاي كوستا گاوراس و فيلم معروف «زد» نام برد. بهمن فرمانآرا كه حقپخش فيلمهاي گاوراس را خريداري كرده بود، آثار سياسي اين كارگردان را روي پرده آورد. در اين سالها تنوع فيلمهاي خارجي اكرانشده بسيار زياد بود و همهجور فيلمي روي پرده ميرفت؛ از فيلمهاي آمريكايي گرفته تا فيلمهاي روسي. فيلم هندي «شعله» هم كه قبل از انقلاب اكران شده بود سال58 دوباره روي پرده آمد و فروش بسيار بالايي هم كرد. پس از موفقيت شعله، مديريت سينما در مورد فيلمهاي هنري تصميم به اعمال محدوديت گرفت. تا اواخر سال59 بسياري از فيلمهاي خارجي بدون اينكه حقپخش شان براي اكران در ايران خريداري شده باشد، دوبله ميشد و به نمايش درميآمد. از سال60 محدوديتهايي براي اكران فيلم خارجي اعمال شد و فيلمي كه حقپخش اش خريداري نشده بود امكان اكران نداشت. البته برخي سينماداران و واردكنندهها راههايي براي دورزدن قانون مييافتند.
- دولت وارد ميشود
از سال61 سينماها پر شدند از فيلمهاي كلاسيك قديمي مانند «ال سيد». با توجه به محدوديت اعمال شده از سوي دولت، فيلمهايي كه حداقل 25سال از زمان ساختشان ميگذشت و نيازي به خريداري حقپخششان وجود نداشت، از انبارها بيرون آمدند، برخيشان مجددا دوبله شدند و روي پرده آمدند تا سينماها بدون فيلم نمانند. اين سالهايي بود كه توليد فيلم ايراني بسيار محدود و انگشتشمار بود و سينماها چارهاي جز اكران فيلم خارجي نداشتند. سال62 فخرالدين انوار و سيدمحمد بهشتي، سكان هدايت سينماي ايران را در دست گرفتند و در انتهاي همين سال بود كه قانون انحصار واردكردن فيلم خارجي توسط دولت مصوب شد؛ قانوني كه از سال63 به اجرا درآمد. با حذف بخش خصوصي، ورود فيلم خارجي به كشور به انحصار بنياد سينمايي فارابي كه تازه تاسيس شده بود درآمد؛ بنيادي كه در اساسنامهاش اين ماده به عنوان يكي از مأموريتهايش قيد شده بود: «تأمين، آمادهسازي و عرضه فيلمهاي خارجي مناسب و همسو با سياستهاي فرهنگي جمهوري اسلامي كه به دگرگوني تدريجي ذائقه فرهنگي مخاطبين سينما ياري رساند.» به اين ترتيب انجمن واردكنندگان فيلم به عنوان يكي از قويترين صنفهاي سينمايي به پايان راهش رسيد. بخش خصوصي كنار رفت و فارابي متولي اكران فيلم خارجي شد.
- سالهاي طولاني فترت
از نيمههاي دهه 70، سهم فيلم خارجي در سبد اكران به مرور كمرنگ شد و در دهه 80 فيلمهاي خوب خارجي مثل «مسير سبز» و «ديگران» بهگونهاي اكران شدند كه رقيب سينماي ايران نشوند. نمايش چند فيلم از ژانر وحشت در سانس آخر شب سينما فرهنگ، از معدود خاطرههاي خوب علاقهمندان سينماي جهان در آن سالهاست. اگر در دهه 60، 20درصد ظرفيت سالنهاي سينما به فيلم خارجي اختصاص مييافت در انتهاي دهه 80 كار به جايي رسيد كه سينماي جهان هيچ سهمي در سبد اكران نمييافت. ابتداي دهه 90 فارابي تصميم به اجراي طرح اكران فيلم خارجي گرفت و فيلمهايي چون «پسركي با دوچرخه» (برادران دارون)، «درختزندگي» (ترنس ماليك) و «من يك پاپ هستم» (ناني موراتي) خريداري و اكران شدند؛ اكراني بسيار محدود كه استقبالي را هم از سوي تماشاگران درپي نداشت. به مرور برخي پرديسها شروع به نمايش فيلم خارجي بهصورت تكنمايش كردند. برخلاف طرح شكست خورده فارابي، سينماداران در انتخاب فيلمها عنصر جذابيت را لحاظ كردند و مخاطبان خود را يافتند. مصوبه شوراي صنفي در تير امسال، اين نمايشهاي تك سانس را هم محدود كرد؛ بهطوري كه حالا سينماها بدون دريافت پروانه و حواله از شوراي صنفي نميتوانند فيلم خارجي نمايش دهند. در شرايطي كه رئيس انجمن سينما داران ميگويد چارهاي جز اكران فيلم خارجي نداريم و وزير ارشاد، اكران فيلم خارجي را كمككننده به اقتصاد سينما دانسته، بهنظر ميرسد در آستانه ورود به دوراني تازه قرار داريم و شايد سالهاي طولاني فترت فيلم خارجي به پايان برسد.
