علت رفتارهاي تهاجمي سعودي چيست؟ بيانيه اتحاديه عرب چه تأثيري در تحولات لبنان خواهد داشت؟ آيا ممكن است اسرائيل براي ناامنكردن اين كشور وارد عمل شود؟ نقش مصر در اين ميان چيست؟ اين سؤالات را با علي شهاب، نويسنده و تحليلگر لبناني در ميان گذاشتيم.
- علت مواضع اخير عربستان و فضاسازيهاي سياسي رسانهاي اين كشور عليه لبنان و حزبالله چيست؟
براي فهم دقيق تحولات فعلي، بايد وضعيت استراتژيك قدرتهاي خاورميانه در مرحله مابعد داعش را مورد بررسي قرار دهيم. محوري در منطقه به موازات شكستهاي داعش در عراق و سوريه، خود را شكستخورده ميبيند، از سوي ديگر 2عامل تلاشهاي روسيه بهمنظور تحقق راهحل سياسي طي چندين مرحله در سوريه و بعد از آن، عقبنشيني آمريكا از سوريه و بهطور كلي منطقه و عطف توجه اين كشور به سوي شرق دور، روابط با چين و پرونده كرهشمالي احساس شكست اين محور را تقويت كرده است.
شكست داعش منجر به پيشروي محور مقاومت در عراق و سوريه شده؛ محوري كه حزبالله جزئي از آن بهحساب ميآيد. در اينجا لازم است به اين نكته اشاره كنم كه حزبالله بهدنبال استفاده از پيروزيهاي منطقهاي خود در فضاي داخلي لبنان نيست و اين نقطه قدرت اين حزب به شمار ميرود. بهعبارت ديگر، سخناني از اين دست كه حزبالله در پي افزايش نفوذ منطقهاي خود بهدنبال غلبه در فضاي سياسي لبنان است، صحيح نبوده و صرفا اتهامي سياسي به شمار ميرود.
در سايه حصول اين تغييرات ريشهاي در عراق و سوريه، عربستانسعودي بهدليل ناتواني از پيروزي در ميدان يمن، خود را گرفتار در بنبستي استراتژيك ميبيند و از اينرو به كارتهاي جديدي براي صيانت از موقعيت خود در منطقه نياز دارد و بر اين اساس، لبنان، گزينه جديد اين كشور است تا از طريق فشار بر آن، قادر به بازگرداندن توازن قوا در منطقه به نفع خود باشد و دقيقا در اين نقطه، منافع عربستان و اسرائيل با يكديگر همسو شده است.
- بيانيه اتحاديه عرب عليه ايران و حزبالله را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بيانيه پاياني اتحاديه عرب، يكي از تاكتيكهايي بود كه از سوي عربستان بهعنوان اهرم فشار ديپلماتيك مورد آزمايش قرار گرفت، اما از ديد من اين اهرم به دلايل متعددي فاقد ارزش است: اولا لبنانيها به لحاظ تاريخي و بدون درنظر گرفتن گرايشهاي سياسي، هيچگاه روي اتحاديه عرب حساب باز نكردهاند و بنابراين مواضع اين نهاد تأثير چنداني در فضاي داخلي لبنان نخواهد داشت. ثانيا در گذشته نيز از اتحاديه عرب بهعنوان اهرم فشار عليه برخي اعضاي داخل اين اتحاديه، ازجمله سوريه استفاده شده بود اما اين فشارها هيچ نتيجه ملموسي بهدنبال نداشت.
ثالثا لبنان خاستگاه هرگونه عمليات بازسازي سوريه در آينده خواهد بود. در حقيقت ثبات لبنان، در مرحله فعلي، ضرورتي بينالمللي براي اروپاييها، چين، روسيه و حتي بخش مهمي از نخبگان و دولت آمريكا به شمار ميآيد. براين اساس ميتوان گفت هرگونه فشار ديپلماتيك عربي عليه لبنان محدود و ضعيف خواهد بود.
- بر اين اساس، اقدامات بعدي سعوديها عليه لبنان چه خواهد بود؟
به باور من عربستان در مرحله آينده براي فشار بر لبنان بر 2عامل اقتصاد و امنيت تمركز ميكند؛ در حوزه اقتصادي، سعوديها قادرند به روشهاي مختلف از طريق همكاري با متحدان خود در خليجفارس، لبنان را تحت فشار قرار دهند و مقابله با اين امر، نيازمند اقداماتي از سوي دولت لبنان براي كاهش تأثير فشارها، از طريق گشايش فرصتهاي بينالمللي جديد و شكستن محاصره اقتصادي و ديپلماتيك است.
اما در حوزه امنيتي، پيشبيني ميكنم شاهد ورود جدي اسرائيل به پرونده با هدف اجراي عمليات ترور و ساير اقدامات تروريستي در داخل لبنان باشيم. البته اين امر ممكن است در عمل منجر به گشايش جبههاي گسترده و جديد شود كه عواقب آن لزوما قابل پيشبيني و كنترل نيست. درهرحال بايد توجه داشته باشيم كه سعوديها دچار مشكل هستند؛ آنها طي سالهاي گذشته از درخت مرتفعي بالا رفته و اكنون نياز دارند با حفظ احترام از آن پايين بيايند.
- مواضع مصر را در اين صحنه چگونه ارزيابي ميكنيد؟
مواضع مصر و مخالفت اين كشور با تشديد تنشها عليه ايران و حزبالله اهميت بسيار زيادي دارد. در نتيجه عوامل و ملاحظات متعددي، نوعي رابطه دوستانه ميان نظام مصر و رئيسجمهور اين كشور، عبدالفتاح سيسي با محور مقاومت شكل گرفته است. مصر به خوبي درك كرده كه ثبات سياسي و آرامش اقتصاد اين كشور ديگر تحمل فروپاشي و بحران جديدي را ندارد و اين امر منجر به تنهايي و يكهتازي سعودي در غياب مصر شده است. از اين منظر ميتوان همسويي مصر با لبنان و مخالفت اين كشور با وقوع هرگونه درگيري نظامي جديد در منطقه را درك كرد.