جاويد قرباناوغلي مديرکل وزارت خارجه دولت اصلاحات در ستون سرمقاله روزنامه شرق با تيتر«مدل هاشمي براي عربستان ِبنسلمان»» نوشت:
با گذشت ١٠ روز از استعفاي نابهنگام سعد الحريري، جهان در انتظار پيامدهاي اين رويداد سياسي است که مانند زلزلهاي منطقه را تکان داده و بيروت را به مرکز فعاليتهاي ديپلماتيک و رايزنيهاي سياسي براي مديريت اين بحران تبديل کرده است. امروز بي هيچ ابهامي در دو مورد ميتوان به صراحت صحبت کرد؛ اول، ترديدي در نقش عربستان سعودي در وادارکردن حريري به استعفا و گروگانگرفتن او براي مديريت پيامدهاي اين رويداد وجود ندارد؛
کمااينکه تاکنون نيزهيچ دليل موجهي جز بيانيه سراسر ضدايراني حريري در بيان دلايل اين استعفا اقامه نشده است. دوم، برخورد حکيمانه ميشل عون رئيسجمهور لبنان، حزبالله، ديگر احزاب و مقامات لبنان در مديريت اين بحران و دعوت از حريري براي بازگشت به کشور و اداره کابينه يا حداقل تسليم استعفا به رئيس کشور؛ اقدامي که عربستان سعودي را در بنبست قرار داده و توپ را به زمين اين کشور بازگردانده است. با اينکه هنوز اهداف عربستان سعودي در هالهاي از ابهام قرار دارد و همه تحليلها دراينباره گمانهزني است ولي حداقل در يک مورد نميتوان ترديد کرد و آن اينکه عربستان پس از تحمل شکستهاي سياسي پيدرپي در عراق، سوريه و بهتازگی در يمن، درصدد تبديل لبنان به باتلاقي براي ايران است. از منظر بنسلمان، در پرتو رويکرد ترامپ و استراتژي جديد آمريکا درباره ايران، لبنان گزينه مناسبي براي کشاندن ايران به عرصه رويارويي نظامي با اسرائيل و بالطبع با آمريکاست.
از ياد نبردهايم که عربستان، يکي از کشورهاي محوري بود که براي جلوگيري از توافق هستهاي میکوشید و تمام ظرفيتهاي ديپلماتيک خود را براي حاصلنشدن توافق بين ايران و ١+٥ بهکار گرفت. تلاشهاي سعودي و رژيم صهيونيستي در سايه اراده تهران و واشنگتن براي عبور از بحران هستهاي به جايي نرسيد. برجام پروژه ايرانهراسي را با شکست روبهرو کرد و در عرصه بينالمللي گشايش غيرقابلباوري را فراروي ايران قرار داد. فاز دوم تلاشهاي عربستان و رژيم صهيونيستي با رويکارآمدن ترامپ کليد زده شد، چه آنکه ترامپ قبل از ورود به کاخ سفيد برجام را بدترين توافق تاريخ آمريکا برشمرده و قول لغو آن را داده بود. استراتژي جديد آمريکا درباره ايران ميتوانست بهترين فرصت براي تيم جديد رهبري سعودي باشد تا از طريق برجستهکردن نقش به قول آنها مخرب ايران در منطقه و همچنين سناريوی برنامه موشکي ايران، بار ديگر مواضع آمريکا و اروپا را درباره ايران به يکديگر نزديک کند. هدف سعودي در اجراي اين پروژه مشترک با رژيم صهيونيستي، جبران شکستهاي بزرگ خود در خاورميانه و ايجاد مانعي جهاني مقابل هژموني ايران در منطقه بود که در پرتو تحولات عراق و سوريه جهان به آن اعتراف کرده است. برخورد هوشمندانه ايران با سناريوي خروج آمريکا از برجام و حمايت ديگر کشورهاي ١+٥ از اين توافق جهاني، بخش اول اين پروژه را حداقل تاکنون با ناکامي روبهرو کرده است و از اين منظر ميتوان به عمق سناريوی شاهزاده جوان و کمتجربه سعودي و تحولات جدید لبنان بهعنوان پايگاه خط مقدم ايران در رويارويي با رژيم صهيونيستي پي برد. در ديدگاه مشترک عربستان و اسرائيل، لبنان بهترين گزينه براي کشاندن پاي ايران به منازعه و همراهکردن قدرتهايي مانند فرانسه و انگليس با آمريکا و تشکيل مجدد اجماعي قدرتمند عليه ايران بود و استعفاي حريري نيز درهمينراستا و با تصور اينکه با اين استعفا اوضاع داخلي لبنان بههم ريخته و این امر منجر به رويارويي به عقب افتاده اسرائيل با حزبالله و لاجرم دخالت ايران به نفع حزبالله خواهد شد. تحولات ١٠روزه پس از استعفا از آن حکايت دارد که عربستان در اجراي اين پروژه نيز با ناکامي روبهرو شده است.