- رقص با گرگها
پس از يك دهه حذف سينماي آمريكا، در تابستان 1371 طلسم اكران فيلم آمريكايي در ايران شكست. فيلم اسكاري «رقص با گرگها» ساخته كوين كاستنر در تير 1371 روي پرده آمد و ركورد فروش فيلمهاي خارجي را شكست. واحد تامين و توزيع بنياد سينمايي فارابي اين فيلم را از يك پخشكننده اروپايي خريداري كرد. فيلم درحالي اكران عمومي شد كه اتحاديه تهيهكنندگان نسبت به بازگشت فيلم آمريكايي و خطر ورشكستگي سينماي ايران هشدار داد. رقص با گرگها در هفته اول نمايش با فروش بالاي 2ميليون و 500 هزار تومان ركورد فروش فيلمهاي خارجي را شكست. اين فيلم در 6 سينما و يك سانس سينما فرهنگ فقط در يك روز جمعه 456هزار تومان فروش كرد. براي اولين بار نسخهاي از فيلم با زبان اصلي و زيرنويس فارسي در سالن شماره 2 عصر جديد به نمايش درآمد. به روايت مطبوعات آن سالها، استقبال از اين فيلم آنقدر زياد بود كه براي اولينبار همه سينماهاي نمايشدهندهاش سانس فوقالعاده گذاشتند؛ بهطوري كه سانس فوقالعاده سينما شهر قصه از ساعت 11 شب شروع ميشد و تا 2 بامداد ادامه پيدا ميكرد. باوجود اقبال عمومي گسترده، دامنه مخالفتها از سوي اهالي سينما آنقدر گسترده بود كه ماجراي رقص با گرگها ديگر ادامه پيدا نكند.
- نسيمي كه از شرق وزيد
با تاسيس بخش بينالملل فارابي ،مأموريت خريد فيلم خارجي به يكي از وظايف اين بخش تبديل شد. در دهه60 فارابي سياست واردكردن فيلم خارجي را با عنايت ويژه به اروپايشرقي بنيان گذاشت. فيلمهاي ارزانقيمت شوروي سابق و كشورهاي بلوك شرق بخش عمده خريدهاي فارابي را تشكيل ميدادند. با راه افتادن بخش بينالملل جشنواره فجر، نمايندگان فارابي بخشي از فيلمهايي را كه براي نمايش در جشنواره انتخاب ميكردند خريداري و پس از حضور در فجر روانه اكران ميساختند. به اين ترتيب پس از نمايش فيلمهاي آندره وايدا در جشنواره، آثاري چون «دانتون» و «مرد مرمرين» روانه اكران شدند. در ششمين جشنواره فيلم فجر، 7 فيلم آندره تاركوفسكي فيلمساز روس به نمايش درآمدند و در دوره بعد نوبت به هموطن او سرگئي پارامانف رسيد. نمايش فيلمهاي «آينه»، «نوستالژيا»، «كودكي ايوان» و «ايثار» از ساختههاي تاركوفسكي در سينماي عصر جديد، مهمترين خاطرهاي است كه از اكران فيلم خارجي در نيمه دوم دهه60 در حافظه جمعي علاقهمندان سينما ثبت شده است. كنار اين آثار نخبهگرا، فيلمهاي خارجي تجاري هم در آن سالها اكران ميشد؛ مثلا پس از اينكه فيلم «كميسرمتهم ميكند» در نمايش تلويزيوني مورد توجه مردم قرار گرفت، «انتقام» به عنوان دنباله اين فيلم از سوي فارابي خريداري و اكران عمومي شد؛ همچنان كه فيلم هندي «مشعل» نيز پس از پايان جنگ و در اواخر دهه60 در سينماها اكران و مورد توجه تماشاگران قرار گرفت.