رابطه خوب مقرراتي دارد كه در صورت رعايت ميتوان اميدوار بود كه در مسير يك رابطه معقول و اصولي پيش رفت و با مشكلات كمتر ارتباطي مواجه شد.
دكتر سيد علي قاسمي، روانشناس تربيتي و عضو هيات علمي موسسه ويليام گِلَسِر در گپ و گفت با ما درباره اين مقررات توضيح دادهاند.
آنچه اغلب ما دوست داريم در ارتباط برايمان اتفاق بيفتد اين است كه ديگران مطابق ميل ما عمل كنند و همان گونه باشند كه ما ميخواهيم.
به همين دليل سعي در كنترل آنها داريم و تا جايي كه ميتوانيم وادارشان ميكنيم مانند ما رفتاركنند. غافل از اينكه كنترل كردن ديگران در هر ارتباطي مشكل ايجاد ميكند و اگر مهار و كنترل نشود حتي آن را محكوم به فنا هم ميكند.
اما چرا اغلب ترجيح ميدهيم همديگر را كنترل كنيم و تغيير دهيم. چرا تغيير روش زندگي برايمان دشوار است و چگونه ميتوانيم به گونهاي رفتار كنيم كه كمتر آزار ببينيم؟
- وقتي ماه عسل تمام میشود!
زوجها در اغلب موارد در شروع رابطه وقتي تازه به همديگر ميرسند و ميخواهند رابطه را آغاز كنند زندگي را با عشق شروع ميكنند.
نام اين گونه عشقها هم معمولا «عشق رمانتيك» است؛ به اين معنا كه دو طرف براي شروع رابطه شور و هيجان زيادي دارند كه بخش زيادي از آن شور و هيجان نيز هيجانات جنسي است و بخش ديگري از آن نيز تازگي، شيفتگي و مبهم بودن طرف مقابل است. به همين خاطر هم جذب يكديگر ميشوند.
در واقع وقتي افراد وارد رابطه زناشويي ميشوند با اين نيت و تفكر كه زندگي آشفته و جهنمي خواهند داشت رابطه خود را آغاز نميكنند بلكه همه اميد آنها اين است كه بتوانند به شادكامي برسند، شرايط خوبي داشته باشند و به آرامش برسند.
يعني اغلب زوجها با اين نگاه زندگي خود را شروع ميكنند. ولي متاسفانه گاهي مسير ما از جاده خوشبختي و آرامش دورتر ميشود.
در حال حاضر آمار نشان ميدهد حدود 80 درصد از زوجها از زندگي زناشويي خود ناراضي هستند؛ يعني دو طرف خيلي زود دچار نارضايتي ميشوند و به نوعي ماه عسل و شيريني رابطه نيز كم كم رنگ ميبازد. انگار دوره خوشي زندگي مشترك هم خيلي زود به اتمام برسد و زندگي روي ديگرش را به ما نشان ميدهد.
- چرا دچار ناضايتی میشويم
برخي افراد از ازدواج خود راضي نيستند و عقيده دارند اگر به شرايط گذشته بر ميگشتند يا اصلا ازدواج نميكردند يا همسر كنوني خود را انتخاب نميكردند.
در واقع مهمترين دليلي كه باعث ميشود روابط زوجين با اختلاف زيادي مواجه شود و دو طرف نسبت به هم سرد شوند به كارگيري «روانشناسي كنترل بيروني» در زير بناي رفتار آنهاست.
يعني آنها فكر ميكنند: «من ميتوانم همسرم را با اعمال تنبيه، پاداش، غرغر و رفتارهاي ديگر از بيرون به گونهاي كنترل كنم كه همان گونه باشد كه من صلاح ميدانم و فكر ميكنم درست است.»
دكتر گلاسر، بنيانگذار تئوري انتخاب در اين مورد معتقد است افراد معمولا در ارتباطات خود از شيوه كنترل بيروني استفاده ميكنند زيرا آنها را از راه ميانبر به هدفشان ميرساند و در اغلب مواقع نيز در «كوتاه مدت» جواب ميدهد.
- چرا يكديگر را كنترل میكنيم؟
با توجه به اينكه افراد از ابتداي تاريخ بر اساس قدرتي كه داشتند سعي ميكردند بتوانند از منابع بيشتري استفاده كنند هنوز هم سعي ميكنند همديگر را كنترل كنند.
در واقع اعمال قدرت و زور از ابتداي تاريخ بشر تاكنون شكل گرفته چون افراد سعي دارند با زورگويي به اهداف خودشان دست يابند و امكان بقا پيدا كنند.
يعني زورگويي از ابتدا با بشر همراه بوده و ابراز خشم تنها رفتار فطري است كه ما با آن به دنيا ميآييم. در واقع اين خصوصيت در ژنهاي ما جاي گرفته و نقش بسته.
به همين دليل ما هر وقت به ناكامي ميرسيم نخستين گزينهاي كه به ذهنمان ميرسد ابراز خشم است. زيرا از اين طريق ميتوانيم به خواسته خودمان برسيم.
گمان ميكنيم هر زمان زورمان از طرف مقابل بيشتر باشد و بتوانيم اين قدرت را اعمال كنيم رسيدن ما به خواستههايمان تسهيل ميشود. به اين ترتيب هميشه در زندگي بشر سلسه مراتب قدرت حاكم بوده است.
- خشمهای فرو خورده
پس با توجه به اينكه سلسله مراتب قدرت هميشه در زندگي ما وجود داشته و با وجود پيشرفتهاي كنوني هنوز هم اعمال زور و ابراز خشم در اغلب رابطهها وجود دارد
متاسفانه آسانترين و نخستين گزينه نيز براي رسيدن به خواستههايمان همين رفتار به شمار ميرود.
اين گونه رفتار و اعمال خشونتها نيز از همان كودكي در ما مشاهده ميشود و به تدريج خود را به شكلهاي مختلف نشان ميدهد. از همان زماني كه ما براي رسيدن به آنچه ميخواستيم گريه و جيغ و داد راه ميانداختيم.
منبع: همشهري تندرستي