در عرصه داخلي چنانچه پيشتر ذکر آن رفت، موضعگيري هوشمندانه دولت لبنان و در رأس آن ميشل عون رئيسجمهور اين کشور، حزبالله و ديگر احزاب لبناني عملا باطلالسحر سناريوی استعفا و بحرانسازي در داخل لبنان بود. اگر چنانچه اخبار مربوط به اوجگيري جو ضدسعودي در عرصه داخلي لبنان مقرون به صحت باشد، بايد رياض را بازنده اصلي اين سناريو دانست. در عرصه منطقهاي جز ائتلاف چهار کشوري که سناريوي شکستخورده تحريم قطر را رقم زدند، تقريبا هيچ کشور عربيای با بازي جديد سعوديها در وادارکردن حريري به استعفا همراهي نکرد. قدرتهاي فرامنطقهاي و حتي آمريکا و فرانسه نيز مواضعي اتخاذ کردند که با هر تفسيري نميتواند مؤيد اقدام عربستان باشد. از ياد نبردهايم که از زمان رويکارآمدن و اوجگيري محمد بن سلمان در عرصه قدرت، سناريوي مفتضحانه استعفاي حريري و بحرانسازي در لبنان، سومين شکست محمد بن سلمان در مديريت سياست خارجي است. لشکرکشي به يمن و آرزوي ايزولهکردن قطر، دو پروژه قبلي شاهزاده جوان و ماجراجوي پادشاهي سعودي بود که هر دو با ناکامي روبهرو شد. اسرائيل بهعنوان يک طرف اصلي در هر تحول داخلي لبنان که مترصد فرصتي مناسب براي ضربهزدن به حزبالله است نيز اکنون در حالت آچمز قرار گرفته است. روزنامه صهيونيستي هاآرتص در تحليلي از تحولات لبنان به قلم دانيل بي شاپيرو سفير سابق آمريکا در تلآويو و مدير ارشد بخش خاورميانه و شمال آفريقاي شوراي امنيت ملي آمريکا در زمان باراک اوباما، به اسرائيل هشدار داده مراقب باشد عربستان اين رژيم را بهسوي جنگي زودرس در لبنان سوق ندهد. نگارنده بر اين باور است که موارد فوق، نمايانگر تفوق و برتري خرد و انديشه بر احساسات و هيجانهاي مقطعي در مديريت بحرانهايي است که لاجرم ايران را درگير کرده و بالطبع تبعاتي شايد ناخواسته دربر داشته باشد. پيشتر نيز به اين نکته تأکيد کردهام که تحولات منطقه فرصت نادري را براي ايفاي نقشي سازنده فراروي ايران قرار داده است. حرکات ديوانهوار وليعهد جوان عربستان واکنشي به شکستهاي اين کشور در منطقه است. عقل حکم ميکند در چنين شرايطي راهي آبرومندانه براي خروج اين کشور از باتلاق منطقه باز گذاشته شود. اين عاقلانهترين گزينه براي خنثيسازي تلاشهاي فرامنطقهاي براي تعميق بحران بين دو کشور همسايه است. از ياد نبردهايم مرحوم هاشميرفسنجاني، سياستمدار نامدار کشور، در شرايط پس از جنگ که ظاهرا بهترين فرصت براي انتقامگيري از حاميان مالي و نظامي صدام بود، دست دوستي بهسوي آنان دراز کرد.
- اشتباه ميكردم
امير حاجرضايي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
محمد دادكان را ساليان سال است كه ميشناسم. ايشان از يك خانواده اصيل آمده، در واقع خاستگاه اجتماعي ايشان و بنده به يك شكل و از يكجا يعني جنوب شهر بوده است.
دادكان در دوران بازيگري فوتباليست برجستهاي بوده كه در تيم پرسپوليس و تيم ملي بازي كرده است و در ادامه نيز تحصيلات آكادميك را دنبال كرده و موفق به دريافت مدرك دكتراي فيزيولوژي شده است، البته مهمتر از همه اينها سلامت ايشان در مسائل اخلاقي و مالي است، از همين رو ايشان را بايد يكي از افتخارات ورزش اين كشور دانست كه متاسفانه در حال حاضر جامعه به دلايل مختلف نميتواند از او استفاده كند.
دادكان در دوران رياست خود بر فدراسيون فوتبال يك اصل مهم را رعايت كرد و آن استقلال فدراسيون بود. او هرگز اجازه نداد از حوزههاي ديگر در كار فوتبال و فدراسيون دخالت كنند. 4 سال و 4 ماه فدراسيون را با صلابت، اقتدار و استقلال اداره كرد. نتايج خوبي هم كسب كرد، تيم ملي با مديريت او در جام ملتهاي آسيا سوم شد، بدون كمترين دردسر به جام جهاني 2006 صعود كرد؛ اما خب همان زمان منتقداني هم وجود داشتند كه نسبت به عملكرد ايشان انتقاد داشتند كه حالا مشخص شده است كه اشتباه ميكردند براي همين هم امروز بايد چراغ در دست بگيريم و در روز روشن دنبال چنين شخصيتي براي فوتبال بگرديم.
كارهايي كه دادكان براي فوتبال كرد كيميا شد. خريد ساختمان براي فدراسيون فوتبال و البته دو باشگاه استقلال و پرسپوليس، به طور كلي دوران رياست ايشان بر فدراسيون فوتبال يكي از بهترين دوران فوتبال ما را رقم زد. آن زمان خود من انتقاداتي به ايشان داشتم كه بعدها مشخص شد و فهميدم كه به دليل آگاهي نداشتن به يكسري مسائل اشتباه ميكردم، براي همين و به خاطر علاقهاي كه به ايشان داشته و دارم در جمع از او عذرخواهي كردم. دادكان مرد شايستهاي است كه هر كجا كار كرده است منشأ خدمات بسياري بوده است.
اي كاش واي كاش شرايطي فراهم شود كه دادكان و دادكانها در ورزش و فوتبال ايران حضور داشته باشند و به فوتبال خدمت كنند. او از حيثيت فوتبال و فدراسيون ايران دفاع كرد و اين كاري بود كه كمتر كسي جرات انجام آن را داشت. اميدوارم روزي به فوتبال برگردد.
- پيام هاي راهپيمايي اربعين
سيد مسعود شهيدي در ستون سرمقاله روزنامه رسالت نوشت:
وقتي در سال 1356 راهپيمايي هاي مردم ايران با انگيزه بازگشت به ارزش هاي ديني و احياي فرهنگ اهل بيت (ع) آغاز و در فاصله هاي زماني خاص تکرار شد و به تدريج گسترده تر شد، هيچ کس احتمال
نمي داد راهپيمايي اين مردم با اخلاص و شهادت طلب، با دست خالي و با شعار الله اکبر و لا اله الا الله، زمينه ساز ظهور فصلي تازه در سرنوشت ايران اسلامي و در سرنوشت منطقه اسلامي و نيز در معادلات جهاني شود. اما اين راهپيمايي ها که با نام الله وبا اقتدا به نايب بقية الله (عج) آغاز شد، در کمال ناباوري ، نظام تا دندان مسلح شاه را که مورد حمايت سياسي نظامي بزرگ ترين ابر قدرت هاي جهان بود و به بالاترين سرمايه هاي
اقتصادي دست يافته و همه مخالفين خود را سرکوب کرده بود، همچون نظام فرعوني، در امواج خروشان، متلاشي کرد.
در کمال ناباوري رژيم دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهي را پايان داد و ملت بزرگ ايران را از سلطه آمريكا و اسرائيل رهايي بخشيد. تحليلگران سياسي جهان که هيچ درکي از وعده الهي ان تنصرالله ينصرکم ندارند، هنوز هم در تحليل انقلاب عظيم سال 57 در حيرت و سرگرداني اند و نمي دانند چگونه راهپيمايي مردمي بي سلاح ،مي تواند قدرت هاي عظيم نظامي، اقتصادي و رسانه اي جهان را به زانو در آورد. راهپيمايي هاي
اربعين حسيني نيز که با شرکت گسترده انسان هاي مؤمن و عاشق شهادت از سراسر جهان و در لبيک به نداي هل من ناصر حسيني برگزار
مي شود و اهل سنت و اديان الهي ديگر از اقصي نقاط جهان نيز در آن شرکت مي کنند، نمونه جهاني همان راهپيمايي هاي شهادت طلبانه و تحول آفرين ايران اسلامي است.
راهپيمايي بي نظير و حيرت انگيز اربعين، که هر سال عظمت و شکوه بيشتري مي يابد و بازتاب عميق ترين ارزش ها وعواطف و احساسات ديني و معنوي انسان هاست و اکنون با فرا رفتن از مرز بيست ميليون نفر، تبديل به عظيم ترين اجتماع تاريخ بشر شده ، بدون ترديد، زمينه ساز تحولاتي عظيم تر، در سطح جهان است. امروز هم براي تحليلگران سياسي که از سنت هاي
الهي بي خبرند وقوع تحولاتي عظيم در سرنوشت جامعه جهاني غير قابل باور است .
قدرت هاي جهاني و وابستگان آنها که از عواقب اين حرکت عظيم مردمي احساس خطر ميکنند ، با تمام توان تلاش ميکنند اين بزرگترين واقعه خبري جهان را سانسور کنند يا آن را يک نوع صحنه سازي تبليغاتي حکومت ها معرفي کنند تا افکار عمومي جهان به آن توجه نکند يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ، ولي چراغي را که خداوند متعال در 1300 سال قبل بر افروخته و امروز در قرن بيست ويکم ،فروزان تر از هر زمان ديگر، نور افشاني مي کند، کسي قادر نيست خاموش کند. راهپيمايي اربعين، اعلان ارادت و محبت و وفاداري ده ها ميليون زائر شهادت طلب به اهلبيت پيامبر(ص) است.
در صدر اسلام، همه اصحاب، باور داشتند که علي عليه السلام بر همه اصحاب فضيلت دارد و در علم و عمل شبيهي براي او نيست. همه باور داشتند که نزديک ترين افراد به فکر و فرهنگ پيامبر (ص)، اهل بيت پيامبر (ص)
هستند. همه از واقعه غدير اطلاع داشتند ، اما به دلايل سياسي، هدايت و مديريت امت به هارون امت و معدن فضل و باب علم پيامبر، و قرآن ناطق تعلق نگرفت ، گذشت زمان و قرن هاي متمادي لازم بود تا در ميدان عمل ، معلوم شود ، طريق اهل بيت (ع) کار گشاي مشکلات بزرگ امت اسلامي است.
حسنين هيکل روزنامه نگار معروف و معتبر جهان عرب که از اهل سنت مصر است در آخرين مصاحبه اش گفت، دولت هاي عرب چه دستاوردي جز ذلت و حقارت و خود باختگي و دست نشاندگي براي امت اسلام به بار آورده اند که توقع دارند نسل آينده به آنان رو کنند و ايران شيعه، چه دستاوردي جز عزت و سربلندي و اعتماد به نفس، افتخار و ايستادگي در مقابل آمريكا و اسرائيل براي مسلمانان داشته است که ما از دوستي با ايران پرهيز کنيم. امروز، پس از هزار و چهارصد سال، واقعيت ميدان، حقايقي را براي مسلمانان آشکار کرده که در گذشته آشکار نبود.
اکنون که دو جبهه حق و باطل روشن تر از هر زمان ديگر در سطح جهان رو در روي يکديگر قرار گرفته اند و اکنون که مسلمانان و مستضعفان جهان و متحدان آنها با محوريت ايران اسلامي در يکسو و آمريكا و اسرائيل و ديگر غارتگران در جبهه مقابل قرار دارند، ميدان عمل حقايق را بازگو مي کند. امروز ديگر در پرتو واقعياتي که به عيان ديده مي شود، وحدت شيعه و سني در ذيل آموزه هاي حسيني، از حوزه مباحث نظري، به مرحله اي از اعتقاد عمومي و عمل اجتماعي رسيده است. علي رغم تمام فتنه انگيزي هاي آمريكا و اسرائيل و دست نشانده هاي وهابي آنها در منطقه براي تفرقه انگيزي بين شيعه و سنّي و اخلال درصفوف جبهه حق، امروز رئيس جامع الازهر مصر شيخ احمد طيب، که عالي ترين مقام ديني مذاهب چهارگانه اهل سنت در سطح جهان است رسما اعلان مي کند، شيعيان در صحنه مقابله با اسرائيل موجب فخر و سر بلندي جهان اسلام اند و افتخارات آنها افتخارات جهان اسلام است و وقتي مصاحبه گر با نگراني سؤال مي کند جوانان اهل تسنن به سرعت در حال رفتن به سوي شيعه هستند با خونسردي پاسخ مي دهد چه اشکالي دارد، شيعه هم يکي از مذاهب رسمي اسلام است. مصاحبه گر که حيرت زده شده، آخرين تير ترکش خود را رها مي کند و
مي گويد چطور اشکالي ندارد در حالي که شيعيان خليفه اول و دوم را قبول ندارند و رئيس الازهر به سادگي مي گويد خليفه اول و دوم، جزء اصول دين نيستند که قبول نداشتن آنها خدشه اي به اسلام کسي وارد کند. اگرچه شيخ شلتوت 50 سال قبل در زمان آيت الله العظمي بروجردي و در اثر اقدامات ايشان ، شيعه را مذهب پنجم اسلام اعلان کرد، اما بيان صريح اين ديدگاه و جزئيات آن در يک مصاحبه تلويزيوني، بدون ترديد زمينه ساز تحولي بزرگ و تقويت فرهنگ اهل بيت(ع) در سراسر جهان اسلام است. فراموش نکنيم که در اثر تبليغات بني اميه و بني عباس، در طول قرنهاي متمادي ، شيعه يک اقليت تحت تعقيب بود و شيعه بودن، معادل با رافضي بودن و به معناي فاسد العقيده و مهدور الدم بودن به حساب مي آمد ، به طوري که سلطان محمود غزنوي پادشاه ايران، يکي از افتخارات بزرگ خود را اين دانسته و گفته است در هرکجاي ايران شيعياني را يافتم به آنجا حمله کردم و آنها را نابود کردم. امروز ، شيخ احمد طيب، رئيس الازهر مصر مي گويد شيعه بودن و حتي شيعه شدن جوانان اهل سنت هيچ اشکالي و هيچ نگراني ندارد و تاکيد مي کند مفتي هاي وهابي عربستان که فتواي تکفير داده اند ، هيچ اعتبارديني در جهان اسلام ندارند. آيا اين ديدگاه که از زبان عالي ترين مقام ديني اهل سنت بيان مي شود يک نقطه عطف و سر آغاز فصلي تازه در تاريخ اسلام نيست؟ نظر سنجي هاي دانشگاه مريلند آمريكا طي چند سال متوالي در کشور هاي عرب اهل سنت، نشان داد که امروز، محبوب ترين شخصيت جهان عرب و جهان اهل سنت، سيد حسن نصراله، اين روحاني جوان شيعه و هوادار انقلاب اسلامي ايران است و جوانان اهل سنت بيش از هرکس به سوي او تمايل دارند. اين صحنه هاي عجيب و بي سابقه که از سال 57 تا کنون ، همچون معجزات الهي يکي پس از ديگري رخ مي دهد، نويد بخش ظهور فصل جديدي از حيات اسلام در سراسر جهان است که همه اديان الهي و همه مذاهب اسلامي در انتظار آنند.
دشمن بيش از ما معناي اين تحولات را مي فهمد و براي مخفي کردن يا خنثي کردن آن سرمايه گذاري مي کند. زماني نه چندان دور، ايران ژاندارم آمريكا و اسرائيل در منطقه بود و ما ايراني ها از کشورهاي عرب و مسلمان خجالت مي کشيديم که هواپيماهاي جنگي اسرائيل براي بمباران و سرکوب مسلمانهاي مبارز مصر و سوريه، به ايران مي آمدند و سوختگيري مي کردند و حالا ايران در جايگاهي قرار گرفته ، که خط مقاومت اسلام در برابر آمريكا و اسرائيل را در منطقه اي به وسعت افغانستان، پاکستان، بحرين، قطر، يمن، سوريه، عراق، و لبنان گسترش داده و مصر و ترکيه را نيز به اين جبهه نزديک کرده و حتي روسيه مسيحي را به عنوان متحدي بزرگ وارد معادلات مقاومت کرده و به اعتراف همه کارشناسان بزرگ جهان، موفق شده، لشكر تا دندان مسلح داعش را که لشكر دست پرورده و نيابتي ابرقدرت جهان در منطقه بود در نبردي سخت، متلاشي کند. اين تحول، يک تحول عادي نيست که بتوان به سادگي از آن عبور کرد و معناي آن را نفهميد. اين روزها تمام طراحي هاي 20 ساله کاخ سفيد و متحدانش براي ايجاد خاورميانه بزرگ و غارت عظيم ترين منابع جهان، با مديريت ايران اسلامي نقش بر آب شده و امروز، شيعه، دست در دست مذاهب چهارگانه اهل سنت، در حال محقق کردن خاورميانه قدرتمند اسلامي و مستقل از آمريكا و اسرائيل است. خاورميانه اي که بزرگترين قدرت اقتصادي و سوق الجيشي جهان خواهد بود. عربده هاي خشم آلود ترامپ، بي علت و بي سبب نيست. بايد باور کنيم که در يک نقطه عطف تاريخي واقع شده ايم و اسلام و امت اسلامي در آستانه تولدي ديگر است. با راهپيمايي هاي شهادت طلبانه
ايران اسلامي، گرايش جهاني به اسلام راستين افزايش يافت، قرآن پر فروش ترين کتاب جهان شد و بر اساس اعلان رسمي واتيکان، اسلام دين اول جهان شد و حالا با راهپيمايي هاي
جهاني اربعين، تحولاتي عظيم تر در سطح جهان را شاهد خواهيم بود..اين يک رؤيا يا آرزو يا سخن اغراق آميز نيست، گزارشي واقعي و منطبق بر رويدادهاي معجزه گون همين چند دهه اخير است که به اراده خداوند متعال و در اثر خلوص امام (ره) و رهبر و امت شهيد پرور ، يکي پس از ديگري در مقابل چشمان ما به منصه ظهور رسيده و هيچ کدام قابل انکار نيست. با اين تحولات بزرگ، اکنون بيش از هر زمان ديگري در تاريخ، مي توان
وعده بزرگ الهي در پيروزي مستضعفين بر مستکبرين عالم و ظهور منجي بشريت را باور کرد، و بيش از هر زمان ديگر خود را براي پيوستن به جبهه مستضعفان زمين و پيوستن به نهضت جهاني حضرت مهدي (عج) مهيا ساخت. امروز که اين تحولات عظيم را مي بينيم، امروز که به چشم خود ديده ايم ابرقدرت شرق که نيمي از جهان را در اختيار داشت فروريخت و ابرقدرت غرب پس از شکست هاي مکرر در آستانه فروپاشي از درون قرار دارد و امروز که مي بينيم پس از سه دهه، راهپيمايي اربعين حسيني، از رقم شگفت آور 20 ميليون نفر فراتر رفته، بايد بپذيريم که دستي از آسمان در کار است. بايد سخن امام انقلاب را باور کنيم که فرمود انقلاب اسلامي آغاز حکومت الله بر جهان است.